پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٨٤٩)

بازدید
٤,٣٦١
تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کَلافِ سَر دَر گُم

پیشنهاد

اِشلونَک: یعنی حالت چطوره؟

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

آنکه نوعی صابون محسوب می شود اِشنان یا اشنون است گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است. رجوع شود به اشنان.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اِشنان. در گویش شهرستان بهاباداِشنان، اِشنوم تلفظ می شود گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد

اِشنان. در گویش شهرستان بهاباد اِشنوم تلفظ می شود گیاهی که در قدیم با آن رخت و یا دست می شستند و کار صابون را داشته است.

پیشنهاد

نام بلاگ:اصطلاحات عربی در اربعین ( عبارات مهم در پیاده روی اربعین )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد سَرپایی به معنای دمپایی است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سَرپایی. در گویش شهرستان بهاباد به معنای دمپایی است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

گُمْب : ( gomb ) در گویش شهرستان بهاباد و گناباد به معنی صدای زمین افتادن چیزی ، صدای پا هنگام راه رفتن. مثال یک چیزی گُمبی از اون بالا افتاد پایین. ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک کَلِّه:در گویش شهرستان بهاباد به معنای بی وقفه، پشت سر هم، یکسر و یکسره است. یک کله کار کردن یا یک کله درس خوندن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد آدم بی کله کسی است که دارای جسارت است ولی بدون عقل و منطق. جرائت بر کاری می ورزد که مردم عموماً از آن صرف نظر می کنند. بی پروا.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

در گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گویش شهرستان بهاباد، کَلِّه شدن به معنای خیت شدن، کنفت شدن و ضایع شدن است. مثال: از اینجا نرو کله میشی ورمیگردی ( از این مسیر مرو که خیت می شوی و نم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرومب/goromb/ ( اِصوت ) یا گُمب/gomb/ ( اِصوت ) در گویش شهرستان بهاباد صدای افتادن یا خوردن چیزی نسبتاً سنگین و معمولا توپر است. یه صدای گرمبی اومد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد شَرَقَّس/sharaghghas/گویند.

پیشنهاد
٠

همه چیز این دنیا قابل توجه است و نباید از آن سرسری گذشت. قیاس گل شبدر و لاله قرمز بسیار نکته سنجانه است. گل شبدر همه جا فراوان و در دسترس است اما گ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

سوغاتی: تعارفی، هدیه سفر. سوغاتی مادریه چادر نماز بود. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

تعارفی:سوغاتی، هدیه سفر. مادر از مشهد یه چادر نماز تعارفی آوردند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای تعارف خشک از تعارف خشک و خالی استفاده می شود و تعارف خشک و خالی یعنی تعارف الکی، تعارفی که عموماً فرد از گرفتن و قبول آ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پُرتاق/portaagh/[گویش شهرستان بهاباد]قلاب. پُرتاق گرفتن[گویش شهرستان بهاباد]قلاب گرفتن. دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر رو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[گویش شهرستان بهاباد]قلاب گرفتن. دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر روی آن گذارد و از دیوار بالا رود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد، حدود دهه شصت به لامپ های رشته ای کوچک که با باتری کار می کرد کروپو /korupu/ می گفتند گویا اسم تجاری آن لامپ ها کُروپ بوده است. اسم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در شهرستان بهاباد، حدود دهه شصت به لامپ های رشته ای کوچک که با باتری کار می کرد کروپو /korupu/ می گفتند گویا اسم تجاری آن لامپ ها کُروپ بوده است. اسم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وَ بِفِنَائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) حط رحل کنایه از امید بستن برای رفع حوائج است. یعنی به امید رفع حوائجم به درگاه تو آمده ام. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وَ بِفِنَائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) حط رحل کنایه از امید بستن برای رفع حوائج است. یعنی به امید رفع حوائجم به درگاه تو آمده ام. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوستا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وَ ارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی ( از دعای ابو حمزه ثمالی ) و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوست ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

اَبَی اللّهُ اَنْ یُجْرِىَ الاَْشْیاءَ اِلاّ بِالاَسْبَابِ خداوند ابا دارد از اینکه اشیا از غیر طریق سببهاى خود تحقق پیدا کند. خودپرستی است که اسباب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

ﺑﺎﻝ. ﻛﺎﺭ ﻭ بار. ﺣﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺷﺌﻮﻥ . ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ. ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﻭَﻋَﻤِﻠُﻮﺍْ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤَﺎﺕِ ﻭَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍْ ﺑِﻤَﺎ ﻧُﺰِّﻝَ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد

حرام: محترم. اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ ( از دعاهای ماه رمضان ) خدایا زیارت خانه محترمت را روزیم کن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِناً وَأَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِساً لاَ خَائِفاً وَلاَ وَجِلاً مُدِلاًّ عَلَیْکَ فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْکَ پس بر آن شدم که با ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ ( فرازی از دعای افتتاح ) سپاس خدای را که فرمان و سپ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کَبِّرْهُ. او را بزرگ شمار. کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

کَبِّرْهُ تَکْبِیراً. او را بزرگ شمار بسیار بزرگ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَبِحَمْدِکَ ( فرازی از دعای افتتاح ) ثنا به معنای مدح است بر هر زیبایی و کمال ثنا شوند، و اختصاص به نعمت ندا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَبِحَمْدِکَ ( فرازی از دعای افتتاح ) ثنا به معنای مدح است بر هر زیبایی و کمال ثنا شوند، و اختصاص به نعمت ندا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راس و ریس. راست و ریس. در اصل، راست و ریست. در تداول عامه، راست و ریست کردن یعنی رفع موانع و معایب کردن یا هموار کردن .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

ﻋﻴﺮ: کاروانیان و قافله. ﻋﻴﺮ، ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻭﺍﻧﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﻏﺬﺍﻳﻲ ﺣﻤﻞ ﻭﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ( از تفسیر قرائتی ) برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

وَ تَتَودَّدُ اِلَیًَ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ ( از دعای افتتاح ) تو اظهار مودّت می کنی؛ ولی من قبول نمی کنم. وَ تَتَحَبَّبُ إلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

در حدیث قدسی وارد شده است: لَو عَلِمَ المُدْبِرُونَ عَنّی کَیْفَ اِشْتیاقی بِهِمْ لَماتُوا شَوْقاً؛ اگر بندگان گنهکار من بدانند که چقدر مشتاق توبه و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

گندمی که از کاه و کلش جدا شده و در گونی ریخته شده است قبل از آسیاب کردن در روش سنتی باید سنگ و کلوخ های کوچک جمع شودو با الک کردن گندم تخم علف های هر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

تفاوت شکر و حمد: شکر عبارت است از قدردانی و بزرگ داشتن نعمتی که به شخص داده شده است، چه نعمت ظاهری باشد و چه معنوی، و در برابر آن کفران است که به فار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

تفاوت شکر و حمد: شکر عبارت است از قدردانی و بزرگ داشتن نعمتی که به شخص داده شده است، چه نعمت ظاهری باشد و چه معنوی، و در برابر آن کفران است که به فار ...