پیشنهادهای دکتر احمد. ع. معینی (٢,٠١٧)
سودن تارک قطع کردن سر سر بریدن چون به هنگام تیغ تارک سای شرط خویش آورید شاه به جای ✏ �نظامی�
بنگاه جا مقام منزل محل اقامت تا بدانجا که بود بنگه او مرد بی دیده بود همره او ✏ �نظامی�
راهنمایش پیشروش امامش کرد جهدی تمام تا برخاست قایدش گشت و برد بر ره راست ✏ �نظامی�
مردمک چشم مردم چشم کاسه چشم گر خراشیده شد سپیدی توز مقله در پیه مانده بود هنوز ✏ �نظامی�
چشمه آب قنات آب مخزن آب خانیی آب بود دور از راه بود ازان خانی آب آن بنگاه کوزه پر کرد از آبِ آن خانی تا برد سوی خانه پنهانی ✏ �نظامی�
کسی که به ناز راه می رود با ناز خرامیدن به نرمی خرامیدن آن خرامنده ماه خرگاهی شد طلبکار آب چون ماهی ✏ �نظامی�
شگفت عجیب دل گرمش به آب سرد فریفت تشنه ای کاو کز آب سرد شکیفت ✏ �نظامی�
محل خشک محل گرم و بی آب گرمسیری ز خشک ساری بوم کرده باد شمال را به سموم ✏ �نظامی�
گوشه جوال داخل خورجین در گوشه کیسه در گوشه انبان هر یکی در جوال گوشه خویش کرده ترتیب راه توشه خویش ✏ �نظامی�
سرکه آهن رنگی تیره ترکیب شده از سرکه و آهن و آنگهی پیش راح ریحانی کرد باید سِکاهن افشانی ✏ �نظامی�
چینی بزرگ شده در چین پرورش یافته به چین شاه ازان تنگ چشم ِ چین پرورد خواست کز خاطرش فشاند گرد ✏ �نظامی�
کبود سرمه ای نیلگون آبی صدف این محیط کحلی رنگ چو برآمود دُر به کام نهنگ ✏ �نظامی�
مهره مار بس مبصّر که مار مُهره خرید مهره پنداشت مار در سَله دید ✏ �نظامی�
رهگذر راهی مسافر عابر پای آن نی که رهگذار شود روی آن نی که پایدار شود ✏ �نظامی�
دباغی کردن دباغی شده و آن تتق های گوهر آموده چرم های دباغت آلوده ✏ �نظامی�
که آوری که بیاوری تن چو سیماب کآوری در مشت از لطافت برون رود ز انگشت ✏ �نظامی�
هم سفره بودن هم غذا شدن با هم بر خوان نشستن کرد با او به خورد هم خوانی کاین چنین است شرط مهمانی ✏ �نظامی�
زان جوانی که در سر افتادش نامد از پند پیر خود یادش ✏ �نظامی�
با آرایش روم زیبا دلفریب چون بر آن تخت رومی آرایش یافت از فرش چینی آسایش ✏ �نظامی�
همدمی همزبانی مصاحبت با هم معاشرت با هم زیر خوانش ز روی دمساز ی تا کند با خیال ما بازی ✏ �نظامی�
شادی می کردند طرب می نمودند تفریح می کردند تا شب آنجا نشاط می کردند گاه می گاه میوه می خوردند ✏ �نظامی�
لباس نازکی تن پوشی هر یک آرایشی دگر کرده قصبی بر گل و شکر کرده ✏ �نظامی�
پا بر دوال نهادن از دوال برکشیدن گفت بر شو دوال سایی کن یکی امشب دوال پایی کن ✏ �نظامی�
از دوال بالا رفتن بر کشیدن از دوال گفت بر شو دوال سایی کن یکی امشب دوال پایی کن ✏ �نظامی�
صحت و سقم جیزی را بررسی کردن بررسی کن دقت نما مطمئن شدن اطمینان کردن گر من آیم ز من درستی خواه آنگهی ده مرا به پیشت راه ✏ �نظامی�
درخت صندل درختی با پوست خوشبوی پیش آن صفه کیانی کاخ رسته صندل بُنی بلند و فراخ ✏ �نظامی�
فریبنده حیله گر مکار دودوزه باز پشت هم انداز آدمی کاو فریب ناک بوَد هم ز دیوان آن مغاک بود ✏ �نظامی�
دیروزم روز قبلم روز گذشته ام ترس دوشینم از کجا برخاست ؟ وامشبم کام ایمنی ز کجاست؟ ✏ �نظامی�
واجب شدن فرض گشتن گفت بر ما فریضه گشت سپاس که ایمنی یافتی ز رنج و هراس ✏ �نظامی�
واجب گشت فرض شد گفت بر ما فریضه گشت سپاس که ایمنی یافتی ز رنج و هراس ✏ �نظامی�
کیستی جه کسی هستی گفت کای دیوِ میوه دزد ، که یی؟ شب به باغ آمده ز بهر چه یی ؟ ✏ �نظامی�
گلابی شیرین گلابی رسیده شکر امرود در شکر خندی عقد عناب در گهر بندی ✏ �نظامی�
موز با لقمه خلیفه به راز رطبش را سه بوسه برده به گاز ✏ �نظامی�
سرچشمه نور منبع نور منشاء نور چون شد آگه که آن فواره نور تابد از ماه و ماه از آنجا دور ✏ �نظامی�
به اندازه درم شبیه درم به اندازه یک سکه یک درم وار دید نور سپید چون سمن بر سواد سایه بید ✏ �نظامی�
چاهی گودال عمیقی نقبی چاه سار ی هزار پایه درو ناشده کس مگر که سایه درو ✏ �نظامی�
دخمه ای جای متروکه ای مخروبه ای تا به بیغوله ای رسید فراز دید نقیبی درو کشیده دراز ✏ �نظامی�
خیالبافی چون نباشد خیال های درشت ؟ خاطرم را خیال بازی کشت ✏ �نظامی�
خیال باف متوهم چون نباشد خیال های درشت ؟ خاطرم را خیال بازی کشت ✏ �نظامی�
افکار مغشوش دیوانه شده مالیخولیایی من خود اندر مزاج سودایی وین هوا خشک و راه تنهایی ✏ �نظامی�
محل کار گذاشتن دام و تله ورطه یافت از دامگاه آن ددگان کوچه راهی به کوی غمزدگان ✏ �نظامی�
ترسیدن وحشت کردن خوف نمودن راه برداشت می دوید چو دود سهم زد ز آن هوای زهرآلود ✏ �نظامی�
1_می نگاشت تحریر می کرد ثبت میکرد 2_درمی نوردید می پیمود رفت ماهان میان آن دو دلیل راه را می نوشت میل به میل چون قدر مایه راه بنوشتند وز خطرگاه کوه ...
شراب غلیظ شده باده از دست ساقی یی مستان کآورَد سِیِکی یی به صد دستان ✏ �نظامی�
دیگ بزرگ بینی یی چون تنور خشت پز ان دهنی چون لوید رنگرز ان ✏ �نظامی�
گوژ پشتی قوزی خمیده پشتی چفته پشتی نغوذ بالله کوز چون کمانی که برکشند به توز ✏ �نظامی�
آش انار یک نوع قلیه که با ناردانه و گوشت درست میشود زیربا یی به زعفران و شکر ناربایی ز زیربا خوش تر ✏ �نظامی�
زیربا یی به زعفران و شکر ناربایی ز زیربا خوش تر ✏ �نظامی�
مانند مرغ پرنده مانند پرنده سان برکشیدند مرغ وار نوا درکشیدند مرغ را ز هوا ✏ �نظامی�
بزمی بزم گاهی جشنی سوری بزمه ای خسروانه بنهادند پیشگاه بساط بگشادند ✏ �نظامی�