پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٦٤)

بازدید
٥٤٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

to face a problem

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کاری خبره بودن ، به کاری مسلط بودن be very knowledgeable about something. "Fred knows his onions about Social Credit"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو گانه ، تبعیضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سالاد معمولی the regular salad in a U. S. restaurant a house salad is made of garden vegetables such as cucumbers, tomatoes, carrots, and lettuce wit ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نقش بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت سر کسی حرف زدن ، گفتن چیزهای بدخواهانه یا افتراآمیز در مورد کسی یا چیزی To say malicious, objectionable, or defamatory things about someone or so ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن ، گول زدن to cheat or trick ( someone )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دقت لازم اهتمام لازم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمین خالی ساخته نشده ( معمولا در شهرها و شهرستان ها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاطعانه و موثر بدون فکر قبلی به رویدادی عکس العمل نشان دادن react to events decisively, effectively, and without prior thought.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاطعانه و موثر بدون فکر قبلی به رویدادی عکس العمل نشان دادن react to events decisively, effectively, and without prior thought.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاطعانه و موثر بدون فکر قبلی به رویدادی عکس العمل نشان دادن react to events decisively, effectively, and without prior thought.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

محل ریختن زباله a place or area where waste materials are dumped We arrived at our destination with the car looking like a rubbish tip.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آب تصفیه نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گرم ترین روز های تابستان the hottest days of the summer examples: 'as a kid, i loved lounging in the swimming pool during the dog says of summer.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

to edit digital materials like audio or video files

پیشنهاد
٠

قصد رقابت داشتن ، وارد رقابت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پر حرفی کردن ( معمولا بی محتوا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلی گویی ​a general statement that is based on only a few facts or examples

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کجا رفتن یا از کی کمک خواستن what to do or whom to ask for help example: she had no money and didn't know where to turn for help

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تپق زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معذب کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیادی شلوغش کردن ، بزرگ کردن موضوعی treat ( a person or animal ) with excessive attention or affection. "she hated it when people made a fuss over h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بطور کلی Speaking generally or broadly Could she be considered a lawyer, loosely speaking? She does have her JD, but she's never been able to pass th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنر تلفیقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش ساخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارهای خانه ( فعالیت های روزمره داخل خانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مهندسی عمران به " ریزدانه ها" گفته می شود. مثلا بتن بدون ریزدانه no - fines concrete

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موفق شدن ( در یک کار سخت و چالش برانگیز )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدن ( وسیله نقلیه عمومی برای جابجایی مسافر ) به جیب زدن ( در مکالمات غیر رسمی استفاده میشود و در خصوص پول یا چیز ارزشمند بکار میرود ) The robber ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از چیزی بجای چیز دیگری استفاده کردن ، جایگزین کردن to use one thing instead of another The original recipe called for sesame oil instead of olive oil ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بند آمدن زبان از اضطراب و عصبانیت to be unable to speak because you are nervous When I meet girls at a party, I always get tongue - tied. I just do ...

پیشنهاد
٠

به شدت نگران چیزی بودن ، نگران بودن to worry about something a lot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذرانی بی محابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذشتن ، زمان خوبی را سپری کردن to have a great time I had a ball at my sister’s birthday party yesterday.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمک هزینه سفر بر اساس هزینه پیموده شده a sum of money for travelling expenses, paid according to the number of miles driven. "the home carers usuall ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت خلسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آمیزش بین گونه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اصالتاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حقوق بیکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خستگی مفرط ناشی از کار زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دولت مداخله گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاجرات گذشته را پیش نکش

پیشنهاد
٢

something that you say in order to describe a situation where there was complete silence, especially because people were very interested or very surp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

take control of , deal with کنترل کردن I need to get on top of my finances. I can't afford to pay this bills.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حومه شهر - مناطق روستایی دور افتاده countryside

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با خونسردی و آرامشی غیر عادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با سرعت و ناگهانی به جایی رفتن ، اصطلاحا برقی و جنگی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور از خانه خوابیدن بدون برنامه ریزی قبلی