پاسخهای مهدی کشاورز (٢٠١)
درود بر شما ، لذت در زبانهای پارسیمیانه و اوستایی چه بوده است؟
درود میپندارم که در پارسی میانه یا پهلوی واژهی "کام" برابر با لذت بوده و "کامیتن" که در پارسی دری به ریخت کامیدن در آمده بُنواژهی آن بوده: چو شاهی به کامی بکاهد روان/خرد گردد اندر میان ناتو ...
من در حال نوشتن یک متن علمی/آموزشی هستم که در اون یه سری کلمات انگلیسی وجود داره و گاهی تو جملهبندی نیازه که ضمیر چسبان بچسبه به این کلمه. اصلا همچین چیزی مجازه؟ - "در corpusاش چنین متنی وجود ندارد." - "در corpusش چنین متنی وجود ندارد." - "در corpus آن چنین متنی وجود ندارد."
بیگمان بهتر است واژهی لاتین در متن فارسی بکارگیری نشود چراکه اینگونه واژگان اندکاندک ساختار زبانیِ ما را از بین خواهند برد؛ در همین نمونه که گفتید چه بهتر که بنویسید [در نوشتِگانش چنین متنی نیست یا وجود ندارد] نوشتگان= مجموعهی نوشتارها یا بهرهگیری از واژهی "پیکره" [در پیکرهاش چنین متنی نیست]
میخواهیم از یک تیر چوبی استوانه ای شکل ، میله ای به شکل مکعب مستطیل در آوریم ( در صنعت آهن به این میله میگویند قوطی) ، حال اگر بخواهیم حجم این میله حداکثر مقدار ممکن باشد یا به اصطلاح پرت کمتر داشته باشد ، مقطه میله به چه اندازه باید باشد ؟
برشگاهِ(مقطع) قوطیِ چهارگوش، نزدیک به دو سوم(⅔) از برشگاه یا مقطع تیر استوانهای باید باشد تا کمترین پرتی داشته باشیم. اگر شید(=شعاع) برشگاهِ تیر چوبی را [۱] بگیریم، گستره(=مساحتِ) برشگاهِ تیر، [۳/۱۴] خواهد شد، درین فرض، بیشترین درازا(طول) برشگاهِ قوطیِ چهارگوش، رادیکال۲ است پس گستره برشگاهِ قوطی [۲] میشود. ۲ به ۳/۱۴ کموبیش مانند ⅔ به ۱ است.
چی حسی وچی مفهومی این عکس میده؟ Light Bulb Swing Newton Pendulum lamps
همیشه کارسازان فراوانی در پشت صحنه و پشت پرده باید میانجیِ گذر نیروها باشند تا یکی را به اوج قلهی درخشش و سرافرازی و شناختهشدگی برسانند. گمان نکن که خودت، خودت رو به اینجا رسوندهای!
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درود سخن درین است که ما اکنون داریم همباشتن را میسازیم هرآینه این بنواژه دارای هیچ پیشینهای در پارسی نیست، نوبنواژه است؛ میپندارم نباید آن را با انباشتن همسنجی کرد، پیشوندهای ...
آیا تا به حال امتحان کرده اید یا متوجه شده اید ، که چنانچه شارژر گوشی خود را در محل سکونت خود ، در پریز های متفاوتی که در ساختمان هستند وارد کنید ، مدت شارژر شدن گوشی با هم خیلی تفاوت دارد ، در بعضی از پریزها خیلی زود گوشی شارژ میشود ولی در برخی دیگر خیلی بیشتر طول میکشد که گوشی شارژ شود ، امتحان کنید ، متوجه خواهید شد ، علت چیست ؟
درود بر شما چندتا کارساز هست که میتوانند زمینهساز اندکی اختلاف زمان در شارِش یا شارژ گوشی در سربرق یا پریزهای گوناگون یک خانه شوند. اگر سیمکشی خانه کهنه باشد سربرقی که دارای بیشترین درازی س ...
برجها یا سازههای ساتویک، ساختارها و سازههای بسیار بزرگیاند که در فیلمهای دانش-پنداری(علمی-تخیلی)، زیستگاه انسانها در کیهان و در اسپاش یا فضای میان ستارهای است. این سازهها با نگرش به دانش ...
به جای کلمه ی "ایده پردازی " چه کلمه هایی به ذهنتون میرسه ؟
نو اندیشی، اندیشهپردازی، راهکارجویی، چارهگری
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
همباشتار اگر بهشیوه آزاد و بهتنهایی(بی فرامد(مشتق)گیری از آن) بهکار رود که هیچ کژگمانی پدید نخواهد آورد لیک اگر بخواهیم از بنواژهی آن(همباشتن) برای [معادلهساختن] کارواژهسازی ک ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
"همباشتار" باشتار: بارش همباشتار= همباری، همبار بودن ---------------- "همبَهرش" همبهرش= همبهره بودن، داشتن بهرهی برابر از یک چیز. ---------------- "همگرانه" یا "همگرانی" هم+گران+ه گران ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
همبارند: هم+بار+اَند بارند(بنواژنام)= بارش نمونهی دیگر: روند= روش همبارند= همبار بودن
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درود اینگونه که نگریسته میشود واژهی برابراک از نگاه ساختاري باید درست باشد لیک اگر شما برابراک را برپایهی هموگ(=معادل) ساختهاید پس برابراک نیز همچم با معادل خواهد بود نه معادله. ولی ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
کاری به چم کمپلکس ندارم ولی آیا واژهای مانند پویامیخت(آمیختهی پویا) بهتر نیست یا نوواژگانی دیگر؟ واژهای که بهجای کمپلکس فعال گفتی را هرکی دیگه گفته بود ...بارونش میکردی! چرا؟ چون کس دیگهای گفته ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
من پنجدره را تنها ریشهواژه برای پنجره پنداشتم نهبرای پنچر و پنکه و چریدن و..، این پیوند دادن واژهها به یکدگر از روی برخی همانندیهای واجی و بیرون کشیدنِ پنداری و ذهنی پیوندهای چماری(معنایی) م ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درود واژهی پنجره به گمان بسیار، از پنجدره یا پنجدری گرفته شده؛ پنجدره نام بزرگترین اتاق یا همان شاهنشین یا اتاق مهمانخانه بوده که نامش را از پنج درِ بلند و پنجرهمانند و کنارهم که رو به ایوا ...
اصل کلمه از متر ( سنجیده و متعادل، حساب شده) و پث (درد و احساس) می آید. پیموده حسی، خودلی و خو هیجشی چطور اند؟
خوشآغالش، آغالیدن= برانگیختن، شوراندن
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
همگرانه، همگرانی؛ همباری، همباشتی
واژه کال به معنای نرسیده ترکی است یا فارسی؟؟ و اینکه معنای این واژه واقعا چیست؟ و از چه چیزی مشتق شده است؟
کی گفته در یک استان نفت و طلا باشه سودش تو جیب استان فارسنشین رفته؟ همون استان خودت که از همهجا بیشتر سرمایهگذاری شده و صنعتیتره! خب باید بگیم حتما پول نفت رفته توی آذربایگان. ولی اینکه ارز ...
واژه کال به معنای نرسیده ترکی است یا فارسی؟؟ و اینکه معنای این واژه واقعا چیست؟ و از چه چیزی مشتق شده است؟
درود واژهی دماغ چه پیوندی با کال دارد ندانم لیک چون سخنش پیش آمده یک بازنمود کوچک بهپیش مینهم. آن واژهی دماغی که تازی است [دِماغ] است بهچم مغز؛ واژهی گفتهشده، دَماغ است که پیون ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
سرور بزرگوار طاهری این درست که واژهی "چند" درآمیختهی [چه + اَند] است لیک [اند] درینجا همان اندی(=تعداد یا شمارِ ناگویا) است مانند اینکه بگوییم [بیست و اندی سال پیش]؛ پس واژهی چند، یک ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درود همانگونه که واژهی همچند بهچم [برابر، مساوی،معادل] است میتوانیم واژهی همچندی را نیز بهچم[برابری،معادله] داشته باشیم. برتری این پیشنهاد، دیرینگی و بکاررفتن واژهی همچند در خاستگاههای کهن پارسیست، افزون برین واژهنامهی عمید نیز همچندی را بهچم معادله یاد کرده است.
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
شاید اگر اون کمانکها را برنکشم خودمم ندونم چی گفتم!!! چه برسه به دیگران، هی باید کمان آرشگونهی پارسیپرستی را بکشم به این امید که تیر نابواژهها را به آماجِ گریزانِ اندیشههای افراسیابز ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
بر جناب طاهری و دیگر گرامیان درود دربارهی واژه همبَر من هم با شما همسواَم که نباید در یک زمینهی ویژه مانند رایش و هندازه(ریاضی و هندسه) از یک واژه با چند چم بهرهگیری شود که &nb ...
اگر دو عدد بادکنک که یکی بزرگ تر باشد ، هر دو را باد کنیم و بوسیله لوله ای مثل لوله خودکار ، آنها را بهم مرتبط کنیم ،باد از بادکنک کوچک تر به سمت بادکنک بزرگ تر جریان پیدا میکند یا بالعکس ؟ بادکنک بزرگ تر به کوچک تر ؟
درود شارش هوا میان دو بادکنک بستگی به اندازهی آنها ندارد که بستگی به فشار هوا در هریک از آنها دارد. فشار هوا در بادکنک کوچک به تندی افزایش مییابد لیک در بادکنک بزرگ به این زودیها نه، از این ...
فرزندم برای سالروز تولدش دوستان خود را دعوت کرده بود ، من هم از میوه فروشی موز و سیب و گلابی خریدم و هر کدام را در ظرف های جداگانه گذاشته و بعد از رفتن مهمانان ، از فرزندم پرسیدم ، چند نفر از دوستانتا ...
درود دوستان به واژهی [فقط=تنها] نگاه نداشته و رسیدن به پاسخ را ساده گرفتهاند! ببینید: ا- ۷تَن تنها موز برداشتهاند ۲- ۶ تن سیب برداشتهاند ۳- ۵ تن گلابی ۴- ۴ تن موزُ سیب ۵- ۳ تن موزُ گ ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
واژهی همبَر(=مساوی،همتراز)، یک واژهی تبارمند و دارای دیرینگی است اکنون بهچم همپهلو و همضلع شده خب اگر به همین چم هم بهکار رود مایهی خشنودی خواهد بود. لیک همبار(=برابر) چطور؟ اینکه پیشونده ...
روستای A و B در ساحل رودخانه اند و از طریق رودخانه ۲۰ کیلومتر باهم فاصله دارند ، شخصی با قایق شخصی خود از روستای A حرکت کرد و وقتی به روستای B رسید بدون فوت وقت برگشت و خود را ...
تندی آب رودخانه ۵ کیلومتر در ساعت است. روستای آ به ب را در ۴ ساعت پیموده و بازگشت را در ۶ ساعت. تندی پیمایش هنگام رفت ۵ کیلومتر در ساعت و هنگام بازگشت ۳/۳۳ کیلومتر در ساعت. ۳ به ۲ همانند ۵ به ۳/۳۳ است.
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درود و دهش خدا بر پارسیدوستان . [همبَر، همبار، همباره، همباشته، همباشت] . واژهی [همبَر] یک واژهی کهن است که در سخنگان و ادب پارسی بهفراوانی همچند(مساوی) با [برابر] بهکار رفته: ه ...
کلمه فارسی معادل برای " لنز " چی میشه ؟
میتوان از واژهی "مِژوک" بهجای لنز و عدسی بهره گرفت. این واژه برگرفته از [مژو] که نام دیگر عدس است میباشد.
معادل فارسی برای کلمات بیگانه ی " پاراف" " پاراگراف " " پارتیشن "
درود بر شما من بهجای واژهی پاراف، [گواهی] را پیشنهاد میکنم؛ پاراف کردن همان گواهی کردن یک نوشته از سوی سرپرست ردهپایینتر است برای سرپرست رده بالاتر.
معادل فارسی برای کلمه ی " مانفیست" چی داریم ؟
درود آییننامه آرماننامه نگرشنامه
اگر دلخواه از واژهی منو، فهرست غذایی باشد من "خوراکنامه" را پیشنهاد میکنم.
قرمهسبزی و قیمه همیشه برام پرسش بود چرا با اینکه یک خوراک ایرانی هستند نامشان تورکی است؟
درود همه قومها و تیرههای ایرانی دارای برخی خوراکهاییاند که ویژهی خودشان است، این خوراکها میتواند همراه با نامهایشان در میان دیگر قومها هم فراگیر شود مانند فسنجان و میرزاقاسمی از شمال و قل ...
املا اسم داود در انگلیسی گدام درسته؟ Davood Davud Davoud
در الفبای زبانی که واجهای صدادار یا همان واکهها و حتا واجهای بیصدا، در درازای زمان دلبخواهی آوایش یا تلفظ شدهاند و برخی واجها در واژگان اصلا آوایش نمیشوند نمیتوان یک ریخت نوشتاری همهگیر و استاندارد برای نامی که در انگلیک(انگلیسی) بیگانه است در نظر داشت پس میتوان گفت همهی آن سه ریخت نوشتاری شما درستند.
واژه سلام هم بیان زیبایی دارد و هم معنای قشنگی و من مشکلی با آن ندارم. اما درود هم واژه ای زیباست. آیا ارزش آن را دارد که بکوشیم درود را بهجای سلام در زبانمان جا بیندازیم؟ یا سلام خودش خوب هست؟
درود سرور یونسی شما را برای نوشتار تان سپاس مینهم. از شما چیزهایی آموختم لیک شوربختانه در برخی جاها نوشتهیتان را آلوده به کژنمایی یا گرفتار تعصب یافتم. مرا ببخشید که تنها همان نمونههای بهگمان خ ...
از نگاه دوستان آیا ارزش کار یک بازیکن فوتبال بیشتر است یا یک رفتگر؟ ما در کجای عدالت و دادگری بهسر میبریم؟!
روهمرفته با دیدگاهتان همسواَم، اینکه برخی قانونهای فسادزا حکمفرماست و بدتر اینکه گرفتار اجراگران کارنابلد قانون هم شدهایم تا اینجا درست ولی زمینهی سخن من اینها نیست، من میگم اگر در ...
سلام من میخوام یک اسم خاص و به یاد موندنی برای ثبت برند شیرینی خانگی انتخاب کنم. و نیاز به کمک شما عزیزان دارم. اسم نوستالژی میخوام که به سنت و فرهنگمون اشاره کنه لطفا پیشنهاد هاتونو برام بنویسید.
خانهی شیرین، شیرینسرا خانهی شیرین و فرهاد
تا و تو داشتن همان تودار بودن است. تا و تودار به کسی گفته شود که تا(لایه) و تو(درون) دارد. آدم رازدار، رازنگهدار. کسی که اندیشههایش را به کسی نگوید. گاهی بهچم نیرنگباز.
واژه سلام هم بیان زیبایی دارد و هم معنای قشنگی و من مشکلی با آن ندارم. اما درود هم واژه ای زیباست. آیا ارزش آن را دارد که بکوشیم درود را بهجای سلام در زبانمان جا بیندازیم؟ یا سلام خودش خوب هست؟
درود به نگاه من دستهبندی کردن واژهها به دینی و نادینی درست نیست؛ شما میتوانید گرایش سفتوسخت دینی داشته باشید و همسو با آن از واژههای پارسی حتا در آیینهای دینی بیشترین بهره را ...
از نگاه دوستان آیا ارزش کار یک بازیکن فوتبال بیشتر است یا یک رفتگر؟ ما در کجای عدالت و دادگری بهسر میبریم؟!
درود سپاس از کاربران پاسخگو شما گفتید مگه چند درصد مردم توانمندی و استعداد فوتبال دارند؟ سخن شما درسته ولی نه برای فوتبال ما و خواسته من هم از این پرسش، بیشتر نگرنده به وضعیت ناهنجار فو ...