پیشنهاد‌های صمد توحیدی(شهرام) (٢,٢٠٣)

بازدید
١,٤٩١
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" ابزارجازن. ابزار جازدن. ابزار جازنی ابزار جازد. ابزارجازنش. ":ادات عدول.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دیگر. ودیگری. و این وآن ": وغیره وذالک.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازسازی. آن رابازسازی کردند. بازبازی. از ایشان خواستند بازبازی نمایند. بازسازش . بازسازش کردند. بازنویسی و دیگر . . . . . . . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنشسته. بازنشانده. بازنشانیدن. بازنشاند. بازنشستاندن. بازنشستانیدن. بازنشست. بازنشسته.

پیشنهاد
٠

" بازنگرخواه. نونگرخواه. هم نگر خواه. وانگرخواه ":دوباره نگر خواه . دوباره نگرورزی. تجدیدنظر.

پیشنهاد
٠

مادربازبینی. دستانهء بازنگری. دستانهء بازبینی . مادر بازبینی. جای باز بینی. جایی که بازبینی می نمایند. جایگاه بازبینی. مرکز بازنگری. ادارهء بازبینی. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" ازنو. دوباره . باز. بازهم. بازدوباره. از سر. دُواره. سُواره. چُواره": تجدید. افت و فرود . فرا وفرو. ( ایستا ن و ناایستان و فر اِیستان. به جای م ...

پیشنهاد
٠

"خواهان نونِگری. خواست بازنگری. خواهش بازنگری. درخواست بازنگری. هم خواست باز نگری. خواست بازبینی. خواهان باز نگری":تقاضای تجدید نظر.

پیشنهاد
٠

بازنگری خواهی. نونگری خواهی. هم نگری خواهی. وانگری خواهی":تجدیدنظرخواهی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنگری. نونگری. ازنونگری. دوباره نگری : تجدید نظر.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بازپذیر. نوپذیر. هم پذیر. ازنوپذیر. دوباره پذیر ":تجدید پذیر.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" یادی ازگذشته. یادگذشته ها. بازیاد. نویاد. یاددوباره ":تجدیدخاطره. هم یاد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوپیوسته. نوپیوند. نوپیوست. بازپیوند. بازپیوست. پیوند نو. پیونددیرین. پیوندگذشته. بازخویش. بازخویشی. باز خویشاوندی. بازقوم. باز قومی :تجدید رابطه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بازتوانی. جانگیری. توانیابی. بازتوان. نوتوان. دوباره توان. ازنوتوان. جان تازه. جان نو. نوجان. نوزنده. نوزندگی. زندگی نو. توان ازنو ":تجدید نیرو.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دال ودال نمایی ":دلیل و برهان. اگر یک پرنده ای که دال نام دارد بر یک جایی نشسته باشد و گروهی در کار نگاه کردن به آن باشند برخی آن را به درستی می ب ...

پیشنهاد
٠

"مَرجهای دیباچه های نمایانش ":شرایط مقدمات برهان. " نمایانشها ":براهین. " نمایانشی ها ":براهینی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" نمایانش چینشی ":برهان قیاسی

پیشنهاد
٠

" نمایانش در فرزانش ": برهان در فلسفه. " نمایانش در اندیش ": برهان در منطق.

پیشنهاد
٠

" چینش نانمایانشی ":قیاس غیر برهانی. " چینش نانمایانشانه ":قیاس غیرمبرهن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" چینش نمایانش ":قیاس برهان. " چینش نمایانشی ":قیاس برهانی. " چینش نمایانشه ":قیاس مبرهن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

" نمایانِش ":برهان.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بود بود. نبود بود. بود نبود. بودگی بودش. نبودگی بودش. هم بودگی بودش. ناهم بودگی بودش. باهم بودگی بودش. ازهم بودگی بودش. جزهم بودگی بودش. در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر هنر اَندِیش خود را دارد. بابایار فارابی ساز بزرگ =الموسیقی الکبیر ابونصرفارابی. اندیش:منطق.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هستیمانِهگیمندیگرایِگیواری. استیمانهگیمندیگرایگیوارش. نیستیمانهگیمندیگرایگیواران. باشدِشناکیگریورزی. نباشدشناکیگریورزناکی. استشناکیگریورزناکی. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هست . هستی. هستیانه. هستیانگی. هستیانگیمندانش. هستش هست. هستِ هستش. بودهستشوارگیمندانه. استزندگی. استوارگی. استوارگیمنش. هستایی. هستایش. هستایِشورا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آراست خود. آراست خویش. آراست خویشتن. آراست خویشتن خویش": اصلاح نفس. آرایش خود. آرایش خویش. آراستگری خودخویش خویشتنخود. خودآراستگری. مند. مندانه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدن خود و خویش. خویشتن خویش: حدوث وقدم.

پیشنهاد
٠

" شدن وبودن خود . شدن و بودن خویش. شدن وبودن خویشتن. شدن وبودن خویشتن خویش ":حدوث و قدم نفس.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حلول:دَرهَم . دَریَک.

پیشنهاد
٠

" شدن و بودن فرزانش ":حدوث وقدم فلسفه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

" شُدِشِش و بودِشِش":حدوثانیّت . قدمانیّت. شُدِشِشیَت و بُودشِشِیّت. شدششانیّت و بودششانیّت. شدششانیّتمندانانه. بودششانیتمندانه گی. گرا . گروی. گ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

حدوث:" شُدن ". قدم:" بُودن ". " شدن و بودن ":حدوث و قدم. " شدِش وبودِش ":حدوثاً و قدماً. " شُدشِیّت و بُودشِیّت ":حدوثیّت و قدمیّت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دانش فیزیک " :علم فیزیک. در لری که فرس کهن است بازو راپیز و تپه ماهور واره ها را پیز. پیزک. فیزک. وفیزیک و فیزیکه هم می گویند. پس فیزیک فارسی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" کالبدفراکالبد ":فیزیک متافیزیک " فراکالبدکالبد ":متافیزیک فیزیک. کالبدیت کالبد. کالبدکالبدیت. کالبدان کالبد. کالبدکالبدان. کالبدش کالبدش. کال ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" پیچ های فیزیک ":معماهای فیزیک.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارایی. دگرش. دگرشی. دگرانی. *[ ( دگرادِیسمندانِگیهاوارِگیباوَرگِرایانِگیها=دگرا. دیس. مندان. گی ها وارگی. باور. گرایانگی ها. ] ) *

پیشنهاد
٠

" پذیردِگَرِشوارِگی ":قابل تحول وتغییر. دگرا و دگرش پذیر. سال دگر آ=سال دگر آی. سال دگرا=سال دگر آیید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگرش چون. دگرش. دگرگونی. دگرگونیایی. دگرگونگی. دگرچگونگی. دگرچونی. دگر چگونگی. چوندگرایگروشنماییگرایانگی. [*دگرشورزندگیگرایانگیمندانِهمَندشوارگیگانگ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دگرش پذیر ":تحول پذیر.

پیشنهاد
٠

"دگرش در دانشهای آرمانی# ( کاربردی ) ": تحول در علوم انسانی# ( تجربی ) دگرش در دانشهای کاربردی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دگرشها ":تحولات. دگرش. دگرشناک. دگرشناکی. دگرشناکیمند. دگرشناکیمندانه. دگرشناکیمندانهگیها.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" پنداشت و دریافت دگرش ":معنی ومفهوم تحول.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رای الجمیع:" رای زِم . رای همه ". الآراء:رای ها. مردم می گفتند؛را بندازیم که کسی کاره ای شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الاجماع حجه لاسیما اذا کان اجماع العقلا: ( گِردای ) گردهمایی ( گفته ) است ( نه که ) هنگامیکه نزد اندیشمندان باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" یافت و گواه ":کشف وشهود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دگروری. دگرورزی. دگرگونی. دگرگونگی. دگرآیینی. دگرمندی. دگرایی. دگرایان. دگرایی. دگرداگرد. دگراور. دگرآور. دگرتری. ( [دگرگراوشگرویانگرویورزیگریانگیا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

" آراست ": اصلاح. آراستش. آراستگی. آراستوار. آراستور. آراستگر. آراستمند. آراستگی. آراست ورزی. آراست وَرِش. آراست ناکی. آراستگرش. آراستگرا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بابمند. بابمندی . بابمندگرایی. بابمند گروی. بابمندگرا":فدراسیون.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"مُونا. ماندانا ، که نام دخترها هم هستند. ":موناد. در فرزانش لایبنیتس ونیز گوهر و گوهره وگُهر ویا جوهر. جوهره و جوهر. گوهران. جواهر. جوهری و گوهری.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" خویش و فرزند . دوده و آتشگاه. دوده و آتشگاه. حُوز و تُرّ. درخت. لاین و کو. کوب. تُرّ و شُرّ. اهل و آل. خانه. لاین و لِکُو. قِرِه. ( قدری ) ...