پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (١,٩٣٠)
" جَمِش ":استدیو.
برابرپذیر. چینش پذیر . . . . . :قابل مقایسه.
همانش#ناهمانش. یکدیگرش. همدیگرش:مقایسه.
" دوبَرهَم. دوبَرهَمِش . دُویِش":مقایسه
"چینش. سنجش. برابرش. پهلویش. نگاهش. چونش. هموارش. چسبش. چسبانش. یِکِش. دُواِش . دووارگش ( دووارگی ) ":مقایسه.
چینش:مقایسه
" بال. بالها ":جناح، جناهها.
ایستادن سفری میان راه:توقف مسافر وسط راه.
" میان بُرّ ":راه وسط.
" دور ازهم . دور از یک. ( نایکدیگر#با یکدیگر ) ": حوث و بوث.
" دار وگیر ":حیث و بیس.
" روش بَرِش ":حیث سایق.
" روش پیشین ":حیث سابق.
" بی روش. بی سبک. بی درنگ ":حیثیت.
" روش برخورد ": حیث التفات.
" سود جا. جاسود. جای سود. سودی جا ":حیث انتفاع.
" گونهء تاریخی ": حیث تاریخی.
" سَبک با اَرج. سبک ارج ": حیث معتبر.
" مال و مایه ":حیث و بیث.
" جوری. طوری . سبکی. روشی. طرزی ":حیث.
" حدیث: آنچه می شنوند ". " روایت: آنچه را می خوانند ". هرکسی از رو بخواند راوی. وهرکسی از کسی برزبان آوردمحدث است . ( راوی ویا راویه و محدث و یا ...
" خواند و نوشت ":حدیث و روایت. آنچه از رو بخوانند روایت و آنچه از کسی بشنوند حدیث است.
" ناپوشش خرد. خردناپوشش. ناپوششی خرد. خرد ناپوششی ":ناقص العقل. ناپوش خرد. ناپوشی خرد.
خردپوشش. پوشش خرد. خردپوششی. پوششی خرد: " کامل العقل ". خردپوش. خرد پوشی.
* چشمگیرترین چیزها برای پاکی خرد آموزش است:اعون الاشیاءعلی التزکیه العقل التعلیم. ترجمهء شهرام. ص*
فخامت:" سنگینی ". صلابت:" سنگینی ".
صلابت:" سختی ". فخامت:" سنگینی ".
حل:متولی شاید از حِل که در خوردنی نوشیدنی ها می ریزند گرفته شده باشد. ( متحلای به حِل ) .
به داگ نبودن ویا نرسیدن و یا نیامدن و پیدا نشدن. به دالگاه نیامدن . به دالگه نبودن. به جایگاه نیامدن. نبودن. هم دیدن، همدیگر را دیدن. جایی یکدیگر را ...
" یابشیِّت نمونه ای ":حساسیت موردی.
" پایه یا ریشهء نهادِ همایه ":اصل موضوع اجتماع
" نهادهای بنیادی. بنیادین ":موضوعات اساسی
" پایه های یا بنیادهای نهاد ":اصول موضوع.
" پایهء نهاد ": اساس موضوع
" یابشیت به روشنا ":حساسیت به نور.
" بررسی یابشیت ":تحلیل حساسیت.
" یابِشیتِ یابِشیَت ":حساسیت حساسیت.
" یابِشیَت برخورد ":حساسیت اصطکاک
یابِشیَت دردی. دردناک. دردآور:" حساسیت المی ".
مرحلهء حساس:" روندِ یابش ".
در روند آغازین. درمرحلهء نخست، نخستی. نخستین. آغازی. اوّلی. پیشین. پیشی. پسی. پسین.
روندی کردن. روندی نمودن:مرحله ای کردن.
" روند به روند ":مرحله به مرحله
مرحلهء دوم :" رَوَندِ دُوُّم ".
" روند ": مرحله
نوهای آموخت. بدایع الانشاء.
" ذهنیت ناهست. ذهنیت ناهستی ":ذهنیت عدم. ذهنیت عدمی#ذهنیت هست. ذهنیت هستی. ذهنیت چیست. ذهنیت چیستی. با ربط است . استی. ذهنیت نیست. ذهنیت نیستی. ر ...
کفایه الموحدین:بسای یکا ها. بسندهء تکا ها. بسایهء یکتا ها. بسای یکتاییان. بسای تکاییان. بساتکا. بسا یکا.
" بسای پایه ها. بساپاها. بسایهء پایه ها. بسندهء پایگان ( پایه گان ) ":کفایه الموحدین.
درخت:در آخته. برون آخته مانند شمشیر آخته.