ravenous

/ˈrævənəs//ˈrævənəs/

معنی: طماع، کلاغ مانند، پر ولع، بسیار گرسنه، حریص در صید
معانی دیگر: (برای خوراک) حریص، بی سیرایی، درنده خوی، ژیان، سبع، (بسیار) مشتاق، خواهان، (بسیار) گرسنه، گرسنگی زده، پر اشتیاق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ravenously (adv.), ravenousness (n.)
(1) تعریف: extremely hungry; famished; starved.
مترادف: famished, starved, starving
مشابه: desperate, hungry, rapacious, voracious

- The ravenous soldiers had been living on half rations for weeks.
[ترجمه شان] سربازان گرسنه، هفته ها با نیمی از جیره غذایی ، زندگی کرده بودند.
|
[ترجمه شان] سربازانی که هفته ها ، با نیمی از جیره غذایی ، زندگی کرده بودند، بسیار گرسنه بودند ( برای خوراک، حریص بودند ) .
|
[ترجمه گوگل] سربازان درنده هفته ها با نصف جیره زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان] سربازان گرسنه در عرض چند هفته با نصف جیره غذایی زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: seeking prey; predatory.
مترادف: predacious, predatory
مشابه: rapacious, raptorial

(3) تعریف: very eager for satisfaction.
مترادف: avid, greedy
مشابه: desirous, desperate, eager, hungry

جمله های نمونه

1. a ravenous lion
شیر ژیان

2. like a ravenous wolf
مانند گرگی که سیرایی ندارد

3. she is ravenous for praise
مرده ی تعریف است.

4. The ravenous lions tore at the carcass.
[ترجمه گوگل]شیرهای درنده لاشه را دریدند
[ترجمه ترگمان]شیر گرسنه در لاشه پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ravenous children ate everything on the table.
[ترجمه شان] کودکان گرسنگی زده، ( بسیار گرسنه ) هر آنچه را که روی میز بود، خوردند.
|
[ترجمه گوگل]بچه های درنده همه چیز روی میز را خوردند
[ترجمه ترگمان]بچه های گرسنه همه چیز را روی میز می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm ravenous - where's supper?
[ترجمه Mrjn] گرسنه ام ، کو شام؟ ( شام کجاست )
|
[ترجمه گوگل]من پرخاشگر هستم - شام کجاست؟
[ترجمه ترگمان]- شام کجا است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boys ran in, ravenous after their game.
[ترجمه گوگل]پسربچه ها بعد از بازی خود با هوس باز دویدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بعد از بازی شروع به دویدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was ravenous, saliva already slopping in his mouth, his stomach quaking with hunger.
[ترجمه گوگل]او هولناک بود، بزاق در دهانش فرو رفته بود، شکمش از گرسنگی می لرزید
[ترجمه ترگمان]او در حالی که شکمش از گرسنگی می لرزید، آب دهانش را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I knew I was being devoured by flame ravenous as a dragon, fierce as the sun.
[ترجمه گوگل]می‌دانستم که شعله‌ای درنده مانند اژدها، خشن مانند خورشید، مرا می‌بلعد
[ترجمه ترگمان]من می دانستم که مانند یک اژدها، مانند یک اژدها، در حال بلعیده شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These ravenous companies claim to provide jobs to communities starved of employment following the pit closures.
[ترجمه گوگل]این شرکت های هولناک ادعا می کنند که به دنبال بسته شدن گودال برای جوامعی که گرسنه از اشتغال هستند، شغل ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]این شرکت های حریص ادعا می کنند که پس از بسته شدن این حفره، به جوامعی که از گرسنگی تلف می شوند، شغل ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I felt the ravenous spell of the place.
[ترجمه گوگل]طلسم هولناک آن مکان را حس کردم
[ترجمه ترگمان]افسون پر ولع آن مکان را احساس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two hours later and ravenous, we settled for egg and chips at a motorway service station.
[ترجمه گوگل]دو ساعت بعد و پرخاشگر، در ایستگاه خدمات بزرگراه به تخم مرغ و چیپس بسنده کردیم
[ترجمه ترگمان]دو ساعت بعد، گرسنه و گرسنه، برای خرید تخم مرغ و چیپس در یک ایستگاه خدمات بزرگراه اقامت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Growing boys have ravenous appetites.
[ترجمه گوگل]پسران در حال رشد اشتهای شدید دارند
[ترجمه ترگمان] پسرهای بزرگ همیشه اشتهای زیادی دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ravenous appetite for fossil fuels traces partly to an economic stimulus program in 199
[ترجمه گوگل]اشتهای شدید برای سوخت های فسیلی تا حدودی به یک برنامه محرک اقتصادی در سال 199 بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]اشتهای حریصانه سوخت فسیلی تا حدی به یک برنامه محرک اقتصادی در ۱۹۹ حوزه تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طماع (صفت)
avaricious, greedy, covetous, ravenous, vulturine

کلاغ مانند (صفت)
ravenous, corvine

پر ولع (صفت)
ravenous, mournful

بسیار گرسنه (صفت)
ravenous

حریص در صید (صفت)
ravenous

انگلیسی به انگلیسی

• famished, extremely hungry; gluttonous, voracious; eager, avid
if you are ravenous, you are very hungry indeed.

پیشنهاد کاربران

1 -
extremely hungry
صفت/ بسیار گرسنه
I'm ravenous - where's supper?
Growing boys have ravenous appetites.
We were ravenous after hiking all day.
Synonyms;
famished /informal
hungry ( NEEDING FOOD )
...
[مشاهده متن کامل]

starved mainly US informal
starving ( NO FOOD ) informal
2 -
wanting something very much or wanting a lot of something
صفت/ چیزی را به مقدار زیاد خواستن یا چیزی را به تعداد زیاد خواستن، ولع
a ravenous appetite for cash
a stage star who was ravenous for attention

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ravenous
PARCHED = very thirsty
RAVENOUS = very hungry
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ravening
✅️ صفت ( adjective ) : ravenous
✅️ قید ( adverb ) : ravenously
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : ravenous / ravening
✅️ قید ( adverb ) : ravenously
After coming from school he is ravenous
بعد از اومدنش از مدرسه پرولع میخوره یا حریصانه میخوره
حریص

بپرس