پیشنهادهای karim hosseni (٧٦٨)
سلیم اصلاحات: واژه ای اربی و در فارسی با دو باره سازی برابری دارد
سلیم زخم نویسی: کنایه از نوشته های زشت ست که در خاننده هیچگونه دلچسبی و دلنشینی ندارد.
سلیم ویرایش: آرایش و تازه نویسی یک نوشته پیش از چاپ شدن
سلیم دقیق: ژرف نگر، هوشیارانه
سلیم ویرایش: آرایش نوشته های یک نوشتار پیش از چاپ شدن.
سلیم روضة المتعلمین: *بوستان دانش آموختگان یا بوستان دانش آموزان که منظور همان دانشگاه یا دانشکده ست که ویژه دانش آموختگان ست. ** نام کتابی از سید ...
سلیم متعلمین: آموزش دیدگان، دانش آموزان
سلیم متن: درون نوشته یا همان نوشته ی اصلی
سلیم استخراج: با اندیشه بیرون آوردن گفتار و نوشته ای از یک کتاب و نوشتار برای دریافتنی آسان از واژگان و نوشته های آن کتاب، مانند استخراج مفاهیم قرآنی ...
سلیم پار افزار: مدیریت کردن
سلیم تازی: نامی ست که از طایفه حاتم طایی برگرفته شده و بعدها به همه ی اعراب داده شده و همچنین نام یک تیره از سگان می باشد، سگ تازی. تازی به گمان من ...
سلیم اغلب: بیشتر زمانها
سلیم اصلی: در جاهایی هم معنای گزین، گزینشی دارد مانند: اسم اصلی تو چیست؟ یعنی نام گزینشی تو چیست؟
سلیم احیانا: گهگاه
سلیم ارجاعات: جمع ارجاع به معنی واگذاری ها ست.
سلیم آثار: واژه ای اربی و در فارسی به معنی رد گذاری و رد گذاری ها ست مانند: پاسارگاد و تخت جمشید از آثار ملی ایران ست یعنی پاسارگاد و تخت جمشید از رد ...
سلیم اصطلاح: واژه نمادین
سلیم قرار است: ممکن ست.
سلیم روضة التسلیم: نام دیگر کتاب تصورات خاجه نصیرالدین طوسی دانشمند و فیلسوف بزرگ ایرانی ست که پیرامون باورهای آیینی شیعیان اسماعیلی نوشته شده و این ...
سلیم تصورات: نام کتاب خاجه نصیرالدین طوسی دانشمند بنام ایرانی ست که پیرامون باورداشت های شیعیان اسماعیلی نوشته شده و نام دیگر این کتاب روضة التسلیم س ...
سلیم تصورات: واژه ای اربی و جمع تصور به معنی انگاره ها می باشد.
سلیم خط مشی: راه کار ها
سلیم ارجاع: باز گرداندن
سلیم بی ادعا: ساده اندیش
سلیم شمول: فر ا گیر
سلیم کرم عمیم: بخشش همگانی
سلیم شرع: راه آشکار و درست آیین
سلیم قواعد: روشهای ویژه
سلیم کرامات: واژه ای اربی و در فارسی برابر با کارهای شگفت آوری که از بزرگان سرزند.
سلیم تعطش: تشنگی دروغین
سلیم تعطش: تشنه نشان دادن بدون تشنگی
سلیم قدس سره: خاک او یاک و یاکیزه باد، معمولن بزرگان آیین بکار برده می شود.
سلیم طلب: زندگی، مانند: . . . در شرح شمه ئی از احوال طلب خود باز نموده می شود یعنی در گزارش اندکی از چگونگی زندگی ام بازگو می شود. . . ص68 از کتاب سی ...
سلیم خوان: توشه خوان الاخوان: نام یکی از نوشتارهای دانای خردمند و جهانگرد ایرانی ناصر خسرو قبادیانی ست که معنی آن به فارسی توشه برادران می شود که در ...
سلیم تحویل سال: گذشتن از سال کهنه به سال نو و بیشتر در مورد سالگشت نوروز باستانی بکار می ر ود.
سلیم تخیلات: پنداشتگان] گمانه ها
سلیم متخیله: نیروی پدید آرنده گمان و پنداشته ها در اندیشه
سلیم خطور: رسیدن یا گذشتن راهی تازه در اندیشه
سلیم شمه ای: اندکی
سلیم سجن دنیا: زندان جهان
سلیم قوه شهوانی: نیروی هرزگی، نیروی هوسرانی که همه خاهش های دل ست.
سلیم قوه غضبی: نیروی خشم گیرنده
سلیم قوای حیوانی: نیروهای جانوری
سلیم فروع: واژه ای اربی و جمع فرع می باشد که در فارسی با جدا شده ها، شاخه ها برابری دارد.
سلیم قوه مولده: نیروی زاینده، نیروی بوجود آورنده
سلیم قوه مصوره: نیروی همرنگ کننده خوراک در بدن
سلیم قوه ممیزه: نیروی جدا کننده، نیروی تمیز دهنده
سلیم قوه دافعه: نیروی رانش، نیروی بیرون دهنده
سلیم قوه ماسکه: نیروی نگهدارنده، نیروی بازدارنده
سلیم قوه جاذبه: نیروی کششی، نیروی گرایشی