پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٣,٠٣٥)
" نمایهء نمادهای آبادیس ":فهرست پروفایل های آبادیس.
الگو. تندیس. پیکره:سمبل.
آشکارِ نهان. پیدای پنهان. روشن ناروشن.
" پیدا و ناپیدا ":ظاهر و باطن.
آشکار داری:حفظ ظاهر. نهان داری:حفظ باطن.
" اتحاد ":یگانگی. " اتفاق ":یکانگی. اتحاد :یگانگی. " اتفاق ":یکانگی. اتحاد واتفاق:" یگانگی و یکانگی ".
یکّه و تکّه. گسیخته و گسسته. پیوسته و نا پیوسته. پیوسته و نا پیوسته. پراکنده و ناپراکنده. دور از هم و نزدیک به هم. دورش و نزدیکش. یکّه و نایکّ ...
" نیاز و ابراز ":عرضه و تقاضا.
" تکریل. تکران. تکراه. تَکره. یکران. یکراه . تکایه. تَک تُر ":مونوریل.
تراموا:تراسیل=ترا=فرا . سیل=قطار >تراسیل. ترا دریافتِ؛ دیگر و دیگرا را هم دارد.
تل آویز=" تلاویز ">کابل کار :cable car. تل آویز=تلاویز. تِل به لری سیم را گویند.
" تلاویز ":کابل کار.
" فراز نورد. نوردفراز. فرازگر. فرازپیما. پیما نورد. نوردپیما. فرازرو. فرازران. فرازند. فرازنده. تورکوه. کوه تور. کوهان تور. تورکوهان ": تله کابین.
تلگراف:" دور نوشت ".
" دورنوشت ":تلگراف.
" کیستش ":احراز هویت.
کلاس آغاز شد. کلاس آغاز شده است. کلاسها آغاز شد. کلاسها آغاز شده است.
" پورمان. پوراندن. پورش. پورانش. پوردادن. پور بندی ":سیدبندی.
اعادهء معدوم:" بازگشتِ نبود . بازگردِ نبود. بازیافتِ نبود. باز خواهیِ نبود. باز ازنوِ نبود. بازانگیزِ نبود. بازنمودِ نبود. بازساختِ نبود. بازسازیِ نب ...
" فناور خوان شناسی . فناورخوان شناس. خواندفناورشناس. خواند فناورشناسی":تکنولژیست رادیولوژی.
" کِر خوانی. کِرخواند. خط خوانی. خط خوان ":رادیوگرافی.
داده یابی و نتیجه گیری. دستاورد یابی. داده گیری. دستاوردگیری. نتیجه یابی.
" پاک. ناب. بیگناه. ساف. تارّ ":معصوم.
" بازآور. بازآورد. بازکرد. بازنما. بازنمایی. بازگرد. بازگردی. بازورز. باز کر. بازآر. بازدار. بازیار. بازکار. دوباره. سه باره. . . . . . از نو. نوِ ...
" دَنگ ":صوت. " دَنگ شناس ":صوت شناس. " دَنگ شناسی " :صوت شناسی.
اندازه. ساختار. منش. سرشت. خمیره. چوب:نورم. ( نورم ) در هر پدیده و کالایی واژهءاش را به دست می دهد در نوشت و پنداشته و داشته و خاسته و خواست و در س ...
" نمایک . نماک ":فُرم.
* ۱_ارزش ( ها ) ویا ارزش مثبت. ۲_ارزش ( نا ) ویا ارزش منفی. ۳_ارزش ( خا ) و یا ارزش خنثی. الف _باش. باشی. ب_ناش. نباش. نباشی. پ_خاش. خاش. خاشی. *
" سِتاناهای ملی و فرا کشوری ":استاندارهای ملی و بین المللی. بین الملل :" فراکشور ". بین المللی :" فراکشوری ". استاندارد :" سِتانا ".
" بُرِش نامه ":قطع نامه.
پایند. پاینده. پایندا. پایندش. پایندک. پایندکی. پایندکا. پاینداکا. پایندور. پاینوری. پایند ورز. پایندورزی. پایندا. پایندش. پاینداش. پا ...
کم کم و نه بیش بیش. کمکمک و بیش بیشک. کَمک و نه بیشک. کما نه بیشا. کمایه نه بیشایه. کمایانه نه بیشایانه. کمایانگی نه بیشایانگی. کمایان نه بیشا ...
" ارزش نه شمارش. چونی نه چندی ": کیفت نه کمیت.
" نوکر ":نوکر. به نو به نو کردن. نو به نوکار کردن. نوبتی کارکردن.
" سازش. یکِش ":توافق.
" خریدمان. خَرِ مان ":خرمن.
" خشم و مهر " :خشونت و عطوفت در مرد و زن. خشم: در مرد. مهر: در زن.
" خواب دهی ": هیپنوتیزم. خواب ده : " هیپنوتیست" .
" دگرش و فرازش ": تحول و تعالی.
تلفظ:" لَزمِش ".
تفویض:" آلشتش ". تبدل:" دالش. جایش ". تصرف:" گرفتش ". تسلط:" برترش ". تحصل:" آورش ". تعذیر: کوبش ". دهن کوب. سر کوب. کوبیدند. کوبیدن. تقدیم:" پ ...
تعذر " پوزش ". تعفوّ:" بخشش ".
" ویرایش و پژوهش ": تصحیح و تحقیق. " مصحح ":ویراستار. " محقق ":پژوهشگر. تقدیم=مقدمه:" دیباچه . آغاز. درآمد. پیشگفتار ". تقریض:" بُرِش ". تمهید:" ...
مردمان نه ملون و نفرین گردند و نه معصوم وپاک پس باید روند روا را داشته باشند.
به گفته های او کار می کند.
" ماندنی. مانا ":خالد. هم فیها خالدون:" اینان در آن ماندنی اند ( مانایند ) ".
" بنیادها ":تاسیسات. . . . . . . . . . . . . بنیادهای هسته ای، بنیادهای اتمی:تاسیسات اتمی.
" دِ کرّ بودن . زِکرّ بودن. در خط بودن ":ذکر. " کرّ ":خط.
" میانکان. میانگان. میانان. میانا. میانگی. میانکی. میانشی. میانش. میان. میانه ":معدل.
این که بتها دارند از زیر خاک و ویرانه ها بیرون می آیند را میتوان //رستاخیز بتها// نام نهاد .