پیشنهادهای Figure (٣,٢٠١)
اعتراف کردن to admit/ confess تسلیم شدن to surrender اجازه خواستن برای پرسیدن سوال to ask a question or to answer it بالا بردن دست به نشانه ی حاضر ...
Specifics= جزئیات
علاقه ی خیلی شدید و بی دلیلی به چیزی داشتن I have a thing for world flags.
A small statue تندیس کوچک ( انسان، حیوان یا الهه )
Figurine
الکی وقت را گذراندنto wadte time مسخره بازی درآوردن fool around
To laugh hystrically In stiches . That joke had me in stiches
• طوفانی شروع کردن • ( کاری را ) با قاطعیت انجام دادن • با قاطعیت و جدیت ( و پشتکار ) واکنش نشان دادن/ مبارزه کردن/ هدف را دنبال کردن/ شروع کردن
Break a case is correct not break the case. معمایی را حل کردن
ماهر حاذق توانمند بی نقص
Edible خوراکی خوردنی
The pot calling the kettle black
دلیلی برای مسئله ای بودن Looking back today, 57 years later, I would say that justifying, or accounting for the existence of life separates us from ...
به طور جانکاهی جانگدازی بطور بسیار تالم برانگیزی شدیداً Extremely Their statements sorely grieved the Prophet.
( با ) پاهای سست و لرزان
رنجش آزردگی خاطر
مردکِ دستپاچلفتی
If stakes are high, it means there is a lot at risk
عُرضه
بحث و جدلی که هدف از آن، به دست آمدن یقین نیست، بلکه قانع سازی طرف مقابل است
تهمت افترا
۱ - خاتمه دادن ( رابطه، شراکت، . . . ) To end a relationship or partnership ۲ - بی حساب شدن
To call it quits بی حساب شدن
مزایای شغلی فوق العاده Benefits usually noncash ones provided by employer, beyond the basic salary, like gym memberships, company car to commute ...
زیر قیمت بازار
The video is short but very explanatory:
۱ - مردم نهاد، مردمی involving the common people • a grassroots campaign/organization • She is encouraging the voters to join the burgeoning grassro ...
خارج از محدوده
Different combinations of colors in the same design or pattern or product When a pattern is printed in different color combinations Any range, comb ...
نوعی تقلب در انتخابات
To go after something چیزی یا کسی را دنبال کردن
۱ - همه چی رو براهه ۲ - بدون دوز و کلک بی شیله پیله رو راست و صادق
اقصی نقاط ( دنیا ) دور دست
این سوال را پیش می آورد این سوال را در ذهن متبادر می نماید
@ رضوان جمشیدی سوالی که خودش دارای جواب هست و به نظر پاسخ دهنده سمت و سو میده و به جواب مشخصی هدایت می کنه.
He is out to lunch بالا خونه رو اجاره داده همچین یکم گیج میزنه شیرین عقل؟؟
( یه ) اتفاقی اقتاد. Then finally , something clicked.
جسمانی I have been working with some clients in my somatic and nervous system health coaching
مات و متحیر ماندن When you are stumped you are cnfused and . blocked, you don't know what to say or do • the answers in the comment section stump ...
. You make me feel a wash - out به درد نخور؟ بی مصرف؟
محوطه ی بیرونی
پوسته پوسته شدن و کنده شدن Come off or remove in flakes or small pieces
پرتگاه لب دریا ( یا اقیانوس )
جانئوی یاغلا ( به ترکی )
- قشقرق بپا کردن - داد و بیداد ( الکی ) راه انداختن - های کوی سالماخ ( به ترکی ) - قیل و قال راه انداختن Kick up a fuss
از برای احتیاط
دم دمی مزاجی
به خود بالیدن
. I stand corrected من در اشتباه بودم. من اشنباه می کردم.
سازمان یافته؟؟