پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (١,٩٢٤)
"زایید. زاییدن . زادآوری. زادآورد. زادآوردن. زاداوردن. زِیان. زاورد. زیورد. زیوردن. زادن. زید. زیدن. ":تولید.
" زا. زی. آورد. زاد. آوردن . زادن":تولید.
" گَرد. گردا. گردش. گردشگاه. گردشی . گردشا. گردشان. گردشانی. گردشیک. گردشانه ":site
شَل:" تُزگ. گَزگ. به لری ولکی ". می تُزگد:می شَلد. اَسا به گَزگ می زند.
" گروه ( حزب ) ملی_واره ":حزب ناسیونالیست_سوسیالیست.
خورشید کعبه ماه کلیسا کنم تورا. ۱_خورشید نشان قبله و کعبه است که با تابش خورشید برروی شانهءچپ قبله نمایی می نماید. ۲_ماه روی صلیب است و نشان کلیسا ...
" کالبدگری. کالبدگر ":آناتومی . کالبدور. کالبد ورز. کابدوری. کالبدورزی. کالبدشناسی. کالبد چی. کالبدشناس. کالبدی. کالبدپردازی. کالبدپرداز. کالبدنما. ک ...
" برداشت گامها ":فصول منتزعه. کارِ بابایار فارابی.
" گذارشهای گزاره ":اهم اخبار.
" گذارشوارهء گزاره ها ":مشروح اخبار. گذارش گزاره ها. گزاره های گذارش.
راست راست. راستی اش:حقیقت حقیقت
حقیقت. حقیکت =حقیقت مانند هقاکت. هقاتیکت
حق:اک یک. هک. حق. بیمانند. بیتا. ناهمتا. نامانند. ناگونه. بیگونه.
حکیم:اَکم. یَکم. یِکم. بیمانند. تک. تکه. یک. یکه.
کَت. شپه=اشتباه=اژپا=اشتباه. کت کرد. کتی نمود. شپه کرد. شپه شد.
نمک شیرین#نمک شور؛ در کانش ( طبیعت ) هست باید یافت شود.
پی. پس. بیدرنگ . درپی. درپس. پس از: تعاقب.
" تا. تا اینکه. درپی. پس. سرانجام ":متعاقبا.
" پَس ":متعاقبا.
" پزشک قانون ":پزشکی قانونی .
" بِنار . بِناری ":فلات. نجد.
" کژایه زدا. کژایه زدایی ":خرافه زدایی. زداکژایه=ضدخرافه. علیه خرافه ها:زدایش خرافات. کژایه زدایی.
احتیاج. احتیاجی:برای داشت. داشت.
" ارج ":ارزش. " مرج ":شرط. " مرج دانستنیها ":شرط دانستنیها. مرجها:شرطها. شرایط.
بازش. بازایش. بازنمود. بازنما. بازکن. بازکرد. رونما. رویش. آشکار. آشکارگر. آشکارگری. بازوَر. بازوَرز. بازوَرزی. بازنمود. بازیاد:" بحث ".
" ماندِ دانِستی. ماندِ دانشی. ":میراث علمی.
مانده های پسا:میراث ملموس. مانده های ناپسا:میراث ناملموس. " پساماند:نا پسامانده. " پساماند ":ملموس پسا " ناپساماند ":. ناملموس پسا.
بوی رِسک. بوی گَند. بوی بد. چلیده. چلیسه. چرک. مُرداری. مُردالی ( لری ) :متعفن
" بازکردِپایه های باور ":توضیح اصول عقاید. " بازکرد ":توضیح .
" دانش پایه های باور ":علم اصول عقاید. , دانش پایه های دین . دانش پایه های ایمان. دانش پایه های باور.
" پایه های باور. بن باور. ته باور. بیخ باور. ریشهء باور ( ها ) ":اصول عقاید.
" باخدا در روند ":باخدا در صحنه.
" پوش فرزانش. . پوشش فرزانش. پوشی فرزانش. همگی فرزانش. همهء فرزانش. همش فرزانش ":کلیات فلسفه.
جنبش فرزانش. نهضت فرزانش:حرکت فلسفی.
تَنهء فرزانش:جسم فلسفی.
فرزانش روایی: فلسفهء روایی.
" فرزانش بررسی، کاوشی. پژوهشی ":فلسفهء تحلیلی.
" هنگامیَت فرزانش ":موقعیت فلسفه.
" مانندی و نامانندی دانش و فرزانش. همانند وناهمانند دانش و فرزانش. مانند ونامانند دانش و فرزانش. همانندی و ناهمانندی دانش و فرزانش":تشابه و تمیز عل ...
دانشنامهء فرزانش. گستر فرزانش. فرزانش گستر:موسوعه الفلسفه.
چیستی فرزانش:چیستی فلسفه. کُدامیِ فرزانش.
فرزانش ورزش: فلسفهء ورزش.
" فرزانش در ایران ":فلسفه در ایران
" نهادهای فرزانش ":موضوعات فلسفی.
" فرزانشِ فرزانش ":فلسفهء فلسفه. " اندیشِ اندیش ":منطقِ منطق.
" نهاد فرزانش برین ":موضوع فلسفهءاولی.
" نهاد فرزانش ":موضوع فلسفه.
امروزش. امروزشی. امروزین. امروزینی. امروزا. امروزیه. امروزه. امروزه روزمدرنیته. امروزه روزی:مدرن . مدرنیته.
" فرزانش نوین، نوینی. فرزانش نوینه. فرزانش نوینا. فرزانش نو، نویی":فلسفهء مدرن.
فرزانش آیین. آیین فرزانش:فلسفهء تشریع.