پیشنهادهای سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٨٤٩)
کَلافِ سَر دَر گُم
اِشلونَک: یعنی حالت چطوره؟
آنکه نوعی صابون محسوب می شود اِشنان یا اشنون است گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است. رجوع شود به اشنان.
اِشنان. در گویش شهرستان بهاباداِشنان، اِشنوم تلفظ می شود گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است.
اِشنان. در گویش شهرستان بهاباد اِشنوم تلفظ می شود گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است.
نام بلاگ:اصطلاحات عربی در اربعین ( عبارات مهم در پیاده روی اربعین )
سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد سَرپایی به معنای دمپایی است.
سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد به معنای دمپایی است.
گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...
گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...
یک کَلِّه:در گویش شهرستان بهاباد به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.
در گویش شهرستان بهاباد آدم بی کله کسی است که دارای جسارت است ولی بدون عقل و منطق. جرائت بر کاری می ورزد که مردم عموماً از آن صرف نظر می کنند. بی پروا.
در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...
در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...
گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و نم ...
گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...
گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...
گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...
در گویش شهرستان بهاباد شَرَقَّس/sharaghghas/گویند.
همه چیز این دنیا قابل توجه است و نباید از آن سرسری گذشت. قیاس گل شبدر و لاله قرمز بسیار نکته سنجانه است. گل شبدر همه جا فراوان و در دسترس است اما گ ...
سوغاتی: تعارفی، هدیه سفر. سوغاتی مادریه چادر نماز بود. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.
تعارفی:سوغاتی، هدیه سفر. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.
در گویش شهرستان بهاباد به جای تعارف خشک از تعارف خشک و خالی استفاده می شود و تعارف خشک و خالی یعنی تعارف الکی، تعارفی که عموماً فرد از گرفتن و قبول آ ...
پُرتاق/portaagh/[گویش شهرستان بهاباد]قلاب. پُرتاق گرفتن[گویش شهرستان بهاباد]قلاب گرفتن. دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر رو ...
[گویش شهرستان بهاباد]قلاب گرفتن. دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر روی آن گذارد و از دیوار بالا رود.
در شهرستان بهاباد، حدود دهه شصت به لامپ های رشته ای کوچک که با باتری کار می کرد کروپو /korupu/ می گفتند گویا اسم تجاری آن لامپ ها کُروپ بوده است. اسم ...
در شهرستان بهاباد، حدود دهه شصت به لامپ های رشته ای کوچک که با باتری کار می کرد کروپو /korupu/ می گفتند گویا اسم تجاری آن لامپ ها کُروپ بوده است. اسم ...
وَ بِفِنَائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) حط رحل کنایه از امید بستن برای رفع حوائج است. یعنی به امید رفع حوائجم به درگاه تو آمده ام. ...
وَ بِفِنَائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) حط رحل کنایه از امید بستن برای رفع حوائج است. یعنی به امید رفع حوائجم به درگاه تو آمده ام. ...
وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوستا ...
وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوست ...
اَبَی اللّهُ اَنْ یُجْرِىَ الاَْشْیاءَ اِلاّ بِالاَسْبَابِ خداوند ابا دارد از اینکه اشیا از غیر طریق سببهاى خود تحقق پیدا کند. خودپرستی است که اسباب ...
ﺑﺎﻝ. ﻛﺎﺭ ﻭ بار. ﺣﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺷﺌﻮﻥ . ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ. ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﻭَﻋَﻤِﻠُﻮﺍْ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤَﺎﺕِ ﻭَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﺑِﻤَﺎ ﻧُﺰِّﻝَ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ...
حرام: محترم. اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ ( از دعاهای ماه رمضان ) خدایا زیارت خانه محترمت را روزیم کن.
فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِناً وَأَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِساً لاَ خَائِفاً وَلاَ وَجِلاً مُدِلاًّ عَلَیْکَ فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْکَ پس بر آن شدم که با ...
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...
کَبِّرْهُ. او را بزرگ شمار. کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ ...
کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی ...
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَبِحَمْدِکَ ( فرازی از دعای افتتاح ) ثنا به معنای مدح است بر هر زیبایی و کمال ثنا شوند، و اختصاص به نعمت ندا ...
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَبِحَمْدِکَ ( فرازی از دعای افتتاح ) ثنا به معنای مدح است بر هر زیبایی و کمال ثنا شوند، و اختصاص به نعمت ندا ...
راس و ریس. راست و ریس. در اصل، راست و ریست. در تداول عامه، راست و ریست کردن یعنی رفع موانع و معایب کردن یا هموار کردن .
ﻋﻴﺮ: کاروانیان و قافله. ﻋﻴﺮ، ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻭﺍﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﻳﻲ ﺣﻤﻞ ﻭﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ( از تفسیر قرائتی ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ک ...
وَ تَتَودَّدُ اِلَیًَ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ ( از دعای افتتاح ) تو اظهار مودّت می کنی؛ ولی من قبول نمی کنم. وَ تَتَحَبَّبُ إلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَی ...
در حدیث قدسی وارد شده است: لَو عَلِمَ المُدْبِرُونَ عَنّی کَیْفَ اِشْتیاقی بِهِمْ لَماتُوا شَوْقاً؛ اگر بندگان گنهکار من بدانند که چقدر مشتاق توبه و ...
گندمی که از کاه و کلش جدا شده و در گونی ریخته شده است قبل از آسیاب کردن در روش سنتی باید سنگ و کلوخ های کوچک جمع شودو با الک کردن گندم تخم علف های هر ...
تفاوت شکر و حمد: شکر عبارت است از قدردانی و بزرگ داشتن نعمتی که به شخص داده شده است، چه نعمت ظاهری باشد و چه معنوی، و در برابر آن کفران است که به فار ...
تفاوت شکر و حمد: شکر عبارت است از قدردانی و بزرگ داشتن نعمتی که به شخص داده شده است، چه نعمت ظاهری باشد و چه معنوی، و در برابر آن کفران است که به فار ...