جند

/jond/

مترادف جند: ارتش، خیل، سپاه، فوج، قشون، گند

معنی انگلیسی:
castoreum

لغت نامه دهخدا

جند. [ ج َ ] ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه : بیرجند. جرجند. خجند.

جند. [ ج َ ن َ ] ( ع اِ ) زمین درشت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زمین درشت که در آن سنگ سفید بود. ( مهذب الاسماء ). || سنگریزه ها مشابه گل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جند. [ ج ُ ] ( ع اِ ) لشکر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( دهّار ). عسکر. جیش. سپاه. || حشم. ( منتهی الارب ). اعوان. ( اقرب الموارد ). انصار. || شهر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). اجناد شام ، دمشق ، حمص ، قنسرین ، اردن و فلسطین است که بهر یک جند گویند. || هر نوع از انواع مخلوقات. ج ، جنود، اجناد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جند. [ ج ُ ] ( معرب ، اِ ) معرب گند. خصیه. تخم. خایه. بیضة.

جند. [ ج َ ن َ ] ( اِخ ) شهری است به یمن ،آبادکرده جندبن شهران که دوده ایست از معافر. ( منتهی الارب ). گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. ( معجم البلدان ). و رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 216، 217 شود.

جند. [ ج َ ] ( اِخ ) شهری است بر دریای سیحون. ( منتهی الارب ). نام شهری است بزرگ در ترکستان که تا خوارزم ده روز فاصله دارد. مردم آن مسلمانند. ( ازمعجم البلدان ) ( برهان ). شهری است [ از حدود ماورأالنهر ] بر کرانه رود چاچ نهاده از خوارزم بر ده منزل و از پاراب بر بیست منزل. ( حدود العالم ). شهری است در ترکستان شمالی که در قرن هفتم هجری بدست مغول ویران شد و دریاچه اورال بنام آن دریای جند نامیده شده. ( لسترنج 486 ) ( حاشیه برهان چ معین ) :
روشنی و خرمی مملکت از کلک اوست
گرچه سر کلک او تیره رخ است و نژند
تا به رسالات او مملکت آرام یافت
از لب دریای چین تا در خوارزم و جند.
سوزنی.
تو که در حفظ ایزدی چه کنی
حرز وتعویذ اهل جند و خجند؟
انوری.
ز صحرای چین تا بدریای جند
زمین در زمین بود زیر پرند.
نظامی.

جند. [ ج ِ ] ( اِخ ) شهری است در طبرستان که قبادبن فیروزبن یزدگرد ساسانی تأسیس نموده بود. رجوع به ترجمه مازندران و استراباد رابینو ص 174 شود.

جند. [ ج ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان میشه پاره بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 21500گزی جنوب کلیبر و 11هزارگزی شوسه اهر - کلیبر. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و هوای معتدل مایل بگرمی مالاریایی است. سکنه آن 189 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

یکی از شهرهای بزرگ ماورائ النهر بوده است که در قرن هفتم هجری هنگام حمله مغول یکسره ویران و نابود گردید .
سپاه، لشکر، اجنادوجنود، شهر، سپاهی، لشکری
( اسم ) لشکر سیاه گند. جمع : جنود اجناد.
دهی از دهستان میشه پاره بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در ۲۱۵٠٠ گزی جنوب کلیبرر ۱۱ هزار گزی شوسه اهر کلیبر موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای معتدل مایل بگرمی مالاریایی است .

فرهنگ معین

(جُ ) [ معر. گند ] (اِ. ) لشگر، سپاه ، ج . جنود.

فرهنگ عمید

سپاه، لشکر.
بیضه، خایه.
* جندِ بیدَستَر (بیدست، بادستر ): کیسه ای غده مانند در زیر پوست شکم بیدستر (نر و ماده ) که در طب قدیم برای رفع تشنج و دردهای عصبی به کار می رفت، هزدگند، آش بچگان، خزمیان.

گویش مازنی

/jend/ اجنه

واژه نامه بختیاریکا

( جِند ) جن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جُندٍ: لشکر
تکرار در قرآن: ۲۹(بار)

[ویکی فقه] جند (ابهام زدایی). واژه جند ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • جند (به ضم جیم)، استفاده شده در دو معنی به معنای بیضه سگ آبی و به معنای لشکر• جند (شهر)، شهری قدیمی در ماوراءالنهر، امروزه در جمهوری قزاقستان
...

[ویکی فقه] جند (به ضم جیم). جند به ضم جیم دو معنا دارد اول به معنای بیضه سگ آبی دوم به معنای لشکر است. که عنوان یاد شده به معنای نخست در کلمات معاصران در باب طهارت به کار رفته است.
جند به معنای بیضه سگ آبی و همچنین به معنای لشکر آمده است.
احکام جند
جند به بیضه سگ آبی تعریف شده است؛ لیکن در اینکه در واقع نیز چنین است، یا حقیقت آن چیزی دیگر است که اصلا از اجزای حیوان نیست و تنها به مناسبت به این نام نامیده شده، دو احتمال است. بنابر احتمال اوّل، جند در صورتی که سگ آبی خون جهنده نداشته باشد یا خون جهنده داشتن آن مشکوک باشد، پاک، لیکن خوردنش حرام است، و بنابر احتمال دوم، پاک و خوردن آن حلال است.


[ویکی فقه] جند (شهر). جَنْد، شهری قدیمی در ماوراءالنهر ، که امروزه در جمهوری قزاقستان قرار دارد.
مکان ویرانه های شهر قدیمی نزدیک شهر پروفسک (قزل ـ ارده)، در قسمت سفلا و کرانه راست و دهانه سیردریا (در مشرق رود سیحون )، قرار دارد. لرخ (باستان شناس روس ) و اسکایلر (جهانگرد امریکایی ) مکان جند را در قبرستانی قدیمی ، نزدیک خرابه های شهر خُرخُوت ، در مسیر راه آهن اورنبورگ ـ تاشکند ، ذکر کرده اند. کالائور خرابه های خشتْ قلعه را در محل تومار ـ اوتکول ، در حدود ۲۵ـ۳۲ کیلومتری شهر پروفسک ، دانسته است . وامبری مکان آن را به صورت تقریبی نزدیک شهر غُجْدُوان در ناحیه بخارا ذکر کرده است و تالستوف خرابه های جانْ قلعه / جانکنت را ــ که در حدود ۲۴ کیلومتری کازالینسک قرار دارد ــ مکان شهر جند دانسته است .
قدمت شهر
گرچه نام جند در منابع دوره اسلامی ، ظاهراً از سده چهارم به بعد دیده شده ، کاوش برخی باستان شناسان روس در قسمت سفلای سیردریا نشان داده است که تاریخ این محل به پیش از اسلام بازمی گردد. گفته می شود این مکان اقامتگاه قوم هونوـ ترکی بوده و ظاهراً در سده چهارم تجدید بنا شده و ازاین رو، اقامتگاه نو هم خوانده می شده است .
اهمیت شهر در سده های اسلامی
در سده های اسلامی ، اهمیت شهر جند تاحدی بود که این نام به ناحیه آن و به دریاچه آرال هم اطلاق می شد و با نام ولایت جند و بلاد جند نیز در منابع آمده است . در قرن چهارم ، ابن حوقل نام جند را در کنار خواره / جواره و القریه الحَدیثه آورده است . در زمان وی این سه مکان ، با آنکه جزو قلمرو غزها به شمار می رفت ، مسلمان نشین بود. مؤلف حدودالعالم نیز در همین دوره ، از این سه مکان به عنوان سه شهرک در کرانه رود چاچ (سیر دریا/ سیحون )، یاد کرده است . به نظر ب اسورث ، این سه جا برای تجارت با مردم استپهای آسیای مرکزی ، انبارهای مهمی محسوب می شدند. مؤلف حدودالعالم همچنین به ریگستانی میان سرزمین کیماک ، جند و خواره اشاره کرده و افزوده است که رود اوزگند ، پس از رسیدن به حد جند و خواره ، به دریای خوارزم ( آرال ) می ریزد.
یکی از مراکز مهم غزها
...

دانشنامه عمومی

جند یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان میشه پاره بخش مرکزی شهرستان کلیبر واقع شده است.
عکس جند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

واژه جند
معادل ابجد 57
تعداد حروف 3
تلفظ jond
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گُند] [قدیمی]
مختصات ( جُ ) [ معر. گند ] ( اِ. )
آواشناسی jond
الگوی تکیه S
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

کلمه ( جند ) به معنای مجتمعی انبوه است ، چه از انسان و چه از هر چیز دیگر، و اگر لشگر را جند نامیده اند به خاطر همین است که جمعیتی متراکم هستند .
جن در زبان ملکی گالی بشکرد

بپرس