تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسم ) آزمایش ( صفت ) آزمایشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کامپیوتر ) placeholder همون جایگاه متنه. مثلا احتمالا همتون دیدین موقعیکه پاورپوینت رو باز میکنین خودش برای اسلاید یه سری کادر خالی برای تایپ کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تفاوت magnitude و size: magnitude به میزان قدرت یا شدت یک آبجکت اشاره دارد اما size به ابعاد فیزیکی یک جسم اشاره دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تفاوت understand و realize: understand به معنای درک معنا و مفهوم چیزی است که خوانده یا شنیده میشود اما realize یعنی آگاه شدن کامل از واقعیت موجود یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

توجه کنین که این لباس پوشیدن صرفا به این معنی نیس که قبلش لباس به تن نیست. یعنی مثلا برای یک موقعیت ( مثلا بیرون رفتن یا سر کار رفتن یا مهمونی رفتن ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تفاوت helpful و useful: helpful به شخصی اطلاق می شود که می تواند به شما کمک کند اما usefulبه یک چیز یا شی اطلاق می شود که می تواند برای کمک به شما د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ممنون از نکته سنجیت "سعید امدادی" جان؛ به صورت کلی درسته اما با کمی اغماض میشه اون رو هم به عنوان ritual در نظر گرفت: Rituals are repetitive behavior ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای تایید گفته افراد هم استفاده میشه . در این حالت میشه "دقیقا" یا "زدی توو خال" معنیش کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

widow: زنی که شوهرش مُرده widower: مردی که شوهرش مُرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این رو هنگام صحبت پشت تلفن میگن و یه حالت مودبانه ای داره . خودمونم توی فارسی ازش زیاد استفاده میکنیم یعنی: خوشحالم که صداتو میشنوم. در واقع اصل عبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به عنوان پاسخ برای Thank you هم به کار میره. همچنین در این موقعیت بجاش از It was my pleasure I'm so glad it was useful It's an honor Anytime هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان فعل دو تا معنی مهم داره: پیر شدن، پیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( فعل محاوره ای ) پیگیری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توجه کنین که منتظر بودن ساده نیست. منتظر بودنیه که همراه با شور و اشتیاق و شوقه یعنی اون اتفاقی که قراره به زودی بیفته و ما انتظارشو میکشیم باعث خوش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

is that: بر این اساس است که، به این صورت است که that is: یعنی، به عبارت دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

این ۳ تا فعل مفید رو در کنار هم یاد بگیرین: get dressed: لباس پوشیدن get undressed: لباس رو از تن در آوردن get changed: لباس عوض کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I'm going to go in and get changed. میرم توو لباسمو عوض کنم. اگه چیزی تنت نباشه و بخوای لباس بپوشی میشه get dressed.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت fall down و fall over: fall down زمین خوردن سادس اما fall over زمین خوردنیه که در اثر گیر کردن پا به یک جسمه. مثلا یه درخت میتونه fall down ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تفاوت think through و think over: think through به نوعی مانند تجزیه و تحلیل یک موقعیت و تلاش برای درک تمام جنبه های مختلف قبل از تصمیم گیری است. th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تفاوت figure out و find out: figure out یه تلاش و پیگیری عامدانه اس که در اون شما از ذهن خودتون کمک میگیرین تا موضوعی رو متوجه بشین اما find out یه ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در فارسی دقیقا معادل "هوای کسی رو داشتن" هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

all right همون okay هست و تنها فرقش اینه که رسمی تره یکم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

این دو لغت مفید رو یادتون باشه: Respective = Corresponding

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تفاوت assess و evaluate:, assess بر سنجش ( معمولا کمّی ) پیشرفت و دستاوردها متمرکزه، در حالی که evaluate بر قضاوت و تصمیم گیری بر اساس داده های جمع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

obvious: واضح، معلوم، مشخص obscure: ناواضح، مبهم، غیرقابل درک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تفاوت present و represent: present به معنای دادن چیزی به کسی است. به طور کلی این دادن میتونه همه چی باشه مثلا یک شی فیزیکی مانند یک هدیه یا جایزه، یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قید کلمه یا گروهی از کلمات است که به فعل یا صفت یا مسند، مفهومی دیگر را علاوه بر مفهوم خود اضافه می کند. مانند جمله �بابک تند رفت� که تند کیفیت فعل � ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت Obscure و Unknown: obscure بر ابهام تأکید می کند. در واقع به چیزی اشاره می کند که شناخته نشده است، اما می تواند شناخته شود، یا حتی کمی هم شناخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۳ تا معنی داره: ۱. خراب شدن ( به معنای عملکر معیوب داشتن نه از کار افتادن کامل ) ۲. گمراه شدن ( به بی راهه رفتن ) ۳ . اشتباه کردن ( به خطا رفتن، به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صفت ) دیر، دارای تاخیر این کلمه خیلی محاوره ای نیس و بیشتر ادبیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت speak و talk: جفتشون به یک معنی هستن اما speak روی شخصی که حرف میزنه تمرکز داره یعنی در speak معمولا داریم راجع به یک نفر حرف میزنم که متکلم ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( پشت تلفن ) ببخشید شما؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تفاوت Complement و Supplement: Complement چیزی است که به منظور بهبود آن چیز خاص اضافه می شود اما Supplement نشان دهنده چیز اضافی است و اگر حذف شود، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توجه کنین که release رو برای چیزی بکار میبریم که قبلا keep یا hold یا افعالی مشابه این روی اون انجام شده. مثلا رها کردن تیر از کمان، زندانی از زندان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تفاوت routine و ritual: routine کارهای تکراری ای هستن که باید انجام بشن مثه مسواک زدن و مرتب کردن تخت اما ritual کارهای تکراری ای هستن که با هدف خاصی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تفاوت Guess و Suppose: وقتی شما چیزی رو guess میکنین یعنی در رابطه با درستی حدستون اطمینان کافی ندارین و انتظار دارین کسی که هم صحبتتونه جواب درست رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک نکته برای phrasal verb هایی که توشون up بکار رفته: معمولا این فعل ها به این معنی هستن که فعل اصلی رو تا آخرین حد ممکن انجام بدی مثلا: fill up یعنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( اماکن ورزشی ) رختکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دارای دو معنی هست: ۱. ( سینما، کنسرت، تئاتر و غیره ) آنترکت ۲. ( سایر موارد ) وقفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Touching: غمناک، متاثرکننده Touchy: سوسول، بی جنبه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی اشاره شده به معنی "فرخنده، مساعد" هم هست که در واقع متضاد Sad و Unfortunate به معنی "ناگوار، نامساعد" هست. مثلا: It was a happy time w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آخیش! خیالم راحت شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از طرف من سلام برسون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه جا داخل یه اتوبوس روی صندلی خوندم: Vandlism is a crime. به خرابکاری اموال و اماکن عمومی گفته میشه .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you have a good laugh about something, you find it amusing and realize that it is funny, especially when the situation was at first upsetting

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تفاوت consistent و constant: consistent صفت چیزیه که با گذر زمان تغییر نمیکنه اما constant صفت چیزیه که با گذر زمان متوقف نمیشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی ساده: Huge = Very Big و در تمام موقعیتایی ک big بکار میره از huge به این معنا میشه استفاده کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این کلمات رو بجای هم اشتباه نگیرین: Antecedent: تبار، دودمان، قبلی Precedent: الگو، سابقه، قبلی Descendent: نواده Ancestor: جد، نیا Successor: وارث، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

crummy = lousy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با کسی ارتباط داشتن، با کسی گشتن