پیشنهادهای karim hosseni (٧٦٨)
سلیم لذکره: واژه ای اربی ست که با بیاد داشتن یا یادآوری در فارسی برابری دارد.
سلیم خازن: واژه ای اربی ست که در قدیم به خزانه دار می گفتند و برابری اش در فارسی انباره و نگهبان ست و هم اکنون تنها به یک قطعه الکتریکی گفته می شود ک ...
سلیم کرام: واژه ای اربی و جمع کریم، برابری اش در فارسی بزرگواران ست.
سلیم اعتبارات: واژه ای اربی و جمع اعتبار ، برابری اش در فارسی ارزش ها ست که بیشتر در بانک ها استفاده می شود که همان ارزش ها یی ست که بانکدار به کسانی ...
سلیم تنزیل: واژه ای اربی ست برابری اش در فارسی برون نمایی ست که همان آشکار گویی سخنان خداوندی برای پیامبران ست.
سلیم تأویل: واژه ای اربی ست و برابری اش در فارسی درون نمایی ست، آشکار کردن مغز سخن
سلیم خاب: که این واژه را بگونه خواب می نویسند، دیدن رویدادها پس از بسته شدن چشم هایمان که معمولن ادامه کارهای روزمره ست که بیشتر هم فراموش می شود و ...
سلیم سلام: واژه ای اربی ست و در فارسی برابری اش درود فرستادن ست به هنگام روبرو شدن با کسی نخستین واژه ای که از ما گفته می شود درود فرستادن به همان کس ...
سلیم ممرور: دیوانه
سلیم متنبی: واژه ای اربی ست با خاهان دروغین پیامبری در فارسی برابری دارد. کسی که خودش را به دروغ پیامبر خاند.
سلیم تصمیم گیری: گزینش جویی، مانند: تصمیم گیری نهایی با پدر ست یعنی گزینش جویی پایانی با پدر ست.
سلیم تصمیم: گزینش جو، مانند: من تصمیم خودم را گرفتم: من گزینش جویی ام را گرفتم.
سلیم تصمیم: گزینش
سلیم الهام: واژه ای اربی ست برابر با انگیزه در فارسی مانند: الهام بخش یعنی انگیزه بخش، همچنین نداهایی که از سوی خداوند به پیامبران برای پیغام رسانی ش ...
سلیم مدعی: خاهان دروغین
سلیم الوالعزم: واژه ای اربی ست که با � دارندگان پای برجا �در فارسی برابری دارد و بیشتر هم برای پنج تن از پیامبرای آسمانی می گویند: نوح، آورنده دستورا ...
سلیم متقدّمان: واژه ای اربی ست با پیشینیان در فارسی برابری دارد.
سلیم مجملاً: کوتاه شده، به گونه کوتاه.
سلیم موالید سه گانه : واژه ترکیبی اربی فارسی ست، فرزندان سه گانه، که در قدیم از آن برای نام بردن بی جانها، جانوران، گیاهان استفاده می شده. موالید جم ...
سلیم اطلاق: بکار بردن.
سلیم ناظرین: واژه ای اربی و جمع ناظر ست برابری های زیادی دارد مانند بینندگان، نگرندگان، در جاهایی هم دلدادگان.
سلیم عاقله: واژه ای اربی ست و از آنجایی که مانند عربی مذکر و مؤنث نداریم می توانیم به خردمند هم برابری کنیم.
سلیم خلیفه: واژه ای اربی ست برابر فارسی آن پادشاه، پیشوا می شود، از دیدگاه مسلمانان جانشین زیرا آنان خودشان را جانشینان پیامبر می دانند ولی از دید نا ...
سلیم دل صاف: دل پاک، پاکدل.
سلیم رحمت: واژه ای اربی ست برابری با مهرورزی در فارسی دارد، نه دید.
سلیم رحمت: واژه ای اربی ست برابر با دید در فارسی ست.
سلیم نظر: دید.
سلیم صافدل: همان دل صاف می باشد یعنی درون پاک، کسی که دلش از هر چیز پلیدی پاک و پاکیزه باشد.
سلیم امان: واژه ای اربی ست با پناهندگی یا پناه خاهی در فارسی برابری دارد.
سلیم جُنُب: به کسی می گویند که پس ازکارهای زناشویی یا خاب شب آلوده شده باشد.
سلیم مشهور: واژه ای اربی ست و با �شناخته شده�در فارسی برابری دارد
سلیم اقرار: باز گو.
سلیم بر قرار: همیشگی.
سلیم کبریا: با شکوه و معمولن برای خداوند بکار می برند.
سلیم عُمر: روزشمار زندگی مانند اینکه بگوییم فرزندمان امروز یکساله شد یعنی فرزندمان امروز سیصد و شصت و ینج روزه شد.
سلیم ظاهر: واژه ای اربی ست و برای نام پسران هم بر می گزینند مانند نام هفتمین خلیفه فاطمی مصر یا آخرین پادشاه افغانستان.
سلیم شریعت: مراد همان نما و رویه بدنه آیین می باشد در برابر باطن یعنی درون آیین.
سلیم ظاهریان: رویه بینان، نما بینان؛ کسانی که رویه و نمای چیزی را می بینند و از درون آن بی خبرند.
سلیم روزه: خودداری از نوشیدنی ها، خوراکی ها و مهمتر چشم و دل پاک داشتن از پلیدی ها که معمولن روزه را در خودداری کردن از نوشیدنی و خوردنی ها می دانند.
سلیم حشر: واژه ای اربی ست که با برانگیته شدن در فارسی برابری دارد و دو گونه در فارسی کاربرد دارد: 1 ) برای روز واپسی که مردگان به پیشگاه خداوند برانگ ...
سلیم متأذّی: واژه ای اربی ست و با رنجیده، رنجیده یاد برابری در فارسی دارد.
سلیم حجرات: واژه ای لربی و جمع حجره ست برابر با اطاق های کوچک در فارسی ست و هنوز در ایران کاربرد دارد و به دکان های قدیمی اطاق های کوچک در مسجد و حرم ...
سلیم مزبله: واژه ای اربی ست و از زباله می آید با آشغال و چیزهای بی ارزش در فارسی برابری دارد.
سلیم ناموس: واژه ای اربی ست برابر با ارزش، ارزشهای خانوادگی در فارسی به ویژه در باره اخلاق خانوادگی کار برد دارد.
سلیم وحی: واژه ای اربی ست برابری با ندای آسمانی در فارسی دارد و معمولن در باره ی پیامبران بکار می رود. ندای پنهانی هم معنی می دهد.
سلیم باطل بین: نادرست بین، بیننده پلیدی ها و نادرستی ها.
سلیم حق بین: درست بین.
سلیم حقیقت: واژه ای اربی ست و با راستین در فارسی هم برابری دارد.
سلیم تسلیم: پذیرا.
سلیم بِنا به گفته: بر پایه گفته مانند بِنا به گفته مدیرف یعنی بر پایه گفته ی سرپرست.