اعتیاد

/~e~tiyAd/

مترادف اعتیاد: خوگیری، عادت

برابر پارسی: خوگرفتن، بَنگِش، پای بندی، خویگری

معنی انگلیسی:
addiction, dependence, dependency, habit

لغت نامه دهخدا

اعتیاد. [ اِ ] ( ع مص ) عادت کردن. ( المصادر زوزنی ) ( از منتخب از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوی گرفتن. خوکردن. خوی کردن بچیزی. ( یادداشت بخط مؤلف ). یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. ( منتهی الارب ). ضَراوَة. ( یادداشت بخط مؤلف ). || پیاپی آمدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بازگشتن به اول کار. ( یادداشت مؤلف ). || پیاپی خواستن چیزی را. ( یادداشت مؤلف ). || بازآمدن. ( آنندراج ) ( از منتخب از غیاث اللغات ). آمدن. ( المصادر زوزنی ). || در اصطلاح مقابل غرابت باشد، چنانکه معتاد ضد غریب است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اِمص ) عادت بچیزی و خوگرفتگی بدان. ( ناظم الاطباء ). خوگری. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

عادت کردن، خوگرفتن ، حالتی که بعلت مداومت دراستعمال بعضی داروهاازقبیل تریاک، مرفین والکل درانسان پیدامی شود
۱ -( مصدر ) عادت کردن خوگرفتن خوگر شدن . ۲ - ( اسم ) عادت خوی . جمع : اعتیادات .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) عادت کردن .

فرهنگ عمید

۱. عادت کردن، خو گرفتن.
۲. (پزشکی ) وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل، و مانندِ آن، به علت مداومت در استعمال.

فرهنگستان زبان و ادب

{addiction} [روان شناسی] وابستگی جسمی یا روانی به مصرف یک ماده یا انجام رفتاری خاص

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عادت کردن و خو گرفتن را اعتیاد گویند. این عنوان به مناسبت در باب های زکات، خمس، صوم، حج و نکاح مطرح شده است.
اعتیاد به مواد مخدر از هر نوع که باشد اعم از خواب آور، مختل کنندۀ حواس و مست کننده- مانند تریاک، بنگ، حشیش و هروئین- حرام است و حتی بسیاری از فقیهان جواز استفادۀ طبّی از برخی مواد مخدر را، به ضرورت و انحصار درمان به آن و منجرّ نشدن به اعتیاد مشروط کرده اند.

ترک اعتیاد
ترک اعتیاد در صورت امکان و در پی نداشتن ضرر، واجب است.

معرفی معتادان برای درمان
معرّفی معتادان به مراکز درمانی در صورتی که کمک به درمان آن ها باشد و اطمینان به عدم ضرر کلّی مانند مرگ معتاد وجود داشته باشد جایز است.

کمک مالی به معتاد فقیر
...

[ویکی فقه] اعتیاد (فقه). عادت کردن و خو گرفتن را اعتیاد گویند. این عنوان به مناسبت در باب های زکات، خمس، صوم، حج و نکاح مطرح شده است.
اعتیاد به مواد مخدر از هر نوع که باشد اعم از خواب آور، مختل کنندۀ حواس و مست کننده- مانند تریاک، بنگ، حشیش و هروئین- حرام است و حتی بسیاری از فقیهان جواز استفادۀ طبّی از برخی مواد مخدر را، به ضرورت و انحصار درمان به آن و منجرّ نشدن به اعتیاد مشروط کرده اند.
بررسی مواد مخدر در متون اسلامی، ص۲۳۳-۲۵۲.
ترک اعتیاد در صورت امکان و در پی نداشتن ضرر، واجب است.
استفتائات (امام خمینی) ج۲، ص۳۷.
معرّفی معتادان به مراکز درمانی در صورتی که کمک به درمان آن ها باشد
اجوبة الاستفتائات ج۲، ص۱۰۹.
...

دانشنامه عمومی

اعتیاد ( همچنین: خوگری[ ۱] ) حالتی است که در آن شخص به علت روانی یا مصرف مواد شیمیایی، طبیعی دچار ضعف اراده درکنترل تکرار اعمال خود می شود. هرچند ضعف اراده، خود بیماری نیست ولی به علت عوارضی که بر دستگاه عصبی مرکزی شخص ایجاد شده به عنوان بیماری فرض می شود و این بیماری با ایجاد اختلال در کنترل بر سیستم رفتار، باعث تکرار آن رفتار می گردد. [ ۲] بیماری اعتیاد مدارهای عصبی مربوط به نظام، انگیزش و حافظه را در مغز دچار اختلال کرده، و اختلال در این سیستم ها در مغز باعث بروز عوارض بیولوژیکی، فیزیولوژیکی، اجتماعی و روانی می گردد. [ ۳] به شخصی که درگیر این اختلال عصبی باشد «معتاد» می گویند. بررسی اعتیاد به عنوان عارضه ای روانی، اجتماعی و اقتصادی از دیدگاه علوم پزشکی، روان شناسی و جامعه شناسی و همین طور از دیدگاه های فلسفه، قانون، اخلاق و مذهب صورت می گیرد. از سال ۱۹۶۴ میلادی، سازمان بهداشت جهانی استفاده از عبارت وابستگی دارویی یا وابستگی به دارو را به جای اصطلاح اعتیاد توصیه نموده است.
در عموم به لحاظ مفهومی، بیماری اعتیاد یک بیماری اصلی، مزمن و عصبی است، که در اثر عواملی ژنتیکی، فیزیولوژیک و اجتماعی رشد و بروز پیدا می کند، به طوری که وجه مشخص این بیماری اختلال در کنترل انجام عملی، یا احساس اجبار در انجام یک عمل مشخص، با وجود آگاهی نسبت به عواقب خطرناک آن باشد. [ ۴]
وابستگی به مواد ( مواد مخدر ، محرک ، و مشروبات الکلی ) ، یا عادت های ناهنجار، یک اختلال روان پزشکی و روان شناسی بوده که از یک سو، معنای لغت خوشبختی را در زندگی فرد و خانواده او از بین می برد و از سوی دیگر آسیب های اجتماعی و اقتصادی بیشماری را به همراه دارد. در تعریف دیگری از اعتیاد به مواد آمده است، اعتیاد جایگزینی مزمن است، یعنی مواد مخدر بیرونی، چه گیاهی و چه شیمیایی و حتی الکل، جایگزین مواد مخدر یا مواد شبه افیونی طبیعی جسم انسان یا فرد معتاد شده است. [ ۵] البته عادت های ناهنجار و اعتیادهای رفتاری مستقل از مواد شیمیایی تا همین سال های اخیر هم در طبقه بندی های رسمی به عنوان اعتیاد محسوب نمی شدند و مدت کوتاهی است که اعتیادهایی مانند اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به کار و اعتیاد به بازی های کامپیوتری به عنوان شکلی از اعتیاد طبقه بندی شده و مورد توجه قرار می گیرند. [ ۶]
یکی از بزرگ ترین مشکلات اغلب کشورها در عصر امروز، پدیده سوء مصرف مواد است، که به طور مستقیم و غیرمستقیم، کوتاه مدت و بلندمدت، کیفیت زندگی ساکنین آنها را تحت الشعاع قرار داده است.
عکس اعتیاد

اعتیاد (فیلم). اعتیاد ( به فنلاندی: Levottomat 3 ) فیلمی در ژانر رمانتیک و درام است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
عکس اعتیاد (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِعتیاد (addiction)
نوعی وابستگی براثر مصرفِ عادتی داروها، الکل، مخدرها یا موادّ دیگر، با علایم مشخصۀ میل مهارناشدنی برای دسترسی به مادّۀ مورد نظر، پیدایش تحمل در برابر اثرات آن، و بروز علایم ترک در صورت عدم دسترسی به مادّۀ مصرفی. مصرفِ عادتی تغییراتی در شیمیِ بدن ایجاد می کند. بنابراین، درمان با کاهش تدریجی مقدار مادّۀ مصرف شده صورت می گیرد. مفهوم اصطلاح اعتیاد پیچیده است و تا حدودی به مادّۀ مصرفی بستگی دارد. الکل، نیکوتینِ دود سیگار، تریاک، کوکائین، کرَک، هروئین، آمفتامین ها، و باربیتورات ها موادّ اعتیادآورند. اعتیاد سه مرحله دارد: در مرحلۀ اول برای دستیابی به آثار مورد نظر باید دائماً مقدار مصرف مادّه را افزایش داد. این حالت را تحمل می نامند. مرحلۀ دوم زمانی است که شخص به مادّۀ مصرفی وابسته شده است و در صورت مصرف نکردن آن احساس افسردگی یا ناخوشی می کند. در مرحلۀ سوم، شخص برای یافتن مادّۀ مخدر احساس اجبار می کند و جست وجوی این مادّه مهم ترین دغدغه در زندگی او می شود. وابستگی به موادِّ گوناگون، اشکال متفاوتی دارد. انواع خطرناک موادّ مخدر، مثل هروئین و کوکائین، اعتیاد جسمی ایجاد می کنند. اگر شخص معتاد به کوکائین در یک نوبت کوکائین مصرف نکند، دستخوش حالت های هیجانی شدید می شود، احساس افسردگی روحی می کند، به محرک های دردناک بیش از حد حساس می شود، و تمایل شدیدی به مصرف مجدد کوکائین دارد. البته در اعتیاد به دیگر مواد، مثل الکل، قطع مصرف علایم شدید ایجاد نمی کند. معتاد برای یافتن مادۀ مخدر رفتارهای جست وجوگرانه ای دارد. شاید بتوان گفت این نوع رفتارها ناشناخته ترین بخش فرآیند اعتیاد است. هنوز مشخص نیست این رفتارها تا چه حد تحت تأثیر واکنش های شیمیایی بدن، فرآیندهای فکری در ذهنِ شخص، یا تأثیرات اجتماعی اطرافیان بر اوست، اما شکی نیست که این رفتارهای همراه با تغییرات خُلقی، زندگی معتادان را از هم می پاشد. در گذشته فقط تریاک و مشتقات آن، ازجمله مورفین، هروئین و کدئین، موادّ مخدر بودند، ولی اکنون ترکیبات متعدد، چه مانند داروهای آرام بخش با هدف درمان مصرف شوند و چه مثل کوکائین و الکل به صورت تفریحی، در گروه موادّ مخدر قرار می گیرند. تحقیقات نشان می دهد که زمینۀ گرایش به اعتیاد ارثی است، ولی محیط و ساختار روان شناختی شخص نیز در این امر مؤثر است. اعتیاد جسمی همواره علت روان شناختی دارد، اما عکس این مطلب همیشه صادق نیست، یعنی وابستگی روان شناختی همیشه با وابستگی جسمی همراه نیست. برنامۀ ترک اعتیاد ممکن است تغییرات شیمیایی ناشی از عادت به مصرف موادّ مخدر در بدن را به حالت اولیه برگرداند. از آن جا که عوامل متعددی در فرآیند اعتیاد دخیل است، درمان کامل شخص معتاد مشکل است.

مترادف ها

addict (اسم)
معتاد، اعتیاد

addiction (اسم)
خو گرفتگی، عادت، اعتیاد، اعتیاد دادن، میل، تمایل، خوی، طبع، فرقه

consuetude (اسم)
عادت، اعتیاد، عرف، رسم و روش

فارسی به عربی

ادمان , مدمن ، إدمانٌ

پیشنهاد کاربران

خوگرفت
معتاد= خوگرفته، پایبند شده، دربند شده، بارآمده، آمیخته شده
اعتیاد= خوگرفتن، پایبندشدن به چیزی ، دربند چیزی شدن، بد بار آمدن کسی، آمیخته شدن کسی با چیزی، آموخته شدن کسی به چیزی
عادت= آموخته شدن، خوگرفتن، آمیخته شدن، پایبندبودن، دربند بودن، بار آمدن به گونه ای ویژه
...
[مشاهده متن کامل]

در گویش مردم اقلید پارس عادت کردن را آمُخته شدن می گویند

اعتیاد: وابستگی.
معتاد: وابسته.
چون: من معتاد سیگارم: من وابسته ی سیگارم.
پارسی را پاس بداریم.
بیمارخویی = اعتیاد / بیمارخو = معتاد ( در معنای همگانی اعتیاد )
افیون زدگی = اعتیاد / افیون زده = معتاد ( در معنای ویژه اعتیاد )
برای من سؤال شده که اگه وزن کلمه اعتیاد، افتعال باشه، پس مصدر این کلمه از حروف ع ی د ساخته شده و اسم فاعل این مصدر کلمه عاید هستش که بمعنی دریافت یا حصول هست
اگه صاحب نظران توضیح بفرمایند ممنون میشم
لغت نامه دهخدا
اعتیاد. [ اِ ] ( ع مص ) عادت کردن. ( المصادر زوزنی ) ( از منتخب از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . خوی گرفتن. خوکردن. خوی کردن بچیزی. ( یادداشت بخط مؤلف ) . یقال : اعتاده ؛ عادت کرد او را. ( منتهی الارب ) .
《 پارسی را پاس بِداریم》
اِعتیاد
به گُمان واژه ای اَرَبی دَر ریختارِ اِفتِعال وَ هَم خانِواده با مُعتاد، عادَّت ، عادّی . . .
اَگَر پِی ایستانده ( ثابِت ) شَوَد که واژه ای ایرانی - اُروپایی اَست بایَد اَز آن سِتاکی پارسی ساخته وَ واژه هایِ دیگَری اَز آن بَرگِرِفته شَوَد.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه یِ پیش نَهادی : پُروَستِگی ، مَروَستِگی
پُروَستِگی : پُر - وَست - ه - گی = بِسیار وَسته شُده
مَروَستِگی : مَر به مینه یِ بِسیار بوده وَ هَم ریشه با more اِنگِلیسی وَ mehr آلمانی وَ پیش وَندِ مَر - دَر واژه یِ مَردُم یَنی دُم هایِ = تُخمه هایِ ( نَه دُنب هایِ ) بِسیار می باشَد.
مُعتاد = پُروَسته یا مَروَسته به چیزی بِسیار وَسته وَ وَندیده شُده ( زابِ کُنیدِگی یا صِفَتِ مَفعولی ) وَ اِعتیاد پُروَستِگی یا مَروَستِگی کُنِش یا کَردار یا عَمَل آن کَس
می باشَد.

اعتیاد ( Adiction ) [اصطلاح اعتیاد]انجام کاری به صورت مداوم و مکرر که موجب آسیب رساندن به خود و دیگران می شود ( به عنوان مثال، وجود مصرف مداوم مواد مخدر و وجود آن در جریان خون )
وابستگی
واژه عادی و عادت و اعتیاد و معتاد و . . . از واژه های آریایی هستند نه سامی هرچند که عربی زده شده اند، در انگلیسی که زبانی همخانواده فارسی و آریایی و هند و اروپایی است واژه addiction بکار می برند که نشان میدهد واژه عادت سامی نیست
عادت نمودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس