پیشنهادهای علیرضا حسن زاده (٤٦٨)
حومه شهر - مناطق روستایی دور افتاده countryside
با خونسردی و آرامشی غیر عادی
با سرعت و ناگهانی به جایی رفتن ، اصطلاحا برقی و جنگی رفتن
دور از خانه خوابیدن بدون برنامه ریزی قبلی
خیلی دقیق و متمرکز
صورتحساب ، صورت وضعیت حساب
صخره نوردی
be unable to make progress
دوئل یا تیراندازی
a traditional remedy or folk remedy درمانهای سنتی مثال: Fish oil has been used as a folk remedy since the eighteenth century
چیزی را با سختی زیاد تولید کردن produce something with great difficulty I find it very hard to GRIND OUT an original essay every week.
طرح دعوا در دادگاه
مصالحه یا سازش arrangement which includes features of two contrasting idea; compromise
situation in which companies compete with each other to sell products as cheaply as possible; situation in which the standard of something gets worse ...
an idiom connected with the cycle of the moon which describes something that increases then decreases over time. کم و زیاد شدن چیزی در طول زمان
The idea is that you are going to do a lot of different things in order, hopefully, to find one thing that works. امتحان کردن مسیرها یا چیزهای مختلف ...
when you spend your free time similarly to the time when you work. This expression comes from the idea that a bus driver would spend his holiday trav ...
تماس های مکرر با کسی گرفتن و عدم دسترسی به او
انعکاس
نوعی عینک آفتابی که دسته های تقریبا پهنی دارد و کمی اسپورت است.
حین خدمت
در نظر گرفتن فهمیدن to understand or accept an idea or a piece of information example: Banks need to take on board the views of their customers
در تماس نبودن از کسی خبر نداشتن ” When you fall out of touch with someone, you no longer call them or email them or communicate with them very freque ...
توقف کوتاه در مسیر اصلی برای سر زدن به کسی یا چیزی
small chat مشورت کردن ، هماهنگ کردن ، صحبت کوتاه
اسکناس تازه و تا نخورده
چاپ شده حک شده
پیچیدن جلوی کسی در رانندگی
“To cut someone off” is a two - word phrasal verb meaning to move your car right in front of another car, usually so the other car has to slow down a ...
to suddenly start driving very fast ناگهانی سرعت رو افزایش دادن
زیاد عطسه کردن
با سرعت و ولع زیاد خوردن
تو کوک چیزی رفتن در خصوص چیزی دقیقاً مطالعه و بررسی کردن studied something carefully to find out more about it
لذت بردن ( از غذا ) enjoy ( normally used when you are talking about food )
در خصوص رابطه ، معنی قرار گذاشتن هم میدهد
پر کردن با اجناس
راه فرعی راهی که آزاد راه یا بزرگراه نیست.
پس زدن ترافیک
وسیله امرار معاش، روزگار گذراندن، نان خود را درآوردن
بیشتر از وُسع مالی کسی بودن، بالا بودن قیمت و هزینة چیزی یا جایی، از پس قیمت چیزی برنیامدن
کف آلود کردن بدن هنگام حمام
پر کردن وام حمام برای حمام کردن
برای شروع کردن روز حاضر بودن
نظافت عمیق مخصوصا در خصوص خانه a deep clean - usually of a home ( often done at the beginning of spring )
برای شام یا نوشیدنی به خانه کسی دعوت شدن
کاری را سازماندهی کردن ترتیب کاری را دادن
اطلاعات زیادی در خصوص موضوعی داشتن
easy to use or learn without any special knowledge
تحمل یک موقعیت سخت و دردناک ، تحمل کردن یک آدم که ازش خوشمون نمیاد
نقشه جایگزین plan B