پیشنهاد‌های وهسودان مرزبان (١,٣٩٢)

بازدید
٢,٩٥٨
تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

سنجد گرگان. سیلانه. شیلانه. چیلان. چیلانه دار . چیلانگ/. ارج. درخت شیلان. درخت شیلانک. تبرخون. سنجد جیلان. سنجد گیلان سنجد جیلان. : سنجد چیلان به د ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

کبت/کفت به معنی افتادن و افکندن به پارسی نیز است و ریشه اریه دارد

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

کبت/گبت و باز بفرمود تا یکی جوال بزرگ از کبت سرخ پر کردند و ابروی را در آن جوال کردند تا بمرد. ( تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 6 ) . خلیة عاسلة؛ کبت پر ا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

کبت=زنبور || گیر کردن. پیش رفتن نتوانستن : کبت ناگه بوی نیلوفر بیافت خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت تاچو شد در آب نیلوفر نهان او به زیر آب ماند از ناگها ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرا مغز خر داد خشدامنم که تا همچو خر گردن آرم به زیر چو خر نرم گردن نگشتم ازان مگر همچو خر گشته ام سخت ایر خسورا خسوزادگان ورا بگادم نشد . یرم از گ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمان/زمانه/دمان/دم/تایم ( time ) درست ان دم / دمان است تمن=عمر اینک دم رفتن است برخیز پسر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مشت با وازگان مس و مساج انگلیسی همریشه است mass/massage=مشت /جِرم/انبوه/توده در اوستایی نیز مرز/مریز . مردmarz/mrz/marez/mard امده marz/mrz/marez/ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ازغ در پهلوی به چم شاخه است در نوشته های پهلوی شاخه را ازگ/ازغ میگویند برای همین است در پهلوی تاتی هیزم را ازگ میگویند هرگونه شاخه را ازغ گویند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تار=تارو مار / ترت و مرت و ترتن و مرتن راندن و کشتن ، تار/تاره/تاران/تاراج/ تار=قهر تار=نثر/نشر تارشن و تارانش از تارش افتاب روشن پیدا شده این جه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جریدن/دریدن یکی رخت نو بر تن به مهمانی میرفت در راه جری پیش امد گدار نبود خواست بپرد دید راه دراز است و جامه اش تنگ با خود اندیشید شلوارش در اورد و ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بوریا از واژه بوری گرفته شده و بوری به معنی نی است در ارامی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برز بنواژ براز استی در پهلوی برزشن برازشن ( برز براز ) ، تبشن تابشن ( تب تاب ) ، ورشن وارشن ( گر گار ) وزشن وازشن ( وز واز ) برز براز /برزشن/برازش ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

سپه نباشد پانصد ستور بر یک مرد روا بود که شما را سپاه نشماریم ناصرخسرو ستور همان واژه ستبر است که به چم تهم و سترگ و پرنیرو و ایستا و پایدار است ری ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپرستی مکن سردهی تا توانی قبول که زود از تو گردند دل ها ملول نزاری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نریمان ببد شاد و گفتا ممول همه کارهای دگر بربشول. اسدی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوربختانه دهخدا بسیاری چیزهارا نادرست گفته دارنده در پارسی اداره کننده است و داشتن اداره کردن است همچنین دارنده بچم بازدارنده نیز است مالک و صاحب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَتیگ/استیگ/استیغ/استیخ/استیز/استیه ستیغد/ستیخد/ستیزد/ستیهد ستیر=انگیختن استر/سترون/ستاغ=ایستاگ از زایش استیم/استین=ساق و ساعد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیا بچم محور است در یونانی نیز انرا axis گویند Axial compressor=آسیال کمپرسور axis=محور/آسیا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مگر موی خرد تنها بر پلک است که انرا مویزه بنامند؟ مژه مویچه نیست مژه از موز بچم پوشش است ( موزه پایپوش نیز از همین ریشه است در پهلوی پوشیدن را موخت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ز رستم سخن چند خواهی شنود گمانی که چون او به مردی نبود اگر رزم گرشاسب یاد آوری همه رزم رستم به باد آوری همان بود رستم که دیو نژند ببردش به ابر و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درست/درود ( درود ) /درُس/دره/ترو بنواژش ترو بچم حقیقت و راستی است در انگلیسی نیزtrue/trust خوانند در این سرود فردوسی نیز بهمین چم امده ترا دین ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زه =تناسل زه/جیگ=وتر/رشته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زهار تناسل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نادانانی که میگویند زهار بالای زهار است نخست بدین بنگرند خواست که وی را بزند خویشتن را از زین برداشت میان زره پیش زهارش پیدا شد بیهقی اگر زهار بال ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم بچم زمان است و سردم یعنی دوره / عصر مانند سردم صفویه سردم ساسانیان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیم/ سیم نیز مینامند دو جوی روان در دهانش ز خلم دو خرمن زده بر دو چشمش ز خیم. شهید زمین است آماجگاه زمان نشانه تن ما و چرخش کمان ز زخمش همه خستگا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استیم و ستیم همانstem و stain انگلیسی است ریشه ان � استا � ( ایستادن ) است چون خون ایستاده است انرا ستیم یا استیم گویند پاچه و پایه و میان ارنج و مچ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمیدانم دهخدا چگونه دم سپیده دمان را به چم نفش گرفته؟ دم بچم زمان است براستی همان واژه زمان راست و درستش دم است و این دم هیچ پیوندی با دمیدن و دمشت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزه maza/maze بی هیچ تشدیدی است و در پهلوی مچک بوده و در پارسی دری انرا به � مزیدن� صرف کنند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهست/مهشت با مجستی/مجسطی یونانی و مستر/مستری انگلیسی همریشه است در پارسی ریشه ان مه/مس است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدره در این سرود فردوسی پیدا نیست چیست کجا آن همه رسم و سوگند ما همان بدره و پند و پیوند ما

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوا از سو ( =روشنی ) بچم فردا پارسی است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبا/سوا از سو ( =روشنی ) به چم فردا پارسی است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادتن برای انتیبودی بسیار نادرست است انتی = ان یت/ید =نیستی =نابودگر است و بودی هم تن است ( بودی در انگلیسی به چم تن مردم نیست هر بودی است و در اینج ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیز = آرامش/امنیت/خانه و هر ارامش و امنیتی ، در ژرمنی"Lager" ( =بستر/لیزگاه ) انگلیسی "lair, "to lie down, lay. " ( =لیزگاه، درازکشیدن ارامش ) در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوند=از نوید = نوید برابر خبر و آگاهی و شناخت است و نوند آگاهی اورنده و تیز هوش است نوند=تیزرو نوند=نالان / غریو / نوان نوند=اسپند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوست/خوست/وست/گوشه= سوی، شاید برگرفته از ور باشد ر به ش گشته و سپس ش س شده به و، خ ویا گ افزوده شده و سپس این دو به ک گشته اند خرااسان کوست و خاوران ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روس لوس و روسپی و روسیه ( سیاه روی ) است روسان بزرگترین دشمن ایرانیان هستند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رژه/رسه/رشه/رجه/رشن=نظم، ترتیب، قانون

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیب بچم زیر برابر پیشنود انگلیسیsup است همچنین شیب/شیو/شِو بچم محری اب و سرازیری نیز است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دهخدا گفته �|| گمان میکنم یکی از معانی این کلمه حرکت و جنبش بوده در مقابل سایه که معنی آرام داشته است. شتاب ( مقابل سایه ، آرام ) � شیب بچم اضطراب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

پارسی ان سختیان است و نام یکی از بزرگان ایران در سده یکم هجری سختیانی بود چون پدرش پوست فروش بود در افغانستان نیز سختیان میگویند من نمیدانم که گفته ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ونند در پیکر اسمانی کرکس نشسته است که به پارسی کشف ( سنگپشت ) و دیگپایه و سه پایه میگویند پنجمین ستارهٔ درخشان آسمان شب است و ۲۶ سال نوری از ما دور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنین یکی از یشتهای اوستا بنام ونند یشت است گوید: ونند، ستاره مزدا آفریده اَشَوَن، رَد اشونی را می ستاییم. وَنند ِدرمان بخش و سزاوار بلندآوازگی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آنرا به پارسی ونند گویند ونند بچم پیروز است وانشن/ وناگ/ونند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلتر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همشیره همداد و همزاد است هرکه به کودکی زمان شیرخوارگیشان بیکدم بوده بدو گفت بهرام کای شیرمرد چنین یاد بهرام با تو که کرد چنین داد پاسخ مر او را فر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همشیره به چم همداد است کسانی که شیرخوارگیشان بیکدم بوده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

براستی فرهنگ دهخدا پرغلطترین و پر اشتباه ترین کتاب جهان است بنگرید واژه خران را چگونه ذیل خزان اورده ناصر خسرو میگوید هرچند جو بسوی خران به ز گندم ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در استان فارس ( فارس بزرگ که از رامهرمز تا کرمان و از دریا تا بختیاری و اصفهان است تنگیدن یعنی جهیدن با پوی پتی تِنگیدی رو کُمُم کمم پُکُندی حالو ک ...