پیشنهادهای Shayan (١,٢١٨)
( اطلاعات ) درز کردن، نشت کردن
تفاوت transform و convert: transform به تبدیلات بزرگ تر و اثرگدارتری از convert اطلاق میشه. برای همین transform رو "دگرگون کردن" معنی کردن و convert ...
what is on your mind? چی تو سرته؟ چی تو سرت میگذره؟ ذهنت درگیر چیه؟
clue = lead به معنی سرنخ
۱. فوق العاده، عالی ۲. بدذات، خبیث ۳. شیطانی ( مثلا میگیم که اون پسره یه قدرت لفاظیه شیطانی یا بلا طور داره )
تفاوت sad و upset: "sad " به معنای عصبانی یا آزرده نیست، sad همتراز با ، اندوه و آسیب احساسی ( روحی ) است. sad زمانی است که احساسی داشته باشید که مث ...
فلاکس، قمقمه
in the sense: به این معنی که، در خصوص in a sense: به نوعی، به نحوی in any sense: به هیچ وجه، هیچ جوره
Slang. to harshly criticize, punish, or retaliate against someone.
در محاورات به معنی "واضح" یا "مفهوم" هم هست. یعنی وقتی دو نفر بعد از مکالمه ای میگن clear یعنی آیا منظور همدیگه رو متوجه شدن یا ن.
all right به معنای Ok هست اما سعی کنین در محاورات بجای Ok بیشتر از all right استفاده کنین چراکه حالت محاوره ای تری داره و کلمه پرکاربردتریه.
( اسم ) لکه ( فعل ) لکه کردن برای فعلش معمولا از حالت مجهول استفاده میشه که به معنای "لکه دار شدن" هست.
تفاوت will و be going to: will کاریه که شما در مدت کوتاهی تصمیم به انجامش میگیرین و شما literally میخواین اون کار رو انجام بدین یعنی قطعیت و جدیت کام ...
( صفت ) بار رو دوش هم معنی burden
و امثال اینا
در محاوره هم معنی sucks هم هست. مثلا وقتی میگیم: This movie stinks یعنی این فیلم ریده ( به درد مفت نمیخوره ) که هم معنی This movie sucks هست.
✅️ توجه کنین که: Blow Fuck up Mess up Screw up این چهار کلمه همگی در محاوره به معنی "گند زدن" هستن.
in a sense: به تعبیری، به نوعی in any sense: به هیچ وجه، هیچ رقمه، هیچ جوره
your ego is your opinion of your own worth. در محاورات معنی منفی داره. وقتی میگن تو ego بزرگی داری یعنی خیلی داری خودتو دست بالا میگیری یا خیلی اعتم ...
( ریاضیات ) عددی که ثابته و متغیر نیست.
🔊 دوستان در تلفظش دقت کنین: /ˌ�ləgˈz�ndər/ یعنی /اَلِگ. زَندِر/ خونده میشه نه /اَلِکساندِر/.
Throw away = Throw out = Discard
تفاوت script و code: Code برای ایجاد نرم افزار استفاده میشه اما Script با هدف اجرای یک دستور یا کنترل نرم افزاری که با code نوشته شده به کار میره.
تفاوت boss و chief: boss واژه پرکاربردتر و غیررسمی تریه. نفری که شما ازش دستور میگیرین boss هست و ممکنه تعداد زیادی boss برای شما وجود داشته باشه اما ...
و هرچی که بهش مربوطه و سایر متعلقات
به معنی "تجزیه ناپذیر" هم هست. یعنی چیزی که در اون به قدری ریز و جزئی شدیم که دیگه قابل شکستن به واحدهای کوچیکتر نیست.
دوستان در تلفظش دقت کنین: /ˌbɔɪˌkɑːt/ یعنی /بُی. کات/ خونده میشه نه /بای. کُت/.
phenomenal: خارق العاده phenomenon: پدیده
اشتباه کردن
دقت کنین که این کلمه هم میتونه به صورت مفرد استفاده میشه هم جمع ( اما درستش اینه که به صورت جمع استفاده بشه و وقتی میگیم data از are و فعل غیر سوم شخ ...
🔊 دوستان توجه کنین که {دیتِرمِنت} تلفظ میشه نه {دیتِرمِند}.
قول کسی را داشتن ( گرفتن )
معنی "عجب ( فلان چیز ) ای" میده. همچنین " ( فلان چیزِ ) کامل/تمام و کمال" هم میتونه معنی بده.
هوا خوردن مثلا وقتی حوصلتون سر رفته میرین ییرون یه هوایی عوض کنین میگین: I'm gonna get some air.
هوا خوردن مثلا وقتی حوصلتون سر رفته میرین بیرون یه هوایی به سرتون بخوره
دقت کنین که فعل هست: احساس گناه/عذاب وجدان کردن
با کسی رفت و آمد کردن، ( رابطه ) با کسی دوست شدن
hate has 4 letters, but so does love ساختار so do و so does اگر قبل از کلمه ای بیان یعنی " ( اون کلمه ) هم همینطور".
بجای thank you میتونین از این عبارات هم استفاده کنین: Thanks Thanks a lot Thank you so much Thanks for your help Thanks a million I'm really grateful ...
🔊 دوستان در تلفظش خیلی دقت کنین: /anˈsɑːmbl̩/ یعنی /آن. سامبِل/ خونده میشه.
تفاوت glad و happy: glad دارای احساس کمتری نسبت به happy هست. در واقع glad شادی ای هست که از نوع "رضایت" و خوشحالی ناشی از اتفاقات بیرونیه اما happ ...
= be in a hurry یعنی عجله داشتن
تفاوت collapse و collide: collapse پاشیدن و متلاشی شدن یه آبجکت به خودیه خوده اما collide پاشیدن و متلاشی شدنیه که در اثر برخورد دو آبجکت به همدیگه ه ...
وقتی کسیو یه مدته ندیدن استفاده میشه: چطوریایی؟ اوضاع چطوره رو به راهی؟
( در داخل چیزی ) چپاندن
دو معنی داره: ۱. چرا؟ مهمه برات؟ ۲. به تو چه؟
بعید میدونم
تفاوت county و district: A county may be further subdivided into districts,
تفاوت county و country: A county is a specific region of a state or country. While the United States is made up of 50 states, it also has 3, 144 coun ...
straighten out: راست و ریست کردن، حل و فصل کردن ( اختلافات ) work out: راست و ریست کردن، حل و فصل کردن ( مشکل ) take care of: ترتیب چیزی را دادن، ر ...