تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

There were a few nervous boys among the crowd در آن شلوغی چند پسر عصبی حضور داشتند 🙊🙊🙊

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

🐊🐊 کروکدیل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دانشگاه there is a hospital near the university where I study art یک بیمارستان نزدیک دانشگاهی که هنر می خوانم وجود دارد👩🏻‍🔧

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعداد کمی ، چند ، چندتا I read a few of her books ♈️ من چند تا از کتاب های او را خواندم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باهوش Amin is the cleverest student in the class امین باهوش ترین دانش آموز در کلاس است 🚢

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعالیت ، کار 🏊🏻‍♀️🏊🏻‍♀️ the streets were noisy and full of activity خیابان ها شلوغ و پر از فعالیت بودن تجربی 93 ، انسانی 92 ، هنر 91 و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجازه دادن به ، گذاشتن ، امکان دادن she only allows the children to watch television at weekends اون فقط آخر هفته ها به بچه ها اجازه می ده تلویزیون ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدرس ، نشانی can I have your address میتونم آدرس شما رو داشته باشم؟ 🈁

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

lesson 2 is easier than lesson 3 درس دوم از درس سوم راحت تر است 🆖

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

She spends hours on the telephone every day او هر روز چندین ساعت با تلفن مشغول است 💈💈

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صنعتی there are thousands of industrial uses for plastic برای پلاستیک هزاران کاربرد صنعتی وجود دارد 🧩🧩🧩

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوچرخه the bike doesn't work . let's repair it دوچرخه کار نمیکند . بیا درستش کنیم 🕯🕯🕯

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کالری there are about 50 calories in an apple در هر سیب حدود 50 کالری وجود دارد 🤺🤺

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی🍜 کاربرد در جمله : باد صبا در میان غمزی می کرد ( تجربی 88 )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هلال 🔧🔧 The crescent of the moon is apparent هلال ماه مشخص است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

توانایی ، استعداد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوشنبه ^_^ روز ماه day of Mon

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

آمد 🇹🇭🇹🇭 The man who came by bus is a painter. آن مردی که با اتوبوس آمد یک نقاش است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

متزلزل شده 🕦🕦 After the accident, his confidence in his ability to drive was completely rattled بعد از تصادف، اعتمادش به تواناییش در رانندگی کاملاً ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشور i enjoy visiting many different countries من از دیدن کشور های مختلف لذت میبرم 📥

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

شنونده 👨‍👨‍👧‍👦

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

🐒🐒 میمون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

people didn't pay attention to Froebei مردم به فروبل توجه نمیکردند 🔣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ارزش 🍺🍺 کاربرد در جمله : هر که در ادای شکر و شناخت قدر نعمت غفلت ورزد ، نام او در جریده ی عاصیان ثبت گردد ( خارج 93 )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مرگ ، فوت 🦜🦜 she worked at the newspaper until her death at age 74 او تا زمان مرگش در 74 سالگی در روزنامه کار می کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

David ate almost everything on the plate 🚺 دیوید تقریبا همه چیزهایی که در بشقاب بود رو خورد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Ali went to Mashhad in order to take part in celebrating the religious holiday علی برای شرکت در بزرگداشت عید مذهبی به مشهد سفر کرد 👠👠

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

her father let her go on a trip alone ◀️ پدرش به او اجازه داد که تنهایی به سفر بره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فتنه ، هیاهو 🤷🏻‍♂️🤷🏻‍♂️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلامتی ، تندرستی ، وضعیت جسمانی 🚌 she is 85 and still in very good health اون 85 سال داره و هنوز وضعیت جسمانی خیلی خوبی داره تجربی 89 ، زبان 87

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

🐙🐙 هشت پا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مدرن ، بروز ، پیشرفته the president has decided to build a modern observatory رئیس جمهور تصمیم گرفت تا یک رصدخانه ی پیشرفته بسازد 💿💿

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شایسته و مناسب بودن امری ، مصلحت ، نیکوکاری کاربرد در جمله : 🥛🥛🥛 چون اولوالامر از صلاح و فساد واقف نباشند ، مطالب ایشان را به اجابت مقرون گرداند ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گفتن I won't tell anyone what happened 👨🏻‍💻 من به هیچ کس اتفاقی را که افتاد نمی گویم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

i will help you move this heavy table من به تو در جابجایی این میز سنگین کمک خواهم کرد💱

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

It was difficult for him to go through the rocky path برایش سخت بود که از راه سنگی عبور کند 💰💰

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دو چیز را با هم سنجیدن 💂🏻‍♀️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

if you want to leave the room ، please raise your hand ↩️ اگر میخواهی اتاق رو ترک کنی لطفا دستت رو بالا ببر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دور هم جمع شدن why don't we all get together for lunch one day چرا یک روز برای نهار ما دور هم جمع نمیشیم ؟#️⃣#️⃣#️⃣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تلاش کردن ⏱⏱ she was trying not to cry او تلاش می کرد تا گریه نکند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مخصوصاٌ ، به خصوص ، به ویژه 🚅🚅🚅 this car is small especially if you have children این ماشین کوچیکه مخصوصا اگه بچه دارین ریاضی 93 ، زبان 93 ، انسان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمیز Hoda cleaned the rooms 2 hours ago هدی دو ساعت پیش اتاق را تمیز کرد 💒💒

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

i wanted to eat fish for lunch 📤 من میخواستم که برای نهار ماهی بخورم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

there is a big wildfire in the jungle 💘💘 آتش سوزی بزرگی در جنگل رخ داده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

they think that working in hot area is dangerous آنها فکر میکنند ک کارکردن در منطقه گرم خطرناک است 🗃

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

آنتی ویروس You need to install an antivirus program on your laptop باید بر روی لپتاب خود یک برنامه ی آنتی ویروس نصب کنید 🗻🗻

پیشنهاد
٥

🔆Mary kept promising to get a job. John finally looked her in the eye & said "Actions speak louther than words! "🔆 🎀مری همش قول می داد کاری پیدا ...