پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
بیشتر از همه، بیش از هرچیز، از همه بیشتر
اصلا، ابدا، عُمرا
به خاطرِ، بابتِ، به عنوانِ
الزاما، ضرورتا، هیجانی، واقعا
به درازا کشیدن، دوام آوردن
معتقد بودن، دلیل آوردن، با خود گفتن
دارای راه حل
افزایش دادن، بالا بردن
شکننده، ضعیف
بی واسطه، مستقیم
اندکی بعد، بعد از آن، سپس
بُردن، عصبانی کردن
از میانِ ، با وجودِ
شدن
مهم شدن، اهمیت پیدا کردن، معروف شدن، دیده شدن
دفاعیه، دادخواست
وکیل مشاور، وکیل همکار، ( به وکیلی اطلاق می شود که به وکیلِ اصلی lead counsel کمک و مساعدت می رساند
از آن هم بهتر
سازمان، دفتر، اداره
اصلی، پیشرو، نقش اول
اطمینان دادن
قویا، به قطعیت
بی دفاع
سؤِ ظن، شکِ غلط و نادرست
ناراحتی، خشم، دق و دلی، عقده، بغض و کینه
دق و دلی را سر کسی خالی کردن، عقده را سر دیگری خالی کردن
عصبانیت را سرِ کسی خالی کردن، دق و دلی را خالی کردن
حضور یافتن، حاضر شدن
جمع کردن، گرد آوردن، دورِ هم چیدن، فراهم اوردن، نتیجه گرفتن، اجتماع کردن، گرد اوری کردن
محبوس کردن، حبس کردن، زندانی کردن
فقره ( حقوق )
چکاندنِ ماشه ی تفنگ ( نظامی )
ذوق، اشتیاق
سادیسم وار، سادیسم گونه، دیوانه وار
علاوه بر ماشه، در مفهوم چخماق سلاح یا همان گلنگدن هم به کار می رود
انداختن، پرتاب کردن
یک دفعه، به یک باره، به سرعت
گفتن، به حرف آمدن
پس زدن، کنار انداختن
گِل و لای
آهسته رفتن، لاک پشتی رفتن، آرام حرکت کردن
الزاما معنای کاکاسیاه نمی دهد، واژه ی Negro به زبان اسپانیایی است و به برده ها اطلاق می شد. بعضا حتی به افرادِ سفید پوست و یا لاتین هم گفته می شود. ا ...
الزاما معنای کاکاسیاه نمی دهد، از واژه ی Negro که به زبان اسپانیایی است و به برده ها اطلاق می شد، برگرفته شده است. بعضا حتی به افرادِ سفید پوست و یا ...
آزار دهنده، عذاب آور
پیدا کردن، کشف کردن
گزینش کردن، جُدا کردن
شکافتن، پاره کردن، مجروح کردن، جر دادن
در همان حال
اگر در پرانتز باشد، یعنی ( به نظر نادرست ) ، به نظر غلط، ظاهرا اشتباه. مربوط به مواقعی است که نویسنده یا گوینده در حال نقل قول است ولی نمی خواهد کلما ...
به شدت، واقعا