پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
دور شدن از موصوع اصلی
شاعر غنایی
شعر غنایی
نفوذناپذیر
تاب مقاومت آوردن
مستقر شدن
اظهار داشتن
تعلیم و تربیت
وافر
محزون
Ma donna یعنی بانوی من، اشاره داره به حضرت مریم مریم باکره مریم مقدس
فاسد غالبا با lifestyle میاد
بی ادب و پرخاشگر
پرخاشگر
غرق شدن ( مخصوصا کشتی و قایق )
خودرا عقب کشیدن از چیزی بد
تصویر ذهنی از خود
بی شوق و ذوق
سخت کوش ولی کم هوش
جامع علوم و فنون
ملازم و معاشر
غل و غش
تمام عیار
مُرید ( به معنای شاگرد )
بَدو In the beginning در بَدوِ
نام آور شهیر
شاق صعب و دشوار
صعب و دشوار
خطّه مثلا خطه هندوستان
تنگنا مضیقه
آوانگاری
بی مثل و مثال
زیرکی و رندی
نعوذبالله
عمیا، کوری مجازا به معنی جهل
صاحب جمال
چاهسار چاهسار هم به معنای چاه هست
سراسیمه
مدهوش حیران حیرت زده
ناپاینده زوال پذیر
مستمند فرومانده
مستمند بی نوا
سلوک ( در عرفان اسلامی )
غذایی که پرنده از منقار خودش به فرزندش بده
باشه، قرقی ( پرنده ای کوچکتر از باز )
رضوان جنات النعیم دارالسلام باغ عدن
مزمور
پایانی Final
دستبرد و تغییر
انضمام