تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم توجه: در جایی نگاه کردن معنی می دهد مانند ببین چقدر به این کالا توجه دارد: ببین چقدر به این کالا نگاه می کند. در جایی هم رسیدگی معنی می دهند ما ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معین: شناساندن، مانند اینکه بگوییم کارهایش را معیّن کردیم یعنی کارهایش را به او شناساندیم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فتوا: فرمان آیینی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زندقه: دگر اندیشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم قاصدک: گل پیامبرک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم قصاب: واژه ای اربی ست به کسی گویند که جانوری را می کشد و خونش را بر زمین می ریزد یا همان جانور کش. به گمانم که برای گوشت فروش هم نباید قصاب گفت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غفلت: آسان انگاری، ساده انگاشتن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مضحکه: واژه ای اربی ست برابر با خنده آور.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم اصل: درست، مانند اصل مطلب را بجای آورد برابری دارد با درستی سخن را به زبان آورد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم شکدانه: پاسداشت، پاس داشت، پاس داشتن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم عین: در جاهایی هم معنی مانند هم دارد، آفت عین آتش ست یعنی زیانبار مانند آتش ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آفت: زیانبار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم زخارف: زیبایی ها و دروغ نمایی جهان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم اکل: خوردنی مانند: اشتیاق اکلهای لذیذ در دلشان نباشد برابر ست با شیفتگی خوردنی های خوشمزه در دل شان نباشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غیبت: بدگویی پنهانی که همان سخن چینی و بدگویی پشت سر دیگران ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم دستور عمل: از دو واژه فارسی - اربی ساخته شده و با دستور انجام کاری برابر ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم مربی: آموزش دهنده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم استارت: آغاز براه. توی خودرو می نشینی و مربی می گوید استارت بزن یعنی آغاز براه را بزن تا خودرو روشن شود. در دستگاهای دیگر هم همینطور ست استارت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لازمه: بایستگی، نخستین انجام دهی؛ چرا که وقتی از لازمه کاری سخن به میان میاد مراد همان نخستین انجام دهی ست و به گفته ی کنونی ها که واژه جایگزین ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم وظیفه: انجام دهی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم پزشک: درمانگر، درمان کننده بیماری های آدمی که اگر جانوران را درمان کند درمانگر دام و دد می شود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم حقـّیّه: راستگویی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم یقین: باور برتر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم آدمیّت: مردم گر، مردم گرا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تهذیب: واژه ای ست که برخی آن را فارسی میدانندیعنی نگهداری؛ برخی هم اربی می دانند به معنی پاکیزه کدن یا پاکیزه سازیدر هر صورتبه دوگونه برابری می ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلیم تغذیه: خوردنی ها مانند : در دوران شاه در مدارس به شاگردان تغذیه رایگان میدادند، برابر ست با در روزگار نه چندان دور ، در دبستان و آموزشگاه ها به ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم لعلمه: در قدیم به دست و پا زدن کودک به زمین در هنگام شادمانی که معمولن بگونه سرگرمی بود می گفتند و می توانیم به بازیگوشی کودک هم برابری کنیم، هم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم توبه: نهمین سوره قرآن و برابربا بازگشت از کردار و انجام کار زشت.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم نصیب: داشته مانند اینکه بگوییم خوشبحالش که چنین سعادتی نصیبش گردیده برابری اش: خوشبحال کسی که چنین خوشبختی ای داشته اش گردیده است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مال حلال: داشته های پاک و درست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم عائد: که در فارسی عاید هم می نویسیم واژه ای اربی ست برابر با باز گرداندن، پس دادن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خیر و برکت: بخشش و فراوانی، بزرگواری و بخشندگی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم غنیمت: چون همیشه جنگ و ستیزه جویی نیست و بیشتر در بین مردم ست برابری با چپاول پنهانی دارد مانند اینکه بگوییم خوردن در کنار سفره فلان کس هم غنیمت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم نصبت: بسته شد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بضمن: مراد همان به زمین ماندن ست مانند اگر کار برادر مؤمن بضمن ماند خاطر جمع نباشید. . . برابر ست با اگر کار برادر پارسا به زمین ماند آسوده خیال ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم فیصل: پایان دادن مانند: اگر کار برادر مؤمن فیصل شد، برابر ست با: اگر کار برادر پارسا پایان داده شد. از نوشته های پندیات جوانمردی. همچنین فیصله ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم خاطر جمع: آسوده خیال.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عادت: خوی گرفتن به چیزی یا جایگاهی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم سور و سات: برابری با سفره خوراکی ها همراه شادمانی هادارد و بیشتر برای جشن عروسی ها، نامزدی ها و زاد روزها بکار می رود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم صاف: یکی هم برابری دارد مانند باهم صاف و یکدل باشیم برابر ست با، با هم یکی و یکدل باشیم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معاندان: جمع معاند برابر با ستیزه گران ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بحال: بی خردی، بیچارگی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم بحال: به دیوانگی مانند بحال خود سرگردان ست برابری اش اینکه در دیوانگی خودش سرگردان ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم مخالف: نا هماهنگ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم طیبه: واژه ای اربی ست برابری اش ذر فارسی پاک، پاکیزه و پاکدامنی ست که معمولن این واژه را برای خاندان پیامبر و امامان بکار می برند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم عبدالسلام: واژه ای اربی ست برابری اش در فارسی بنده درود گو ست، بنده ای که درود می فرستد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم راوی: بازگو کننده یک سخن و معمولن به بازگو کنندگان سخنان پیامبران و امامان می گویند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلیم افعال: واژه ای اربی و جمع فعل ست برابری اش در فارسی کردارها، کارها ست.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلیم معنی: برابری واژه، درون مایه واژه مانند معنی واژه معنی در فارسی چیست؟ برابری یا درون مایه واژه معنی در فارسی چیست؟

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سلیم نذر: واژه ای اربی ست به معنای پیمان بستن با خود که معمولن در دلمان پیمان می بندیم تا در هنگام رسیدن به آرزویمان یا خاسته هایی که اگر به آن برسیم ...