پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (١,٩٢٤)
" ریختَککار ( ریختَک کار ) :کاریکاتوریست. ریختکگرا ( ریختکگرایی . ریختکگروی )
" چهاروار " :مستطیل. " مربع ":چاروار. " مستطیل ":چهاروار. مربع مستطیل: "چارِچهاروار. چارچهار. " مستطیل مربع:" چهارِچاروار. چهارچار. " چاروارِچهارو ...
" مربع ":چاروار
" سِوار ":مثلث.
" بی تو =هیچگِز ".
" زنخمند ":ذوزنقه.
" سَبکی. سَبکِشی ":فانتزی.
" پندارشی. گفتارشی. کردارشی. رفتارشی. آمیزشی ( بادیگران ) . خوابشی. بیدارشی. نگاهشی. تنشی. کالبدشی. برخوردشی. دیدشی ":فانتزی
رویایی. رویاآیی. رویا رویی. رویاگری. :فانتزی.
" رویامان . رویا وارانه. رویا گرانه. رویانگرانه. رویا ورانه. رویا نمایانه. فریبایه. فریبش. فریبشی. رویایین. رویایی. رویامند. رویامندانه. ": گمانایی " ...
" رویاییِ رویایی ":فانتزی.
" رویایِ رویایی ":فانتزی.
" روآبی ":فانتزی.
رنج. ریز رنج. خرد رنج . کلان رنج. رنجِ رنج. رنج رنج. رنج دشوار. رنجی نبود. رنج برد. رنج برد. رنجش. رنجان. رنجیدن.
" بازستان. باز گرفت. باز اِساند. بازاساندی. گرفتند. باز اساندن ":مصادره.
درسدد فرایین. در سدد فرازین. درسدد والایین:transendentalmditation ( سدد در سدد=دادوستد:مدیتیشن، تاملات ) که به روند ستد به سدد گراییده است.
"فرازین. فرایین. برین. والایین":transedental
"شهرایندی. شهرآیندی":trashistoriciry
" روند تاریخ شهر ":transhistoricity
"دگرنمایی. دگرنمودی. دگرنمود. دگر نماد":transformation
" روند کوچ نمایی. کوچ روند نمایی. کوچ رَو نمایی. رَوکوچ نمایی. رُو کوچ نمایی. کوچ رُو نمایی: "، transmogfiguration
" روند نما ":transfigure
" روند نمود ":transfigured
روند نمایی:trasfiguration
آژانس مسافرتی :" نمایندگی تور . تور نمایندگی ".
" ریف. قاچ. کیز ":شکله=ریفی ویا قاچی ویا کیزی از هندوانه و خربزه ومانند این دو. کیز کیز. قاچ قاچ. ریف ریف کردن هر یک از گرمکها. خربزه ها . هندوانه ها ...
" کُدامیِ فرزانش "=فلسفه چیست. فلسفه کدامی. کُدامِی فرزانش=چیستی فلسفه.
" شب صبحِ رستاخیز "=فردای قیامت. صبح فردای رستاخیز. فرداصبح رستاخیز. صبح شب صبح رستاخیز.
۱ - " به مرج چیز ":به شرط شیء. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ۲ - " نا به مرج ":لا به شرط. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ...
" راهنمایی درسی ":راهنمایی تحصیلی. " آموزگار ":معلم. " درسگو ":مدرس. " پرورشِ درسگو ":پرورش مدرس. آموزشِ درسگو.
یک پَیت . یک چوب. ( یک ران ؛بی آنکه بایستد رانده است. ) یهو. یک هو :یکنواخت. یکوَر. یکسَر.
" دَر رَوَند ":on derive
شفق دانشوری. شفق باز دانشوری. شفق بازان دانشوری. شفق دَم دانشوری. شفق دمان دانشوری. شفقای دانشوری. سحرای دانشوری. صُبح زود دانشوری. صبح دمیدِ ...
" رخِ سپیده ": "صورتِ صبح" هم فارسی است.
جراحی سیمایی:. surgery t. v. جراحی صدایی:radio surgery. جراحی رایانه ای:complputer surgery. جراحی همراهی:mobile surgery.
درسگویِ گرامی :مدرس شریف. درسگویانِ گرامی:مدرسانِ شریف. درسگویانِ گرامیان:مدرسان شریفان.
خود . خودمی. خودتی. خودشی. خودمانی. خودتان. خودشانی. خودم گرایانگی. خودت گرایانی. خودش گرایانی. خودمان گرایانگی. خودتان گرایانگی. خودشان گرایانگی. ...
خود. خودِخود. خودِ خودمان. خودمانی. هم خودی. خویش. خویشاوند. خویشتن. خویشتنی. خویشاوندی. خود آوندی. خود خویشی. خویشخودی. خویشخود. خویشاوند. تن خودی ...
توان یابی. توانایی یابی. توانش یابی. توانشمندی یابی. تونایابی ( تُنایابی ) . که؛ واژگان. ویژگانی. ویژگان یابی. ویژگی . ویژگی یابی. ویژیاب . ویژیابی ...
تطبیق:" قَدِیَک. قَدِهَم. رویهم. بَرهم. باهم. برای هم . قَدیَک ". در زبان شیوا ورسا ی فارسی برای هر پنداشت ودریافت واژه ای به کار می رود تا شیوایی و ...
وخلینا ذکرها بالنظر فیها والتاویل لها لمن یلتمسها من مواضعها. :" وفرو ( باز ) گذاردیم یادش را در نگرش به آن و نُخُستَن بَرایش برای کسی که یافته است آ ...
التماس:از لمس می آید و به دریافت چسبیدن است که به التماس روند واژه ای یافته است. به کسی چسبیدن برای کاری و خواستی از او. واروی التماس از لبس می آید ...
" دِژ ":مُهر. دژ کردن : مهر کردن. " دژ نهادن ":مهر نهادن.
پزشک مهر :طبیب عشق. طبیب هم به معنی پزشک تن و هم به معنی پزشک جان در کالبد و فراکالبد در سرودهای فارسی دیوان سرایندگان به کار برده شده است. ۱ - اگر ...
" پزشک مهر ":طبیب عشق.
" راسته یک لاین نشود ":حق یک لاین نشود، نگردد و از بین نرود.
" نمایهء وَرزندِش ها":فهرست ژیمناستیک ها. " نمایهء ورزندشی ها ":فهرست ژیمناست ها.
" در خور و دریافت و دَرواژ ":مصداق و مفهوم و منطوق.
" درخور و دریافت ":مصداق و مفهوم.
" به این نموده که":به این مصداق که.