پیشنهادهای Figure (٣,٣٢٤)
این اصلاح برای توصیف آثار منفی ناشی از مصرف مطالب اینترنتی بی کیفیت ، گشتن بدون هدف و بدون تفکر بین مطالب به درد نخور شبکه های اجتماعی و کاربرد بیش ا ...
پرز روی لباس The tiny, firm unsightly balls of lint that form on the surface of clothes and make them look worn - out and unkempt • Lint balls • Pil ...
بیضوی بیضی شکل The Earth's elliptical orbit around the Sun.
بر روی هم نهادن منطبق کردن هم نهشت کردن Laying something on top of another by superimposing the photos, it makes a shape of an . 8
معنایی نداشتن بی معنی بودن For those who have suffered under terrorists'’ rule, . the promises of stability ring hollow
برانچی ( میان وعده ی بین صبحانه و ناهار ) که در اون هر چقدر دلت بخوادمیتونی مشروب سفارش بدی.
هر آنچه که در آن مصرف مقدار زیادی مشروب دخیل یا مطرح باشد. . بد مستی، سیاه مستی Boozy party : مهمانی که در اون مقدار بسیار زیادی مشروب سرو میشه Boozy ...
اصطلاحی فرانسوی به معنای: پایان قرن ( end of the century ) فرجام قرن دوران مربوط به اواخر یک قرن بویژه قرن نوزدهم که انحطاطی بوده و بعد از آن دور ...
از آنجائیکه این کلمه informal هست معنی �تا دلت بخواد� یا �ریخته�یا:� فت و فراوون مناسب باشه. مثلا: کار ریخته برای همه تو این شهر �: کار تو شهر فت و ...
یار یا جفت سیاسی political pairing/duo دو سیاست مدار یا قانون گذار که دارای توانمندیها، مهارت و غرائز مکمل هم بوده و در پیشبرد اهداف خود از نزدیک با ...
مصاحبه ی بعد از مسابقه که معمولا در زمین بازی و بلافاصله بعد از پایان مسابقه انجام می گیرد.
در زمین/ میدان بازی ( مانند زمین فوتبال، تنیس، . . . ) On court interviews: مصاحبه ای که بلافاصله بعد از اتمام مسابقه و قبل از خروج بازیکن/مربی و . ...
Nonesense Completely ridiculous Most of what he says are a bunch of baloney so don't sweat it. Finally we are going to wave goodby to climate chang ...
مجددا تقویت کردن استحکام دوباره دادن مستحکم کردن
یار ( تیم هنری یا سیاسی دو نفره ) political duo مثل لورل و هاردی و یا ترامپ و ایلان ماسک Political tandem
نوعی تحقیق بازار ( Market research ) است که در آن مصاحبه کننده بعد از مشاهده و ارزیابی رفتارهای خریدار در حین خرید که از پیش تعیین و مشخص شده است در ...
کون گشاد بی عرضه
پا پارانتزی Bandy legged
شیاد و دغل باز
معرکه Thrilling
زندگی در انزوا؟؟؟
حساب بانکی توقیف شده / مسدود شده
به شدت از کوره در رفتن، عصبی شدن
کسی که در زمینه ی منطق مطالعه و تحقیق می کند یا در آن مهارت دارد.
منطق دان کسی که در زمینه ی منطق مطالعه می کند یا در آن مهارت دارد. *یکی از تیپ های شخصیتی در تست IMBT هست.
دیده بانی
Outpost
Minerls chelate heavy metals. مواد معدنی فلزات سنگین را خارج/دفع می کنند/ بیرون میرانند.
بیشترین سهم ( از یه چیزی رو به خود اختصاص دادن ) teachers' pet get the lion's share if attention. Lion's share of attention. Lion's share of fu ...
به قطع و یقین به طور قطع و یقین You can take it to the bank that media will use it to paint a very bad picture of how the country treats allies. ی ...
عیناً
برانگیختن ( یک احساس ) : ) to excite/rouse a ( feeling Resuscitaion : احیا
قسر در رفتن از دردسر یا مهلکه گریختن
ایراد گرفتن و گوشه کنایه زدن Stop taking digs at my granmer.
فضاحت I once tried to buy a new shower curtain. It was a huge debacle because he didn't like the one I'd chosen.
یا: breakthrough role در صنعت فیلم سازی نقشی که یک بازیگر بعد از ایفای آن به شهرت میرسد. نقش برجسته،
دستور ترور/قتل کسی را صادر کردن ?I think the real question is, who put the hit on her !!She was clearly not unconscious at the scene
خواسته ی خود را بر کسی تحمیل کردن بر خلاف میل باطنی کسی وادار به انجام کاری کردن
شاید اینطور باشه.
درخور شایسته مناسب/متناسب . We fully reserve our right to duly respond to this ما پاسخ در خور به این حملات را حق مسلم خود میدانیم.
Slang: یهودی . The small hats entities are commtting suicide
Cow someone into با ارعاب کسی را مجبور به انجام کاری کردن
حفظ آبرو کننده Face saving acts : اقداماتی که برای حفظ آبروست.
۱ - تعلل کردن، این دست و آن دست کردن، فرصت را غنیمت نشمردن، فرصت سوزی کردن ۲ - غافل شدن ، غفلت کردن, بی توجهی کردن نادیده گرفتن، دست کم گرفتن. ۳ - ت ...
در درجه ی دوم اهمیت بودن نقش کم اهمیت تری را ایفا کردن نقش دوم را داشتن
گزافه گوئی غلو کردن خالی بندی
کار خود را با دوز و کلک/ خالی بندی/ غلو/ بزرگنمایی و دروغ گویی پیش بردن
خنگول Idiot Bonehead Dummy Empty - headed • . They described her as an absolute dingbat
هشدار Warning Heads up Alert
Alert Warning Tip - off