پیشنهاد‌های وهسودان مرزبان (١,٢٨١)

بازدید
١,٨١٤
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستایش بچم ستودگی و منقبت هم هست و تنها ستودن کسی نیست که هر شاه کو را ستایش بود همه کارش اندر فزایش بود بپرسید کس را از آموختن ستایش ندیدم و افرو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بیدادگر ، بی دادگر نیست بیداد گر است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی و اری بسیاری د ها به ل میگردند مانند درد/لرت. دمبه/لمبه . بدست/بلست اینک بنگریم در پارسی دری بلوچی پشتو سورانی کرمانجی و دگر زبانهای اریا. و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بهشتم بفرمود تا تاج زر زمین کورستان و زرین کمر زمین کَوَرْستان بُد از پیشتر که خوانی همی ماوراءالنهر در - - زمین کورشان وُرا داد شاه که بود از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بودن در پهلوی و اغاز پارسی دری به چم شدن است انچه اکنون شدن میگوییم به چم رفتن است فرو بود رستم ببوسید تخت که ای نامور خسرو نیکبخت -

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویا یاکت/یاکوت واژ کهن تر یاکند است و همان واژ کهن را عربان گرفته اند چرا که در پارسی بسیاری واژگان سپستر بدان ن افزوده اند مانند افشاند که در پهلوی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استی یعنی بود اگر کار بدست منستی اگر کار بدست من بود راست اینست که بود در پارسی به چم شد است وما در پارسی کنونی بود را به نادرست و ناراست به کار م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنیز یعنی حتی تنها بنیز پارسی میان سخن یا پایانش میاید حتی عربی نخست کسی را که درویش باشد بنیز ز گنج نهاده ببخشیم چیز. فردوسی. یعنی حتی کسی را ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توره به پارسی به چم لگام و عنان اسب است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

غلاف /کلاف پارسی پهلوی است در شایست نشایست امده xormā ka - š kulāfag nē ē ( w ) - kardag, xormā rēman ud kulāfag astag pāk خرما، اگر [با] غلاف خود ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تور /دود/توره/دوده واژی اریایی است بچم رسم و سنت است د در پهلوی به ویژه در اران و اذربایجان وارمنستان خراسان به ت و ر میگردد مانند شنید/شنیر. جهود/جه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

kulāfag واژ پارسی است به چم غلاف xormā ka - š kulāfag nē ē ( w ) - kardag, xormā rēman ud kulāfag astag pāk; خرما کش کلافگ نه یکپارچه خرما ریمن و ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

حلوان شهری ایرانی بود و نام ان هوروان است خوب روان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آخشیج ضد است دریغا که دهخدا و معین نادانسته انرا گوهر پنداشته اند چهار گوهر که اخشیجان=ضدان همند مایه گمراهی او شده - اخشیج تنها معنی ضد میدهد بنگریم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نهنگ در پارسی به معنی تمساح است انچه در دریا و اقیانوس است نامش به پارسی وال ماهی است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشبل =دش/دژ که در اغاز وازگان است و بل که دگر گشته بد به چم بند است واژه بند نخست بد بوده و در پارسی باستان بنده ، بدگ امده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشگال/دشکار به گیاهان هرز که در کشته پدید میاید میگویند برای نمونه دانه های گیاهی که در برنج به همراه برنج است دشگال/دشکار میگویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برم در پهلوی به گونه ورم/وارم امده haštom, druz az wārom brīdan rāy, kēn az menišn ōgārdan ud az wināh tēz petītīg būdan. ( Anklesaria, 1964, p. 98 ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب بستی که انگور بر ان اندازند ترم و تارم است است و نه برم ترم یا همان تارم زنجان که انرا به نادرست طارم مینویسند ترم است پس چه شد جستان وهسودان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت عربی واژه گزاره است و نیازی به ساختن واژه ندارد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهان و مال جهان سر بسر خنیده تست بشهریاری و فیروزی از خنیده بچر فرخی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یابو/یاوو نزد کرمانجان اسب نر است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باریاب و بخس ( بش/دیم ) هر دو پارسی اند بخس بچم خیساندن است و در پهلوی بسیار امده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان کرمانجی، زازا ، سورانی واژگانی چون کبک، کفش، گبر نزد مردم فارس و خراسان نیز مانند شما میگویند و آنرا کوک کوش گور مینویسند هشداریم اینها را دقی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اوستا خوردن آتیتاathita و در سنسکریت اسas, آسه�śe ودر لاتین ad, ed در انگلیسی و ارمنی و هیتی و لاتین نیز خوردن از Eat امده همچنان که واژه edible ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نز روی عزیزی است که چون مرکب شاهان رائض ننهد بر سر خرکره همی مخ اگر بر سر خرکره مخ نمینهند از گرامی بودگیش نیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نژاد را در برخی گویشها نجاد و نجار گویند و همین به عربی رفته نجاره گویش دیگری از نژاده است با این همه گمانم انچه نمونه اورده و با تازی امده تخاره با ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تو پیدقی و همی نهدی مخ بر کره توسن تخاره منجیک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گشت تغییر رنگش گشت مزه اش گشت سال نگشته بر میگردم زن میگرم سی کاکام

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلش/خلیدن عشق صورت در دل شه زادگان چون خلش می کرد مانند سنان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرچه انرا از پنبه یا پشم یا ابریشم یا ابره یا پر اگنند غزآگند است رختخواب بالش بالین نهالی و هر رخت که در ان چیزی اکنده اند گژآگند است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنرا باید غژآگند/غزآگند/خزآگند بچم خزآگنده یا ابریشم اگند نوشت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ از شما پوشیده چون دارم عزیز شادخی انوری همچنین شادخ نام کهن نیشابور است شادخ و یا شادیاخ نام شهر نیشابوراست و آن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاخته ریخته نیست تاخته، جاری است سره ریشه تازیدن /تجیدن/تاختن در پارسی اوستایی جاری و روان است در این سروده نیز تاخته به رود برمیگردد و نه به خون ه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرک =آوردن /آوردنی میگویند آرک میاره برک میبره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادن=ماندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استوا که میان زمین است پارسی است و با استوی عربی پیوندی ندارد و از دو ریشه جدا می ایند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوشن/کاشن واژ پهلوی به چم جای کاشت و مزرعه است پیداست که در زبان اذربایجانیان پر از واژگان پهلوی است شما برادری که گمان میکنی همه ترکند اگر نگاهی به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر گیشه در پارسی بازه و کوشک است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیابان بر گرفته از نام خدابان/خذابان/ خیابان هرات است و نخستین بار انجا را خیابان خواندند در تاریخ بیهقی تألیف ابو الفضل محمد بن حسین بیهقی ( 385 - 4 ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر که با تو بجنگ گشت دچار با ظفر نزد او یکیست هرب فرخی از اتفاق بد شکر خادم با غلامی چند بشغلی بمیدان سرای امارت آمد با عبد الجبار دچار شد و عبد ال ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بند=پیمان/گرو/قطع/فن/فریب/رسم/گرفتار زنی بود با او به پرده درون پر از چاره و رنگ و بند و فسون. ببستند بندی به ایین خویش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیج=لجستیک کنون بودنی بود مندیش هیچ امید بهی دار و رامش بسیج.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامهای پارسی ان فرَش مرغ/فریسا/پریسا/سیمرغ/سیرمرغ شاید تاوس هم پارسی بوده به یونانی رفته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رامه رامش و کامش کامه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لای لاییدن لایش لایه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیابی ببینی یکی خان من روندست کام تو بر جان من

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدو گفت رستم که ای خوب چهر که مهرت مبراد از وی سپهر چرا نزد باب تو خواهشگران نینگیزی از هر سوی مهتران - بباشیم پیشش به خواهشگری بسازیم هرگونه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زره = دریا به پیش اندرون شهر هاماوران به هر کشوری در سپاهی گران رسید اگهیشان که کاووس شاه برآمد ز آب زره با سپاه هم آواز گشتند یک با دگر سپه ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آسن/آهن در پهلوی آسن است جای افسوس و دریغ است که دهخدا از هر واژ عربی اگرچه نام یک خاربوته در دیار بنی عجل میان یمن و تهامه باشد یاد میکند و از آسن پ ...