پیشنهادهای علیرضا حسن زاده (٤٦٨)
پستی
متفرق شدن پخش شدن
پرداختن پول برای چیزی علی رغم میل باطنی سلفیدن to pay or give money for something, usually unwillingly
گداخته سوزان
سرهم کردن بهانه تراشیدن یا آوردن در غذا: درست کردن یه غذای من درآوردی
فوق العاده هیجان انگیز یا خوب
استوار بودن بر چیزی If an idea or argument is predicated on something, it depends on the existence or truth of this thing: The sales forecast is pre ...
عذاب وجدان
فردی که اعتقاد دارد همه چیزهای طبیعی مانند گیاهان، حیوانات، صخره ها و رعد و برق دارای روح هستند و می تواند بر رویدادهای انسانی تأثیر بگذارد.
بزور قبولوندن چیزی به خود ریسک کردن در مورد چیزی که باورش سخته
ادم خشک و جدی عصا قورت داده formal or serious, and not willing to reveal your feelings or personal opinions: She was cast as a buttoned - up lawyer w ...
دست کم کم کم حداقل
پول از کسی خواستن did he hit you up for cash again?
هلفدونی
عاری تهی بایر
جنگ طلب تندرو
در تنگنای مالی یا منابع بودن be stretched thin When people and funding are stretched thin, companies may find they're not putting enough resources be ...
در زمینه حقوقی و قانونی یعنی: اتهام وارد کردن متهم کردن for example: press the charge of genocide
به بار آمدن
کلیشه شدن در نقشی
نیمه پر لیوان رو دیدن
دستگاه صوتی ( پخش صدا و موزیک )
ارضاء شدن
noun [ U ] informal لخت شنا کردن
نحوه روش راه
افراطی کردن تندرو کردن
عشق لباس و مد
عصا قورت داده مقید انضباطی
ادم عصا قورت داده
The "fourth estate" refers to the media, especially journalism, as a collective and influential force in society that operates independently of the g ...
کمر همت بستن به انجام کاری
سخت گیرانه سرکوب گرانه
دو آتشه مثلا: political firebrand سیاست مدار دو آتشه
Idiom در مرحله ابتدایی در کاری یا چیزی شرکت کردن
گم شدن
استاد رسمی
قدرت انحصاری
مستحق کردن
انجام دادن یا گفتن چیزی در راستای نشان دادن حسن نیت و اتمام جر و بحث بهترین ترجمه را اقای محمد امین گفتن: از در صلح و آشتی درآمدن، حسن نیت خود را نش ...
idiom informal این یک اصطلاح است و وقتس بکار میرود که اگر چهره فردی مناسب نباشد، ظاهر یا شخصیت او برای شغل یا فعالیت دیگری مناسب نیست. If someone's ...
پنج برابر کردن
محلی محصولات کشاورزی که به صورت اصطلاحا محلی تولید شده اند. relating to or produced by farm animals that are allowed to move around outside and are ...
به دلیل به علت His ability to cook and manage a household is a tribute to the training he received from his mother.
idiom informal humorous ( also who would've thunk that. . . ?, who woulda thunk it?, who'd a thunk it? ) کی فکرش رو میکرد . . . .
تجربه کردن در معرض . . . . . . بودن مشمول . . . . . . قرار گرفتن
مصاحبه کنندگان هیئت مصاحبه کننده ( مخصوصا زمان مصاحبه های کاری )
مسافت طولانی زمان طولانی
اورژانس
راست و ریست کردن
بهبود