ترجمه‌های Marjan🪸🫧 (١٨٧)

بازدید
٤٥٩
تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Engrossed in his book he forgot the time.
دیدگاه
٠

او که غرق در کتابش شده بود زمان را فراموش کرد . ( زمان از دستش در رفته بود )

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Inhibition in adulthood seems to be very clearly a reflection of a person's experiences as a child.
دیدگاه
١

به نظر می رسد کم رویی در بزرگسالی به وضوح بازتابی از تجربیات یک فرد در دوران کودکی باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
They are less sanguine about the prospects for peace.
دیدگاه
٠

آنها درمورد احتمال ( وقوع ) صلح کمتر امیدوار هستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He felt a pricking sensation in his throat.
دیدگاه
٠

او حس سوزشی را در گلویش احساس کرد .

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Only the whir of the air conditioner broke the silence in the office.
دیدگاه
٠

تنها صدای ( دستگاه ) تهیه ی هوا سکوت دفتر را درهم شکست.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
Do you think violence is symptomatic of our times?
دیدگاه
٠

آیا فکر میکنید خشونت نشانه ی دوران ما است؟ ( یعنی چیزی که باهاش این دوره رو به یاد میارن )

تاریخ
١ سال پیش
متن
They took the emergency in their stride.
دیدگاه
٠

آنها با آرامش اقدامات اورژانسی را انجام دادند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
a loose, easy stride
دیدگاه
٠

یک شلوار گشاد و راحت .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Though the audience didn't like his speech and spoke ill of him, Senator Tomson was still in impassivity.
دیدگاه
٠

اگرچه حضار سخنرانی او را دوست نداشتند و درباره او بد گفتند، سناتور تامسون همچنان خونسرد بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't crumple my clothes!
دیدگاه
٠

لباس هایم را چروک نکن !

تاریخ
١ سال پیش
متن
The sleaze factor was the major reason for his electoral defeat.
دیدگاه
٠

عامل سستی دلیل اصلی شکست او در انتخابات بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It was very perspicacious of you to find the cause of the trouble so quickly.
دیدگاه
٠

این از ذکاوت شما بود که خیلی سریع علت مشکل را فهمیدید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He disdains toady to his boss.
دیدگاه
٠

او از چاپلوسی کردن برای رئیسش بیزار است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Flattery is his stock in trade.
دیدگاه
٠

چاپلوسی شگرد او در تجارت است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't be so pedantic - does it really matter if I don't pronounce it right?
دیدگاه
٠

اینقدر سختگیر نباش . واقعا انقدر مهمه اگه من اینو درست تلفظ نکنم؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
We looked down from a giddy height.
دیدگاه
٠

از ارتفاعی سرگیجه آور به پایین نگاه کردیم .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't blubber like a baby!
دیدگاه
٠

مثل بچه گریه زاری نکن !

تاریخ
١ سال پیش
متن
The fear of ridicule is a very effective sanction.
دیدگاه
٠

ترس از تمسخر یک بازدارنده ی بسیار موثر است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's a bit cocky for my liking.
دیدگاه
٠

be sth for someone’s liking یک اصطلاح هست . در اینجا به معنی :او زیادی مغرور است و من از او خوشم نمی آید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her modesty is all put on; at heart she is very vain.
دیدگاه
٠

تواضع او ظاهری است ؛او در باطن بسیار مغرور است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The company's financial problems were only a temporary reversal.
دیدگاه
٠

مشکلات مالی شرکت صرفا یک بدبیاری موقتی بودند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Few words to the wise suffice.
دیدگاه
٠

عاقلان را یک اشارت بس بود . عاقل را اشارتی بس است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The first frost is a precursor of winter.
دیدگاه
٠

اولین یخبندان پیام آور زمستان است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm ravenous - where's supper?
دیدگاه
٠

گرسنه ام ، کو شام؟ ( شام کجاست )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I can scour the local rags!
دیدگاه
٠

می توانم آن روزنامه های محلی را بررسی کنم!

تاریخ
١ سال پیش
متن
Are you still looking for a lodger?
دیدگاه
٠

ایا هنوز داری دنبال مستاجر میگردی؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
By 6 o'clock after a busy day I'm at the end of my tether.
دیدگاه
١

ساعت ۶بعد از یک روز پرمشغله جانم به لب میرسد. ( صبرم تمام میشود )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The tall dark girl came to see Doctor Reefy because she was in the family way and had become frightened.
دیدگاه
٠

دختر قدبلند تیره ( رنگ پوست ) به دکتر رفت برای دیدن دکتر Reefy ، چون باردار بود و ترسیده بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
She has been in the family way again.
دیدگاه
١

او دوباره باردار است

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had put a girl in the family way.
دیدگاه
١

او دختری را باردار کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She is now in the family way.
دیدگاه
١

او الان باردار است

تاریخ
١ سال پیش
متن
the rake of a roof
دیدگاه
٠

کجی یک سقف

تاریخ
١ سال پیش
متن
Lack of sanitation is a contributor to ill health.
دیدگاه
١

عدم بهداشت ( یک ) عامل بیماری است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
I dub thee Sir Lancelot.
دیدگاه
١

من تو را “sir Lancelot”می نامم. ( این لقب را اعطا میکنم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
They breed fish in the reservoir.
دیدگاه
٠

آنها در دریاچه ی پشت سد ماهی پرورش می دهند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
He enjoyed being in the limelight.
دیدگاه
٢

او از کانون توجه بودن لذت می برد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His election is a sure thing.
دیدگاه
٠

انتخاب ( شدن ) او قطعی است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
In any case, he is a friend of mine.
دیدگاه
٠

به هر حال او دوست من است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
My memory was at fault.
دیدگاه
٠

تقصیر حافظه ام بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The French team won hands down.
دیدگاه
٠

گروه فرانسوی به راحتی برنده شده.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The root of the problem lies in his childhood.
دیدگاه
٣

ریشه ی این مشکل در دوران کودکی اش است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His volatile temper put everyone on edge.
دیدگاه

خلق و خوی بی ثبات او همه را عصبانی کرد . ( آزرده کرد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
desert tracts
دیدگاه
١

ناحیه های بیابانی

تاریخ
١ سال پیش
متن
Would it be too much of an imposition to ask you to pick my parents up from the airport?
دیدگاه
٢

آیا درخواست زیادی است که از شما بخواهم دنبال والدینم در فردودگاه بروید؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
News of his arrest caused a sensation.
دیدگاه
٠

خبر دستگیری او موجب جوش و خروشی شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His bad manners earned him a sharp rebuke.
دیدگاه
٠

رفتار های بد او موجب سرزنش شدیدش شد. ( به خاطر رفتار های بدش شدیدا سرزنش شد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
They received a public rebuke from the prime minister for their handling of the matter.
دیدگاه
٠

نخست وزیر آنها را به خاطر رسیدگی به موضوع مورد سرزنش قرار داد. ( سرزنش کرد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
His mother is quite unassuming and down-to-earth, but his father is rather pompous.
دیدگاه
٠

مادرش کاملا بی ادعا و متواضع است اما پدرش خودنما است ( پر کبکبه و دبدبه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
There are several English teachers at the school, but Jeanne continues to plough a lonely furrow, teaching French and German.
دیدگاه
٢

چندین معلم انگلیسی در مدرسه وجود دارند ، اما Jeanne به تنهایی فرانسه و آلمانی را تدریس میکرد. ( تنهازحمت میکشید )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The old man had deep furrows in his brow.
دیدگاه
٠

پیرمرد چروک های عمیقی روی پیشانی اش داشت.