بالاجبار

/bel~ejbAr/

مترادف بالاجبار: اجباری، اجبار

برابر پارسی: به ناچار

پیشنهاد کاربران

بنا خواست
( قسراً ) قسراً. [ ق َ رَن ْ] ( ع ق ) قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه. به زور. به ستم : قلعه شاه دز را. . . در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. ( جهانگشای جوینی ) .
compulsively, forcibly, forcefully
perforce / ( to be ) bound ( to do sth )

بپرس