sadistic

/səˈdɪstɪk//səˈdɪstɪk/

معنی: کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
معانی دیگر: sadist سادیست

جمله های نمونه

1. The guards were sadistic beasts and their leader was the devil incarnate.
[ترجمه گوگل]نگهبانان حیوانات سادیستی بودند و رهبر آنها شیطان مجسم بود
[ترجمه ترگمان]نگهبانان از جانوران sadistic و رهبر آن ها شیطان مجسم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He took sadistic pleasure in taunting the boy.
[ترجمه گوگل]او از طعنه زدن به پسر لذت سادیستی می برد
[ترجمه ترگمان]او از آزار دادن این پسر لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The prisoners rioted against mistreatment by sadistic guards.
[ترجمه گوگل]زندانیان علیه بدرفتاری توسط نگهبانان سادیست شورش کردند
[ترجمه ترگمان]این زندانیان با سو رفتار با نگهبانان sadistic سربه شورش برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do sadistic films deprave the viewers?
[ترجمه گوگل]آیا فیلم های سادیستی بیننده را خوار می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا فیلم های sadistic بیننده را جذب می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He took sadistic pleasure in humiliating her.
[ترجمه گوگل]او از تحقیر او لذت سادیستی می برد
[ترجمه ترگمان]او از این که او را خوار و خفیف کند لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sadistic people derive perverse pleasure from the suffering of others and may seek out situations in which they can inflict this.
[ترجمه گوگل]افراد سادیست از رنج دیگران لذت انحرافی می‌برند و ممکن است به دنبال موقعیت‌هایی باشند که در آن بتوانند آن را تحمیل کنند
[ترجمه ترگمان]افراد sadistic از رنج دیگران لذت می برند و ممکن است به دنبال شرایطی بگردند که در آن ها می توانند این کار را بکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cardea responds, a mildly sadistic glint in his eye.
[ترجمه گوگل]Cardea پاسخ می دهد، یک درخشش خفیف سادیستی در چشم او
[ترجمه ترگمان]Cardea واکنش نشان می دهد، یک درخشش آرام sadistic در چشمانش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But, of course, she had known about the sadistic part.
[ترجمه گوگل]اما، البته، او از بخش سادیستی خبر داشت
[ترجمه ترگمان] ولی، البته، اون در مورد اون قسمت آزار دهنده خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A comparable reaction to the sadistic tyranny of the primal fathers would have been natural to the sons.
[ترجمه گوگل]واکنش مشابه به ظلم سادیستی پدران اولیه برای پسران طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]واکنش قابل مقایسه با استبداد sadistic پدران اولیه، برای پسرها طبیعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All the sadistic, immoral thrills of a million lifetimes put together could not begin to equal what I felt.
[ترجمه گوگل]تمام هیجانات سادیستی و غیراخلاقی یک میلیون عمر در کنار هم نمی توانست با آنچه من احساس می کردم برابری کند
[ترجمه ترگمان]همه the sadistic و immoral یک میلیون زندگی که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند، نمی توانند به همان اندازه که من احساس می کردم برابری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carter turned to her with a sadistic glint in his eye.
[ترجمه گوگل]کارتر با درخشش سادیستی در چشم به او برگشت
[ترجمه ترگمان]کارتر با حالتی sadistic به طرف او برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Film your sadistic high-school math teacher eating gravy with a fork?
[ترجمه گوگل]از معلم ریاضی دبیرستان سادیستی خود در حال خوردن آبگوشت با چنگال فیلم بگیرید؟
[ترجمه ترگمان]چگونه معلم ریاضی sadistic معلم ریاضی را با یک چنگال تغذیه می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One sensed an almost sadistic pleasure from Braves manager Bobby Cox as he nailed down Game
[ترجمه گوگل]یکی از بابی کاکس، مدیر Braves، لذتی تقریباً سادیستی را حس کرد که بازی را میخکوب کرد
[ترجمه ترگمان]یکی احساس لذت sadistic نسبت به نیک کاکس از آن هنگام که او بازی را به پایان رساند لذت almost بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sadistic gang appeared to have held a party in the zoo grounds late on Wednesday night.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این باند سادیست در اواخر شب چهارشنبه در محوطه باغ وحش مهمانی برگزار کرده است
[ترجمه ترگمان]گروه sadistic در اواخر شب چهارشنبه یک مهمانی در محوطه باغ وحش برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But the outcome only serves to emphasize the sadistic element in the popular doctrine of the crusade.
[ترجمه گوگل]اما نتیجه فقط برای تأکید بر عنصر سادیستی در دکترین محبوب جنگ صلیبی است
[ترجمه ترگمان]اما نتیجه تنها بر روی عنصر sadistic در نظریه محبوب جنگ صلیبی تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کسی که از زجر دیگران لذت میبرد (صفت)
sadistic

انگلیسی به انگلیسی

• deriving pleasure from inflicting pain on others; deriving sexual gratification from causing pain or humiliation to one's partner
someone who is sadistic, or whose behaviour is sadistic, gets pleasure from hurting other people and making them suffer.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : sadden
✅️ اسم ( noun ) : sadness / sadism / sadist
✅️ صفت ( adjective ) : sad / sadistic
✅️ قید ( adverb ) : sadly / sadistically
دگرآزارانه

سادیسم وار، سادیسم گونه، دیوانه وار

بپرس