پیشنهادهای علیرضا حسن زاده (٤٦٨)
مجذوب شیفته
idiom informal با همینی که هست باید بسازیم کفگیر به ته دیگ خوردن
مسیل محل عبور سیلاب های موقت که در حال حاضر خشک است.
مملو از چیزی بودن پر شدن از چیزی A place, document, or other object that is littered with something has or contains a lot of that thing: The newspape ...
سابقا مشهور
سطح لغت C2 صحبت کردن در خصوص جزئیات چیزی یا کاری ، مخصوصاً قبل از تصمیم گیری توضیح خواستن در خصوص چیزی to discuss all the details of something, often ...
افرادی که از یک لیست بزرگتر انتخاب شده اند. برگزیده منتخب selected from a larger group example: If you are shortlisted for an interview, make sure y ...
آموزش کودکان استثنائی
نهادینه کردن
بهینه سازی نیروهای انسانی در یک بنگاه یا شرکت the process of making a company or organization a more effective size, especially by reducing the numbe ...
با مشکلی سر کردن یا کنار اومدن گذروندن
old - fashioned informal بچه ای که اکثرا در خانه تنها است چون والدین اش سر کار هستند. a child who has a key to their home and is often alone at home ...
مرکز ترک اعتیاد
کار درست مشتی توپ
طفره رفتن، دوری کردن، فرار کردن از چیزی که تمایل به انجامش ندارید to avoid something that you dislike, fear, or do not feel confident about: I've nev ...
idiom برای یک رقابت یا کاری اعلام آمادگی کردن to announce your intention of entering a competition or election
idiom یعنی یه کاری رو زودتر از اینکه امادگی اش را داشته باشی شروع کنی to do something too early, or before you are ready or prepared: That last game ...
تاثیرات زیست محیطی
قطره چشمی
در موقعیت دشواری گیر کردن یا قرار گرفتن Campaign leaders were caught flat - footed when the opinion polls suddenly started to swing the other way.
خلاصش
طردشدگی محرومیت
تعمدی عامدانه با نقشه قبلی
ریخت شناسی ساختار شناسی
کاملا کچل و طاس
با چیزی کم کم کنار آمدن و پذیرفتن قبول کردن تدریجی
مته به خشخاش گذاشتن با دقت چیزی را بررسی کردن
کلید ریموتی ماشین که میشه باهاش درهای ماشین رو یاز یا بسته کرد.
تعویض روکش صندلی یا مبل یا . . . و پر کردن مجدد داخل آن ( نوسازی هرگونه نشیمن یا صندلی ) to cover a chair or other type of seat with new cloth and f ...
توجیه کردن کسی در خصوص چیزی یا مطلبی to slowly and carefully explain something to someone or show someone how to do something: She walked me through ...
مرکز شهر ( که معمولا مشکلاتی دارد و مردم فقیرتر و کار کمتری وجود دارد و ساختمانها کیفیت پایینتری دارند. ) the central part of a city where people li ...
فعالیت پر سر و صدا برای جلب توجه دیگران
Idiom با توپ پر If you do something, especially argue, with guns blazing, you do it with a lot of force and energy: I went into the meeting with guns ...
1 - سخت درس خواندن to study hard and intensely 2 - to do nerdy things; geek out
خارج از توان شما doing something that you are not skilled enough to do, esp. compared to other people doing the same thing: She has been working very ...
مستأصل، درمانده در مواقعی استفاده میشه که شما در یک موقعیتی گیر کردید که هیچ راهی به نظرتون نمیرسه یا کاری از دستتون بر نمیاد. so worried, confused, ...
الگو یا چارچوب رفتاری - اجتماعی
1 - جلوی ماشین دیگری پیچیدن to drive past another car and then suddenly drive in front of it: Some idiot carved us up on the way over here - I don't ...
املاء درست اش on the down - low هست یعنی در خفا یا مخفیانه done secretly and not discussed, so that only a small number of people know about it: Two ...
به جنگیدن یا تلاش سخت ادامه دادن حتی اگر بی نتیجه باشد to continue to fight or to make a strong, determined effort even though you are likely to fai ...
ابزارآلات سنگی ماقبل تاریخ که از حدود ۳ میلیون سال پیش به اینور توسط انسان نما ها استفاده می شده اند.
شاید واژه انسان نما بد نباشه
خوش خیالی
نقطه مقابل ضربدری یعنی مثلا یک ساختمان در ضلع جنوب شرقی یک تقاطع در مقایسه با یک ساختمان در ضلع شمال غربی قرار دارد.
مقام پرست جاه طلب
پرستار کودک معنی نمیده دوستان. caregiver مراقب افرادی هست که خودشون به دلایل مختلف توانایی مراقبت از خودشون رو ندارند مثل سالمندان یا معلولین یا . . ...
سطح دستمزد the range of amounts that someone can be paid when they are at a particular level in an organization or job: He now works in another regio ...
خاطرات بد را زنده کردن
تخته کردن در و پنجره جایی to cover a door or window with wooden boards: Stores are boarding up their windows in case rioting breaks out.
( informal ) جمع زدن حساب و کتاب کردن to add up numbers or amounts of something, or to have a particular number or amount as a total when added up: ...