پیشنهادهای karim hosseni (٧٦٨)
سلیم منکوس: چپ، چپه، هنگامی که بگوییم صراط منکوس یعنی راه چپ در برابر صراط مستقیم یعنی راه راست.
سلیم سعیر: زبانه های آتش سوزان که نام ششمین لایه دوزخ می باشد که آنجا جایگاه خدا باورانی ست که کردارشان انگیزه ای برای شکنجه های دوزخ نمی شود.
سلیم جحیم: جایگاه آتش بزرگ که بسیارگرم ست؛ همچنین پنجمین لایه دوزخ ست جایگاه کسانی که دست اندازی به مال و ناموس دیگران و دنبال انجام دادن گناه می با ...
سلیم سقر: به چهارمیم لایه دوزخ گویند که جایگاه بی خدایان و نا باوران به آیین یکتا پرستی ست.
سلیم هوی و هوس: خاهش های دل
سلیم اطمئنان: واژه ای اربی و در فارسی با آرامش برابری دارد.
سلیم فعلی: کارهای کنونی
سلیم موازین: در آیات هفتم و هشتم سوره اعراف به معنای سنجش کردار آمده، وقتی می گوییم طبق موازین اسلامی یعنی برابر سنجش های اسلامی در کردار .
سلیم انشقاق: واژه ای اربی و در فارسی با ترک، شکاف یا شکافت برابری دارد. همچنین نام هشتاد و چهارمین سوره در قرآن می باشد.
سلیم عمل نموده: انجام داده
سلیم محاسبه: رسیدگی، و کتابی هم از سید علی پسر طاووس حلی بنام محاسبه نفس داریم که معنای آن ژرفنگری در رسیدگی به کردار جان ست.
سلیم سیئات: واژه ای اربی و جمع سیئه به معنی کردارهای زشت و نا شایست ست.
سلیم حسنات: پیش از پیدایش اسلام در آیین ایران باستان داریم که: گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک. و در واقع همین نیکی های سه گانه که پایه درست و استوا ...
سلیم اصوات: واژه ای اربی که جمع صوت می باشد و در فارسی برابر با آواز ها ست.
سلیم قول: گفته، گفته ها؛ و پیمان هم سخن گفته شده ست.
سلیم کرام الکاتبین: دو فرشته ای که کارها و کردارهای نیک و بد آدمی را می نویسند.
سلیم مستمثل: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی، نمایانده یا نماینده شده می باشد.
سلیم زلزله: لرزاننده که معمولن به لرزاننده زمین زلزله می گویند، هنگامیکه یک کودک بیشتر از توانش شلوغ بازی در می آورد را به زلزله مانند می کند یعنی کس ...
سلیم جسدانی: این واژه وابسته های واژه جسد و به معنای بدنه دار می باشد.
سلیم همدونه: در کتاب سی و شش صحیفه آن را میمون معنی کرده.
سلیم حجر مرجان: واژه ای اربی ست که در فارسی به سنگ سرخ رنگ شاخه ای که از پوسته جاندار دریایی بٌسّد بدست می آید، می گویند که سنگی گرانبها و زیباست.
سلیم نثر: واژه ای اربی و برابر با نوشتارهای پراکنده ناهماهنگ در فارسی ست.
سلیم عصرانه: به خوراک پایان روز می گویند که پس از گذشت زمانی شب فرا می رسد.
سلیم منقول: واژه ای اربی و برابر با گفته شده ست در فارسی ست.
سلیم معقول: واژه ای اربی که از عقل به معنای خرد می آید و برابری اش در فارسی خردمندانه ست.
سلیم ملکوت: جهان فرشتگان در برابر جهان آدمیزادگان، جهان بالاتر
سلیم ناسوت: جهان آدمیزادگان در برابر ملکوت یا جهان فرشتگان.
سلیم اشیا: واژه ای اربی و جمع شی ء برابر با چیزهای بی جان در فارسی ست.
سلیم حقیقت: جمع حقیقت و برابر با راستین ها و درستی ها ست.
سلیم معرب: اربی شده برخی از واژگان پارسی را گویند.
سلیم مرکز: هسته
سلیم فلک الافلاک: *نهمین و بالاترین سپهر که بر همه ی سپهر ها چیرگی دارد. * *نام یک دژ تاریخی در شهر خرم آباد.
سلیم بدایت: آغازگر
سلیم مهبط: نشستگاه
سلیم طومار: دراز نامه که این نامه به سبب دراز بودن برای بستنش لوله می کردند که اینگونه درازنامه ها ویژه دوران گذشته بود و هم اکنون هیچگونه استفاده ای ...
سلیم تِی: وسیله یا ابزاری که ته آن نخی یا فومی یا لاستیکی ست که برای پاکیزه کردن زمین و شیشه و . . . استفاده می شود و دلیل نام گذاری این ابزار به نام ...
سلیم طی: زمان استفاده شده، زمانی که برای انجام کاری باید بگذرانیم.
سلیم بروج دوازده گانه: برج های دوازده جانور که در گاهشماری خورشیدی برای هر ماه بکار می برند: 1 ) فروردین. . . بره �حمل� 2 ) اردی بهشت. . . نره گاو � ...
سلیم سیارات: سیارگان
سلیم سیارات: واژه ای اربی و جمع سیاره ست که برابری اش در فارسی چرخندگان ست و هر چرخنده دو گردش دارد، یکی به دور خودش که خودچرخ ست و دومی به دور خورشی ...
سلیم مرور: گذشت زمان
سلیم سکنه: مردم، مانند این شهر خالی از سکنه ست یعنی این شهر خالی از مردم ست.
سلیم مسکون: آبادی
سلیم دابة الارض: جانور بزرگ هیکل که روز رستاخیز از زمین بیرون می آید شاید هم این جانور مور بسیار بزرگی�برخلاف مورچه که خیلی کوچک ست� باشد که از درون ...
سلیم عیوب: واژه ای اربی و جمع عیب ست که در فارسی با کمی ها، کمبود ها برابری دارد.
سلیم مقالات: جمع مقاله برابر با نوشته ها در فارسی ست.
سلیم نفجه: واژه ای اربی و که در فذسی با دامن ها در خانم ها یا بالا پوشی که مردان در گذشته روی جامه شان می پوشیدند ست که هم اکنون این واژه کاربردی ندا ...
سلیم نفجه: پارچه ای که در هنگام مرگ به روی مرده می کشند.
سلیم لذکره السجود: واژه ای اربی و برابری اش در فارسی یادرآوری فروتنی ست که این جمله دعایی را برای حسن علا ذکره السلام پیشوای اسماعیلی الموت بکار می ب ...
سلیم شمه: اندکی، پاره ای