پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٨٦٥)
چنین چیزی نیست امکان ندارد جنین چیزی وجود داشته باشد There's no such thing as a free lunch چنین چیزی وجود ندارد که نهار مفت به کسی بدهند
چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد هیچکی برای رضای خدا خدمتی ارایه نمی دهد ( بلکه در ازای دریافت پول خدمات ارایه می گردد )
خریدار مشکل پسند
تابو شکنی کردن The programme sets out to explode the myth that some delicate tropical fish are impossible to keep این برنامه درصدد است که تابو شکنی ک ...
شانسی بودن
بوسیله ی باد شن در چشم رفتن Wind blows sand into my eyes باد زد شن توی چشمام باد زد شن رفت توی چشمام
فراهم بودن موجود بودن آماده ی استفاده بودن در دسترس بودن Rooms are offered subject to availability اتاقها ارایه می شوند منوط به فراهم بودن ( آماده ی ...
هییت رییسه
به ضرر خود کار کردن ( عمدی یا سهوی )
to be mere mortal خدا که نیستیم! یک انسان عادی و فانی هستیم
همدردی دسته جمعی ( درد مشترک )
تنزل دادن سطح روابط دیپلماتیک
روح شیطانی ارواح خبیثه =evil spirit
در راه ماندن غافلگیر شدن ( در طوفان، مه، خرابی ماشین، بی پولی. . )
آب های خروشان
از سرما سده کردن سرمای شدید خوردن catch one's death of cold )
با مردم خوب بودن مردم دار بودن
به روز نبودن دانش ( کسی )
بچه ی سرسخت بچه ی مهار نشدنی بچه لجوج
تیم تعمیر و نگهداری ( مسول تعمیر و نگهداری یک ساخنمان ، کارگاه ، دستگاه. . . . )
کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهداری ( یک دستگاه، ساختمان ، کارگاه. . . . )
تیم تعمیر و نگهداری
کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهدلری ( یک کارگاه، دستگاه، ساختمان )
کند پیش رفتن ( فایده ای نداشتن )
حواسشون به کار خودشان است ( به چیز دیگری فکر نمی کندد ) فقط مسیری که برای خودشان تعریف کرده اند را می روند
تامین کردن هزینه هاmeet a cost/expense پرداختن بدهی ها. meet a debt
رسیدن به هدف دست یافتن به مقصود بدست آوردن هدف =archive a goal
Fair=نسبتا قابل ملاحظه A Fair percentage of student population eat too few vegetables درصد نسبتا قابل ملاحظه ای از جمعیت دانشجویی ، خیلی کم سبزیجات م ...
Work yourself into the ground سخت کار کردن و خسته شدن Drive yourself into the ground خود را داغون کردن Run yourself into the ground سگ دو زدن You're ...
نه راه پس دارد نه راه پیش Be locked in battle /despite گیر افتادن در مخمصه ای که نه راه پس دارد نه راه پیش
هدر رفتِ The war was an enormous drain on the country’s resources این جنگ یک هدر رفت بزرگ منابع کشور بود. is a drain on their resources. این یک هدر ...
( به شوخی ) طبیعت وحش، تالار گفتگو، تالار اندیشه ( توالت )
سهام ها وضعشون بهتر میشه سهام ها گران تر می شوند سهام ها ترمیم می کنند خودشان را/احیا می کنند خودشان را
بازارهای سهام قابل اعتماد شدند
فیلم اقتباس شده The movie version of his novelفیلم اقتباس شده از رمان او The concert version of the operaکنسرت اقتباس شده از این اپرا
سوال متنی سوالی که از داخل یک متن طراحی می شود سوالی که به شکل متن طرح گردیده است
حقوق انسانی که قابل معامله نیست حقوق غیرقابل فروش ( که نمیشه روی آن معامله کرد )
وب سایت سرمایه گزاری
از خود متشکر
کار بیرونی، کار در فضای باز ( خارج شرکت )
ویژه تر از هر روز دیگر، خصوصا این روز He wants to have Robin Hood arrested - on his wedding day of all days در روز عروسی اش خاص تر از هر روز دیگر/خص ...
از بین همه ی روزها on his wedding day of all days داروغه می خواهد دستگیر کند رابین هود را. . . ( آن هم ) روز عروسیش از بین همه ی روزها
۱ - الف:سطح بالای ب:مقام والای ۲_اوج ِ. . . . . . . . . Her husband rose to the Lofty heights of transport minister شوهرش به مقام والای وزیر راه رس ...
۱_الف: رکورد Copper prices scaled a new heights قیمت مس رکورد جدیدی رسید ب: مقام، جایگاه He rose to Lofty heights of forign minister او به مقام رفیع ...
چربی سوزی Fat loss technology فناوری چربی سوزی ( کاهش وزن )
Letter of recommendation نامه ی ای با مضمون پیشنهاد یک شخص برای احراز یک پست و مقام Letter of reference رضایت نامه شغلی، نامه ی سابقه کار ( از یک شرک ...
Be unrepentant پشیمان نبودن ( از گناه، جرم )
اشک ( شادی یا غم ) کسی را در آوردن به حرف آوردن کسی set sb off=make sb do sth وادار کردن کسی به گریه ، خنده ، حرف زدن. . . .
بچه سوسول ترکیبی ازaristocratاشرافی و brat
عشق خود را هدر دادن احساسات خود را هدر دادن عشق خود را به پای هیچ ریختن