پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٢,٥٦٩)
" ابزارک. افزارک. ریزابزار. ریزافزار. کوچک ابزار. کوچک افزار. ابزارکوچک. افزارکوچک ":مایکروسافت.
۱_واژه های بیگانه بر پایه ای خیال پردازانه به کار گرفته می شوند و مردم آنها را بر گمان و ذهن خود بار مینمایند و می پندارند که برد فراوان دارند با آنک ...
" بهره. بهره ها. بهره هایی ": پارامتر.
" همیاری ":تعاونی.
" آزمون و آفت ":خیر و شر.
مهربانان ماه مهر آمد پدید. بهتر از این ماه مهر آور که دید. می نماید زندگی را رهنما. من تو او و ما و ایشان و شما. میدهد آموزش علم وهنر. میکند دور ...
ماکان:ماه گان در جای ماه. ماه مانند. مانند خورگاه جای خورشید. زودترها ک وگ یکسان نوشته می شدند.
"کمک. یار. یاور. پشتیبان. پشتوانه ":نصرت.
دوئل:دویَل، دویَل که با هم نبرد می کنند. هر کدام از این یَلها هماورد دیگری است. اگر گروهی باشند میگوییم دو اِیل.
" پاشوبنشین دانستورانه ":سمپوزیوم.
" برخاست دانستوری. نشست دانستوری . نشست دانستورانه. خاست دانستوری. خاستش داننستوری. خاست دانستورانه. خاستش دانستورانه. ":سمپوزیوم.
" وارنماسازا . سازاوارنما. سازوارنما":ارکستر سمفونی
" وارنماساز ":ارکستر موسیقی.
" بدخوراک. بدخوراکی ":سوءتغذیه. سوء تغذیه ای.
"سرزمین. فراسرزمین. کشورها. خویشان. فراکشوری. فراکشورها. فرامرزی. فرامرز. فرامرزها. فراخویشی. فراقومیتی":ملل.
"گردایند. فراهم. فراهمها. فراهَمِش":مجتمع.
مردمان برپایهء آرمانها و کاربردهای آنها به زندگی می پردازند برپایهء؛ تمدن. تاریخ. فلسقهء تاریخ. طبیعت. فلسفه. فرهنگ. سفسطه. سیاست. آرمانشهر. ...
سبک نا و جنبهء منفی هم در همایه شناسی و تکایه شناسی هم داریم. آنچه ناپسندانه به تکایه و همایه گفته می شود که از ناگرایان و یا منفی گرایان سر میزند.
بُرخُوردَن:لولیدن. بودن. همراهی. دوستی. آشنایی. پیوستن. انجمنیدن.
" هوی هی کیک ":الا یا ایها. الا ای شماییکه به فارسی.
" ریشه در ژرفی. ریشه در ژرفا. ریشه در ژرفاها ":ریشه در عمق. ریشه در عمقی. ریشه در اعماق.
نوراز. نورازها. نورازور. نورازوریها. رازور نوآمد. رازوری نوآمد. رازنورس. رازنورسیده. رازوری نورسیده. رازوری نو. رازورینوش. رازوری نو بازار. راز نوباز ...
فبشر عباد. . . . پس مژده بندگان را آنانی که میشنوند گفته را ودر پی اند نیک ترینش را.
" برگه بر می گردد ": ورق بر می گردد=هر دو فارسی هستند.
" فَصِله. فصله ای. فصلی ":فاصله.
درست داشتن#درست نداشتن. درست داشتن#نادرست داشتن. درست داشت#نادرست داشت. پابرجایی#ناپابرجایی. پابرجا#ناپا درجا. پاربرجاهست#پابرجانیست.
" میانش در استوارش ":واسطه در اثبات.
" میانِشِ هندسی ":واسطهء هندسی.
دلال.
" باز خانه ":پانسیون.
خرمن. ( خرمن کوبی:به لری هُولَه ) .
" تَه و تُک ": اوج و حضیض. تَه چاه و تُک درخت. ته دره و نُوک کوه. تُک سر. نوک کوه.
" بام و بُن ":اوج و حضیض.
" دور و دراز ":حیص و بیص.
" پوشیده به پوشاک ":ملبس به لباس. پوشیده به پوشاک ورزش. پوشیده به پوشاک نظام. پوشیده به پوشاک آخوندی.
" دستشویی فرنگی ": توالت فرنگی.
بهداشت زندگی فناورانه. ای مهر فزای مهربانم.
باهرچه زبان گر بتانم.
" کِر بلندا و فرودای خورشید ":خط اوج وحضیض خورشید.
بلندا و فرودای خورشید:اوج و حضیضِ خورشید
" بلندا و فرودا ":اوج و حضیض.
فرسنگ. یک فرسنگ. دوفرسنگ. . . . . نیم فرسنگ شش یک فرسنگ. یک ششم فرسنگ. پنج یک فرسنگ. یک پنجم فرسنگ. چهار یک فرسنگ. یک چهارم فرسنگ. سه یک فرسنگ ...
گز:متر. پا. فرسنگ:شش کیلومتر. منزل. دیار، دیار به دیار.
هر گامی که یک دانستور بر می دارد باید بیشتر بکوشد تا جهنم سیاه با دانستوریها نابود گردد و روشنای بهشت زندگی به دست آید. ص شهرام.
پیمودیان به جای پیهودیان.
هر جایگهی که خود توانم. در سرودهء ؛ ای مهر فزای مهربانم. درست است.
" ساختارش این است ":فلسفه اش این است.
" آزمونِ برتر . آزمون پیروز. ":تجربهء موفق.