پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (٢,٢٠٣)
" برتری راه راست ":افضلیت برهان مستقیم.
" وارُورو . واروراه . وارُورَوِش . واروساز ":برهان خُلف؛ "راه وارو. روش وارو. رووارو. سازوارو. "
" راهِ راستینان ":برهان صدیقین. " روشِ راستینان ":برهان صدیقین. " روندِ راستینان "برهان صدیقین؛ راستینان راه . راستینان روش. راستینان روند.
" از این انگار ":از این لحاظ.
in eye of momente: در خودِ خویش.
" آن یکی در وقت [دستشویی] بگفت ":آن یکی در وقت [استنجا]بگفت. مولانا. ( دستشویی:استنجا. )
" آزمون ":ذی صلاح.
" سِنا. شناس. شناخت ":ذی صلاح.
اگر زن کُت خِرَد و یاناقص العقل باشد مرد که زادهء وی است نیز کت خرد است واگر کت خرد نباشد با کت خرد زندگی نمودن و یار ویاور و عشق و مهرورزی نمودن از ...
دِرِّک:به درختا ودرختاهای درختانهای مِیشدِرَّه و تِیدَرَّه به لری و تمشک به فارسی همانه می گردد. همانه:این همانی. همان :این همان.
گِرد کارها:مجموعه آثار.
پشتیبانی از اَندِیان:حمایت از مستضعفان.
خوردوَران. خوردوَیان. ریزوران. ریزوران. کوچکوَران . کوچکوریان. کوچکیان. کوچکان. اَندگان: مستضعف. مستضعفان. استضعاف:اَندِش. اَندِشوَران. ، اندشور. ...
" بزرگوَران ":مستکبران. بزرگورَها:مستکبرها. " بزرگوَریان ":مستکبریان.
" راستوَری بزرگوران ":مصادیق مستکبران.
" راستوَری ترسندگان ":مصادیق خائفان.
" راستوَری بیرونی ":مصادیق خارجی.
" راستوَری سفارشگران ":مصادیق ناصحان.
" راسته ها و درسته ها ویا راست ودرست آنکه میگویند چیست. در بارهء آنچه در دست انجام باشد" :مصادیق.
" راههای نیکماندها ":موارد باقیات صالحات.
" دست. دسته ":مُویَِد.
" درخورهای پایانی ":مناسبت اخروی.
" پاداش پایانی خواهی ":اجر آخرت طلبی
" درخور پاداش پایانی. ":مستحق ثواب اخروی.
دِرِیک:دَریَک=قاتی، درهَم. پول در ایران باستان.
گیتی افروز=گیتی فروز. گیتی گیس=گیتی گیر.
فراگیتی#فروگیتی. گیتی فرازین#گیتی فروزین. گیتی فرادین#گیتی فرودین.
گیتی شناسی# مینی شناسی. گیتوی شناسی# مینوی شناسی. گیتوی شناس# مینوی شناس. گیتو#مینو. مینا#گیتا. مینایی#گیتایی. مینایشی#گیتایشی. مینایش#گیتایش. ...
گیتا#مینا. جهان گیتا ( گیتایی ) . جهان مینا ( مینایی ) . جهانِ گیتوی. جهانِ مینوی. جهان گیتایی. جهان مینایی.
عالم :جهان. عالم معقول:"جهان مانا ویا جهان مینو. ( به هرچه جاودان باشد مینو. مینوی و مانا می گوییم. " ) #؛ عالم محسوس و علم معقول:جهان یابشی#جهان ...
کامل: درسته و کامل لقمه را قورت داد.
کُت خرد. کُت خِرَد. کُت اندیشه:ناقص عقل. کُت:ناقص. ناتمام. شکسته پکسته. ناکار. ناکارا. ناجور . . . . . .
دَ رک:در پایه دِرک و فارسی است، میگویند این دُمل را دِرک کن یعنی مایه اش را بیرون کن. پس درک فارسی است. مانند شَک که در اصل وپایه شِک است مانند شکستن ...
فرزانشِ خردِ نگری و خرد کاری. فرزانش خرد آرمانی و خردِ کاربردی. فرزانش اندیشهء بینشی واندیشهء کَردشی. فرزانشِ عقلِ دیدی و عقلِ کَردی.
اینان. آنین:این همانی. او او. خودش خودش. خود خود. identity این نه آنی:ناینان. اِیننَهان ( این نه آن ) . نااین آن. این نا آن. خودناخود. ناخودخود. اون ...
" گِرزِه ":موس.
( " قِز و برُّ ":محکم و قطعی. قزی و برشی. سفت و پایانی. بی مانند و بریدنی. سفتشی و برشی. )
" سِفت وکُت ":محکم و قطعی.
" زدای توانا . زِد توانا. زِک توانا":متضاد قوی. ناجور توانا. مانند توانا نیست. جور با توانا نیست. طور توانا نیست. سبک توانا نیست. چونان توانا ن ...
سفت کاری. سخت کاری. قرس کاری. قزکاری. ایستا کاری. پایا کاری. پایاب کاری. استوار کاری. برجاکاری. . . . .
/ناسُوی سفت:مخالف محکم. " هم سوی سفت. با سوی سفت ":موافق محکم. و یا سویه دار سفت. سویه دار سخت. همخوان سفت. سمتِ سفت. سویِ سفت. همخوانِ سخت. /
" زدایِ سِفت ":متضادِ مُحکم.
( "سفت سفت. سخت سخت. قرس قرس. قرس قُرسِینه. بیمانند":محکم محکم. )
" قُرس. قِز. ناکار. سفت. دُودَست. آنچنان. همچنین. جوری که. بیماند. ": محکم.
" نکته های ادبی ":ظرایف ادبی. نُک وتِه:نُکتِه. نُقِ دل و تَهِ دل:نُقطه.
" نکته ها وتازه ها ": ظرایف و طرایف.
" بابا باور خراسانی ": ابومسلم خراسانی.
افه بیهقی:ابوالفضل بیهقی. ابوالفضل:" بابا برین ". بابابرین بیهقی:ابوالفضل بیهقی. بابا بیهقی:اَفه بیهقی. تاریخ بیهقی، افه بیهقی.
" رایانه دارو ":کامپیوتر دارو.
" صدا دارو ":رادیو دارو. " سیما دارو ":تلویزیون دارو. داروی مادی. داروی معنوی ویا مینوی. داروی دروغی. داروی راستی.