پیشنهادهای tinabailari (١,٣٩٠)
There were a few nervous boys among the crowd در آن شلوغی چند پسر عصبی حضور داشتند 🙊🙊🙊
🐊🐊 کروکدیل
دانشگاه there is a hospital near the university where I study art یک بیمارستان نزدیک دانشگاهی که هنر می خوانم وجود دارد👩🏻🔧
تعداد کمی ، چند ، چندتا I read a few of her books ♈️ من چند تا از کتاب های او را خواندم
باهوش Amin is the cleverest student in the class امین باهوش ترین دانش آموز در کلاس است 🚢
فعالیت ، کار 🏊🏻♀️🏊🏻♀️ the streets were noisy and full of activity خیابان ها شلوغ و پر از فعالیت بودن تجربی 93 ، انسانی 92 ، هنر 91 و. . .
اجازه دادن به ، گذاشتن ، امکان دادن she only allows the children to watch television at weekends اون فقط آخر هفته ها به بچه ها اجازه می ده تلویزیون ت ...
آدرس ، نشانی can I have your address میتونم آدرس شما رو داشته باشم؟ 🈁
lesson 2 is easier than lesson 3 درس دوم از درس سوم راحت تر است 🆖
She spends hours on the telephone every day او هر روز چندین ساعت با تلفن مشغول است 💈💈
صنعتی there are thousands of industrial uses for plastic برای پلاستیک هزاران کاربرد صنعتی وجود دارد 🧩🧩🧩
دوچرخه the bike doesn't work . let's repair it دوچرخه کار نمیکند . بیا درستش کنیم 🕯🕯🕯
کالری there are about 50 calories in an apple در هر سیب حدود 50 کالری وجود دارد 🤺🤺
سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی🍜 کاربرد در جمله : باد صبا در میان غمزی می کرد ( تجربی 88 )
هلال 🔧🔧 The crescent of the moon is apparent هلال ماه مشخص است
دیر
جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾
توانایی ، استعداد
دوشنبه ^_^ روز ماه day of Mon
آمد 🇹🇭🇹🇭 The man who came by bus is a painter. آن مردی که با اتوبوس آمد یک نقاش است.
متزلزل شده 🕦🕦 After the accident, his confidence in his ability to drive was completely rattled بعد از تصادف، اعتمادش به تواناییش در رانندگی کاملاً ...
کشور i enjoy visiting many different countries من از دیدن کشور های مختلف لذت میبرم 📥
شنونده 👨👨👧👦
🐒🐒 میمون
people didn't pay attention to Froebei مردم به فروبل توجه نمیکردند 🔣
ارزش 🍺🍺 کاربرد در جمله : هر که در ادای شکر و شناخت قدر نعمت غفلت ورزد ، نام او در جریده ی عاصیان ثبت گردد ( خارج 93 )
مرگ ، فوت 🦜🦜 she worked at the newspaper until her death at age 74 او تا زمان مرگش در 74 سالگی در روزنامه کار می کرد
David ate almost everything on the plate 🚺 دیوید تقریبا همه چیزهایی که در بشقاب بود رو خورد
Ali went to Mashhad in order to take part in celebrating the religious holiday علی برای شرکت در بزرگداشت عید مذهبی به مشهد سفر کرد 👠👠
her father let her go on a trip alone ◀️ پدرش به او اجازه داد که تنهایی به سفر بره
اسب
فتنه ، هیاهو 🤷🏻♂️🤷🏻♂️
سلامتی ، تندرستی ، وضعیت جسمانی 🚌 she is 85 and still in very good health اون 85 سال داره و هنوز وضعیت جسمانی خیلی خوبی داره تجربی 89 ، زبان 87
🐙🐙 هشت پا
مدرن ، بروز ، پیشرفته the president has decided to build a modern observatory رئیس جمهور تصمیم گرفت تا یک رصدخانه ی پیشرفته بسازد 💿💿
شایسته و مناسب بودن امری ، مصلحت ، نیکوکاری کاربرد در جمله : 🥛🥛🥛 چون اولوالامر از صلاح و فساد واقف نباشند ، مطالب ایشان را به اجابت مقرون گرداند ( ...
گفتن I won't tell anyone what happened 👨🏻💻 من به هیچ کس اتفاقی را که افتاد نمی گویم
i will help you move this heavy table من به تو در جابجایی این میز سنگین کمک خواهم کرد💱
It was difficult for him to go through the rocky path برایش سخت بود که از راه سنگی عبور کند 💰💰
دو چیز را با هم سنجیدن 💂🏻♀️
if you want to leave the room ، please raise your hand ↩️ اگر میخواهی اتاق رو ترک کنی لطفا دستت رو بالا ببر
دور هم جمع شدن why don't we all get together for lunch one day چرا یک روز برای نهار ما دور هم جمع نمیشیم ؟#️⃣#️⃣#️⃣
تلاش کردن ⏱⏱ she was trying not to cry او تلاش می کرد تا گریه نکند
مخصوصاٌ ، به خصوص ، به ویژه 🚅🚅🚅 this car is small especially if you have children این ماشین کوچیکه مخصوصا اگه بچه دارین ریاضی 93 ، زبان 93 ، انسان ...
تمیز Hoda cleaned the rooms 2 hours ago هدی دو ساعت پیش اتاق را تمیز کرد 💒💒
i wanted to eat fish for lunch 📤 من میخواستم که برای نهار ماهی بخورم
there is a big wildfire in the jungle 💘💘 آتش سوزی بزرگی در جنگل رخ داده است
they think that working in hot area is dangerous آنها فکر میکنند ک کارکردن در منطقه گرم خطرناک است 🗃
آنتی ویروس You need to install an antivirus program on your laptop باید بر روی لپتاب خود یک برنامه ی آنتی ویروس نصب کنید 🗻🗻
🔆Mary kept promising to get a job. John finally looked her in the eye & said "Actions speak louther than words! "🔆 🎀مری همش قول می داد کاری پیدا ...