تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

شخص کم رو و خجالتی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

شدیدا سوال پیچ کردن پی در پی سوال پرسیدن مورد بازخواست قراردادن بازجویی کردن The host grilled the president on the attacks that killed many.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

To beat/bang/pound the drum با اشتیاق و پر شور در مورد مطلبی سخن گفتن یا نوشتن در جهت حمایت از آن یا متقاعد کردن دیگران برای قبول کردن آن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تحسین برانگیز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بحث ومناظره طرف رو با خاک یکسان کردن با دادن جواب دندان شکن The professor wiped the floor with Morgan intellectually.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

زنده موندن بیش از زمان مورد انتظار

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آماده ی حمله بودن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

دوست واقعی و قبل اتکا و اطمینان دوست یک رنگ و بی ریا I always count on him as a true blue friend. Loyal Faithful

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Near miss

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اصطلاح عامیانه خروس جنگی یعنی کسی که با همه سر دعوا و جنگ دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعریف و تمجید پر آب و تاب که میتواند توام با دروغ باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شر و ور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتفاق نیفتادن تحقق نیافتن نتیجه ای نداشتن به طهور نرسیدن موفقیت آمیز نبودن . Their dreams have largly failed to materialize

پیشنهاد
٠

پایین تر از حد انتظار ظاهر شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراتر از حد انتظار ظاهر شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

Verb: توصیف کردن محسوب کردن قلمداد کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

To tease شوخی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با تمام وجود با شور و شوق فراوان با اشتیاق تمام

پیشنهاد
٠

وقتی شخص خودش رو تا سطح طرف مقابل پائین میاره و مثل خودش رفتار می کنه گفته میشه. شاید این جملات بهتر منظور رو برسونن: �میگویند: با هر کسی باید مثل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر شاخ شدن درگیر شدن گلاویز شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lock horns سر شاخ شدن درگیر شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مناسب نیست به درد نمیخوره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نایی نداشتن بریدن کم آوردن Have you ever felt like you’re running on empty? Like you’re stuck in a perpetual state of exhaustion, no matter how much ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

To go nuclear on از کوره در رفتن بسبار شدید عصبانی شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعهد آور الزام آور موظف کننده Required by obligation Binding It's incumbent on you = شما ملزم هستید، بر عهده ی شماست که، وظیفه ی شماست که، شما موظف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخاطر دیگران هر بلایی را به جان خریدن جان خود را بخاطر دیگری به خطر انداختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خل و چل She's a real Oddball.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سده ی ۱۷۰۰ میلادی از نوعی سیستم درجه بندی محصولات کشاورزی و تجاری استفاده میشد که به چها دسته ی مختلف تقسیم بندی میشد. . Good/fine Fair to middli ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سرعت سریعا Nevertheless, popular defenses of the theory continue apace

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی چون و چرا متقن محکم استوار Such episodes are often presented as conclusive. evidence for the power of evolution وقایع/ رویدادهای این چنیتی بعنوا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

از نظر گذراندن؟؟

پیشنهاد
٠

Take in . He took in the scene with one embracing glance

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - ( در شرایط یا موقعیت خاصی ) : عملکرد بهتری داشتن موفق تر عمل کردن ۲ - لذت بردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کلی کنار گذاشتن/امتناع کردن یا دوری کردن از انجام کاری ( برای دور ماندن از اثرات، عوارض یا نتایج منفی ناش از آن ) We steer clear of cold - proof ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Formal: معتقد بودن باور داشتن But it is a pity that some Muslims have been so influenced by the Talmud that they opine that in this story Moses do ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مواخذه کردن بازخواست کردن توبیخ کردن ملامت کردن نکوهش کردن Pharaoh and his courtiers were deluded by delay in the scourge that there was no power ab ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقر و بدبختی تنگدستی the affluence of the disobedient people and the . indigence of the obedient people

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گوناگون و متفاوت/متمایز از هم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

( با شجاعت، قدرت و قاطعیت ) رو در رو شدن/ روبرو شدن / سرشاخ شدن، مبارزه کردن . Cowards cannot go toe to toe

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شهامت President had an opportunity to prove his own . mettle

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

کسی را ( با یک نگاه ) دلباخته ی خود کردن دل کسی رو بردن شیفته ی خود کردن واله و شیدای خود کردن

پیشنهاد

زنی را دلباخته ی خود کردن دل زنی را بردن زنی را شیفته ی خود کردن زنی را واله و شیدای خود کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

حساب کسی رو رسیدن دمار از روزگار کسی درآوردن دخل کسی رو درآوردن Beat the shit out of To beat someone up We should beat the brakes off this dude.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

معرکه بودن

پیشنهاد
١

Not do a stroke of work

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

موجبات خشم و عصبایت کسی را فراهم کردن Indignation can arouse even a . seemingly hardened prisoner

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

( با قطعیت و با تحکم ) رد کردن و نپذیرفتن و قبول نکردن to reject به رسمیت نشناختن to refuse to recognize با نادرست، بی اساس و ناعادلانه خواندن رد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بهداری یا درمانگاه واقع در یک پایگاه نظامی یا کشتی و یا ناو جنگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

با کفایت توانمند با لیاقت کارآمد پربازده اعلی Of a high caliber a fine body with most appropriate limbs and physical and mental powers of a high cal ...