تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
You know, brigandage don't abduct women who were worthless.
دیدگاه
٠

میدونی، دزد زنایی رو که ارزش ندارند را نمی دزدند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Passed front after that bridge, again right abduct.
دیدگاه
٠

بعد از انکه از جلو آن پل عبور کرد دوباره به سمت راست دور شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Officials tend to tilt toward secrecy from a parochial view of their responsibilities.
دیدگاه
٠

مسئولان تمایل دارند از دیدگاه منطقه ای ( محلی ) مسئولیتهایشان به دیدگاه خصوصی متمایل شوند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Her chin took on a stubborn slant.
دیدگاه
٠

چانه اش لحن لجوجانه ای به خود گرفت.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Don't slop over the girls.
دیدگاه
٠

دخترها رو احساساتی ( لبریز ) نکن!

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The face was saturnine and swarthy, and the sensual lips seemed to be twisted with disdain.
دیدگاه
٠

صورتش سبزه و عبوس بود و لبهای حسیش به نظر از تحقیر درهم شده بود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He had a broad swarthy face.
دیدگاه
١

او صورت پهن سبزه ای داشت.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The prison cells were dark and grim.
دیدگاه
٠

سلولهای زندان تاریک و ترسناک بودند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Feign suggests false representation or fictitious fabrication.
دیدگاه
٠

تظاهر نشان تز نمایندگی دروغین یا ساخت جعلی است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
To ransack or plunder; pillage.
دیدگاه
٠

لخت کردن یا غارت و چپاول

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The thief disgorged his plunder.
دیدگاه
٠

دزد غارت خود را تخلیه کرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
It is also the statement of forage area to calculate stocking density.
دیدگاه
٠

همچنین این عبارت از جستجوی منطقه برای محاسبه ی تراکم انبار است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
They were forced to forage for clothing and fuel.
دیدگاه
٠

آنها مجبور به جستجو ( گشتن ) برای لباس و سوخت شدند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
That remote barren land has blossomed into rich granaries.
دیدگاه
٠

آن زمین بایر دور افتاده با انبار غلات شکوفا شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
You can pick out a furrow after the harrow has gone over it.
دیدگاه
٠

بعد از انکه کلوخ شکن از آن عبور کرد میتوانید یک شیار انتخاب کنید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
With rapture and relief he elides with the larger unit, the glowing mass.
دیدگاه
٠

با لذت و تسکین او ادغام میشود با واحد بزرگتر این توده ی درخشان.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The film was shown to gasps of rapture at the Democratic Convention.
دیدگاه
٠

فیلم نفس بریده از وجد در کنوانسیون دمکراتها نمایش داده شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Failure on the two exams augured ill for his passing the course.
دیدگاه
٠

ناکامی در دو امتحان فال بدی برای گذراندن دوره اش بود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The factory is an obtrusive eyesore.
دیدگاه
٠

این کارخانه یه چیز بدنمای توی چشمه

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The sofa would be less obtrusive in a paler colour.
دیدگاه
٠

در رنگ کم رنگ این مبل کمتر توی چشمه ( جلف )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
quaffed the ale with gusto.
دیدگاه
٠

آبجو را با ذوق کوفت کرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
They fell to with great gusto.
دیدگاه
٠

با ذوق و شوق بهش پرداختند

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
When the clown's pants fell down, a gust of laughter filled the theater.
دیدگاه
٠

. . . انفجاری از خنده سالن تاتر را پر کرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
When the fight was over, the underdog emerged the winner.
دیدگاه

دعوا که تمام شد، کتک خور برنده از اب دراومد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
These china cups are very dainty, so please be careful.
دیدگاه
٠

این فنجانهای چینی خیلی ظریف هستند، پس لطفا مراقب باشید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
A couple of teenagers were trying to stave in our shed door.
دیدگاه
٠

چند نوجوان سعی داشتند درب سوله ما رو تخته کنند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Then he supped hastily from the bone cup of the cranium.
دیدگاه
٠

سپس با عجله از جام استخوان جمجمه سر کشید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He is an extremely astute political tactician.
دیدگاه
٠

او یک سیاست مدار با تدبیر بسیار زیرک است.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He used to rib her mercilessly about her accent.
دیدگاه
٠

او عادت داشت بی رحمانه در مورد لهجه اش سر به سرش بذاره ( دستش بندازه )

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
They were involved in a skirmish with rival fans.
دیدگاه
٠

اونا قاطیه یه درگیری با هواداران رقیب شدند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
She scribbled the address on a little scrap of paper.
دیدگاه
٠

او با خط بد [با شتاب] آدرس را بر روی یک تکه کاغذ نوشت.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Her dull graying hair had once been lustrous and vibrantly red.
دیدگاه
٠

موی خاکستری کسل کننده ش زمانی قرمز پر جنب و جوش و براقی بوده

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Chiefly the mold of a man's fortune is in his own hands.
دیدگاه
٠

به طور عمده خمیره ی سرنوشت ( بخت ) انسان در دست خودش است

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Sadie was confident that Mr. Stebbe would rave about her essay.
دیدگاه
٠

سعدی مطمئن بود که آقای ستبه در موردمقاله ش تعریف غلو آمیز میکنه

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Stupid they may be but not lacking in guile.
دیدگاه
٠

شاید احمق باشند اما بدون تزویر هم نیستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He broke off the twig with a snap.
دیدگاه
٠

با یه تّلّق شاخه رو شکوند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Now come on, snap out of it. Losing that money isn't the end of the world.
دیدگاه
٠

یالا، به خودت بیا ، درسته که پولو باختی ولی دنیا که به پایان نرسیده

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
She snapped back a response at him.
دیدگاه
٠

در جواب بهش پراند

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He never dirtied his hands with political intrigue.
دیدگاه
٠

او هیچ وقت دستهای خود را با فتنه های سیاسی کثیف نکرد

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
She threw Carlo a sultry glance.
دیدگاه
٠

او نگاهی شهوت انگیز به کارلو انداخت

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Her pen poised over the paper.
دیدگاه
٠

قلمش آماده باش روی کاغذ بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Revolutionaries instigated an uprising against the government.
دیدگاه
٠

انقلابیون شورشی را علیه حکومت برانگیختند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The most promiscuous species end up a collage of different handicaps, ornaments, and gaudy blotches.
دیدگاه
٠

بی قاعده ترین گونه ها به ناتوانیهای مختلف اختلاط رنگی زیورالات و لکه های جلف ختم میشوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Flora recollected Irena's consternation with satisfaction and Felicity Green's irritation with glee.
دیدگاه
٠

فلورا به یاد آورد بهت ارینا را با خوشی و رضایت تحریک و شادیه گرین

تاریخ
١ سال پیش
متن
There is a snob value in driving the latest model.
دیدگاه
٠

ارزش گرانی در رانندگی با آخرین مدل وجود دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She's become a snob since becoming successful and has little time for her old friends.
دیدگاه
٠

از زمانی که به موفقیت رسیده او به یک افاده ای تبدیل شده

تاریخ
١ سال پیش
متن
The assistant director took it as a snub when he was not invited to the conference.
دیدگاه
١

دستیار کارگردان آن را یک بی اعتنایی تلقی کرد وقتی که به کنفرانس دعوت نشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The curtains were trimmed with silk braid.
دیدگاه
٠

پرده ها با ابریشم بافته شده تزئین شده بودند

تاریخ
١ سال پیش
متن
His reply did little to assuage my suspicions.
دیدگاه
٠

پاسخش کمی شک من را کاهش داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gets very skittish when her boy - friend is around.
دیدگاه
٠

وقتی دوست پسرش دورو برش باشه خیلی شیطون میشه