پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٣,٠٠٣)
دقت:"نازک. نازکش. نازکشی. نازکشیانه. نازکوار. نازکورانه. نازکور. نازکورز. نازکورزان. نازکورزانه. نازکورزین. نازکورزگیانه. نازکورزایانه گی وار ناکانه ...
تعریض. تعریضا:" تاخت. تاز. تاختش. تازش. تاختمان. تازمان. تاخت و تاز . تاخت و تازش. تاز و تاخت. تازشمان. تاختشمان. تاختشمان و تازشمان. تازشمان و تاختش ...
" تاریخ فقیهان و راویان ":تاریخ الفقهاء و الرواه. ( تاریخ دستوریان و خواندگان )
*پسند. پسند شدن. پسند افتادن. پسندش. پسند. پسندا. پسندند. پسندور. پسندورز. پسندگر. پسندمند. پسندانه. پسندگرانه. پسند وشانه. پسندوش. پسندوشی. پس ...
" کارکردِ نوشتن ":فاکتور نوشتن.
کیست. چیست. نیست. هست. بست. رست . مست را به واژگان همتای توانا نیست و . . . . افزود
" شناسهء نوشته ":معرفی کتاب. شناخت. شناختن. شناسایی. پی. پیزنی. پیبرد. پیبردن:معرفی.
" گزارش. گشایش. پیدایش ":تفسیر. " پیدایشِ قرآن ":پیدایش دریافت وپنداشت قرآن. " گزارش قرآن ":گزارش آنچه در قرآن هست. " پژوهش قرآن ":پژو هش ارزش های ...
" نوشتهء کار ":کتاب عمل.
" پدیدهء نوشتش ":آیهء کتابت.
" نوشتشِ گفته ":کتابتِ حدیث. " نوشتشِ خوانده ":کتابتِ روایت. خوانده:بخوانند ویا بخوانی.
اینکه من واژه پردازیهایم را نوشتش میکنم برای آسان و ساده خوانی آنهاست. نمونه را می آورم؛ " نوشتش ":کتابت.
" نیرویش توانش گرانشی. گرانش توانش نیرویش ":انرژی پتانسیل گرانشی. نیرویش توانمندی. نیرویش توان. نیرویش توانایی. نیرویش توانش. نیرو توان. توان ن ...
" نیرویشِ توانش. نیرویشِ توانشی ":انرژی پتانسیل. نیرویشی. نیرویشی. توانمند . توانمندی. توانشی. توان.
" ویژان برق و فناوری ":تخصصی برق و صنعتی.
" بَرقایشی ":الکترونیکی. " بَرقایِش ":الکترونیک.
" اندازه. اندازه گیری. انداز. اندازش. اندازشگری ":کالیبر. کالیبراسیون.
" آورش. آورد. آوردن. آوردا ":تولید.
" نمایهء نمادهای آبادیس ":فهرست پروفایل های آبادیس.
الگو. تندیس. پیکره:سمبل.
آشکارِ نهان. پیدای پنهان. روشن ناروشن.
" پیدا و ناپیدا ":ظاهر و باطن.
آشکار داری:حفظ ظاهر. نهان داری:حفظ باطن.
" اتحاد ":یگانگی. " اتفاق ":یکانگی. اتحاد :یگانگی. " اتفاق ":یکانگی. اتحاد واتفاق:" یگانگی و یکانگی ".
یکّه و تکّه. گسیخته و گسسته. پیوسته و نا پیوسته. پیوسته و نا پیوسته. پراکنده و ناپراکنده. دور از هم و نزدیک به هم. دورش و نزدیکش. یکّه و نایکّ ...
" نیاز و ابراز ":عرضه و تقاضا.
" تکریل. تکران. تکراه. تَکره. یکران. یکراه . تکایه. تَک تُر ":مونوریل.
تراموا:تراسیل=ترا=فرا . سیل=قطار >تراسیل. ترا دریافتِ؛ دیگر و دیگرا را هم دارد.
تل آویز=" تلاویز ">کابل کار :cable car. تل آویز=تلاویز. تِل به لری سیم را گویند.
" تلاویز ":کابل کار.
" فراز نورد. نوردفراز. فرازگر. فرازپیما. پیما نورد. نوردپیما. فرازرو. فرازران. فرازند. فرازنده. تورکوه. کوه تور. کوهان تور. تورکوهان ": تله کابین.
تلگراف:" دور نوشت ".
" دورنوشت ":تلگراف.
" کیستش ":احراز هویت.
کلاس آغاز شد. کلاس آغاز شده است. کلاسها آغاز شد. کلاسها آغاز شده است.
" پورمان. پوراندن. پورش. پورانش. پوردادن. پور بندی ":سیدبندی.
اعادهء معدوم:" بازگشتِ نبود . بازگردِ نبود. بازیافتِ نبود. باز خواهیِ نبود. باز ازنوِ نبود. بازانگیزِ نبود. بازنمودِ نبود. بازساختِ نبود. بازسازیِ نب ...
" فناور خوان شناسی . فناورخوان شناس. خواندفناورشناس. خواند فناورشناسی":تکنولژیست رادیولوژی.
" کِر خوانی. کِرخواند. خط خوانی. خط خوان ":رادیوگرافی.
داده یابی و نتیجه گیری. دستاورد یابی. داده گیری. دستاوردگیری. نتیجه یابی.
" پاک. ناب. بیگناه. ساف. تارّ ":معصوم.
" بازآور. بازآورد. بازکرد. بازنما. بازنمایی. بازگرد. بازگردی. بازورز. باز کر. بازآر. بازدار. بازیار. بازکار. دوباره. سه باره. . . . . . از نو. نوِ ...
" دَنگ ":صوت. " دَنگ شناس ":صوت شناس. " دَنگ شناسی " :صوت شناسی.
اندازه. ساختار. منش. سرشت. خمیره. چوب:نورم. ( نورم ) در هر پدیده و کالایی واژهءاش را به دست می دهد در نوشت و پنداشته و داشته و خاسته و خواست و در س ...
" نمایک . نماک ":فُرم.
* ۱_ارزش ( ها ) ویا ارزش مثبت. ۲_ارزش ( نا ) ویا ارزش منفی. ۳_ارزش ( خا ) و یا ارزش خنثی. الف _باش. باشی. ب_ناش. نباش. نباشی. پ_خاش. خاش. خاشی. *
" سِتاناهای ملی و فرا کشوری ":استاندارهای ملی و بین المللی. بین الملل :" فراکشور ". بین المللی :" فراکشوری ". استاندارد :" سِتانا ".
" بُرِش نامه ":قطع نامه.
پایند. پاینده. پایندا. پایندش. پایندک. پایندکی. پایندکا. پاینداکا. پایندور. پاینوری. پایند ورز. پایندورزی. پایندا. پایندش. پاینداش. پا ...
کم کم و نه بیش بیش. کمکمک و بیش بیشک. کَمک و نه بیشک. کما نه بیشا. کمایه نه بیشایه. کمایانه نه بیشایانه. کمایانگی نه بیشایانگی. کمایان نه بیشا ...