پیشنهاد‌های صمد توحیدی(شهرام) (١,٩٣٤)

بازدید
٢٥٠
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گیتی خاک بجز شگفتی کم بین. وز چشم خرد نگر ورا هر دم بین. بگذشته و آینده و اکنون بنگر . دانسته از آن زلف خم اندر خم بین. شهرام. ص.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاکی که تنش خوانی و تن پوش روان. جانی که روان است و فراسوی جهان. گاهی که روان به جاودان روی آرد. پیراهن دیگر خواهد و افکند آن. شهرام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن است بشر که راستین می باشد. برتر ز نمای آن و این می باشد. وز آنچه روند زندگانی گویند. پاسخ گر هستی آفرین می باشد. شهرام. ص

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با طعن کسی زیاد و یاکم نشود. با لعن کسی به زیر ویا بم نشود. با طنز کسی ز جایگاهش نفتد. بی جام کسی فراتر از جم نشود. شهرام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای کاش که خیام آید و پیشم باد. فردوسی پر حماسه هم کیشم باد. آید چو همر به نزد من می گویم. بابا تو کجایی این دگر خویشم باد. شهرام. ص

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاران شنوید راستی از من سخنی. باور چو نمایید گر از همچو منی. همواره به دانشوری و دانش راست. اندازه به دانش است با مرد و زنی. ص . شهرام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میخانه کجاست که منش بوی کنم. با جان و به دل خاک ورا پوی کنم. بر در گه میخانه چو جان بسپارم. خواهم که ز جان و تنم اسبوی کنم. شهرام. ص

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این همه ابزار به روز در افزون. هر چند زنند تو را شبیخون بی چون. گر خاک سیه بوی ویا خود زر سرخ . از این دو دوباره آورندت بیرون. شهرام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای مهر به مردمی نمادم می باش. وای عشق به بودنم تو بادم می باش. وای عقل تو نیز اوستادم می باش. ای چامهء من اوج چکادم می باش. ص . شهرام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خون جگر کجا گریز است مرا. وز دیده چو اشک پیاله ریز است مرا. تا آنکه به آرمان خود رسم ای یاران. کس نیست بپرسد این چه چیز است مرا. ص . شهرام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

" صدر شهید ":شهید بزرگوار. گواه بزرگوار.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" کارگرا ":عمل گرا. " کارگرایانه ":عمل گرایانه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

فُرصت:فِرست به لری.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمی آب در چشمه یا چاه ویا هر جای دیگر را زِق و ( زقو= زق آب ) گویند پس ساغر کمی ویا جرعه ای آب است. چه آب شیرین وچه آب تلخ. ونیز ساقی همین روند را د ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق آمد و خانهء دلت دیگر شد*از غیر تکید. غم آمد و خانهء دلت آذر شد*معشوق رسید. عاشق همه در تاب و تب روی نگار*آمد یار. دل آینه دار رخ دلبربر شد*جاو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاران نگر کنید به یاران سر نوشت. اندوه نا خورید به باران سر نوشت نوشت. ساز جهان به آهنگ نیکو به جا شود. نیکو نگر کنید به نیستان سر نوشت . تا گل ز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آیین این جهان و روند روای او سیمرغ کجا تا کیمیا گر خدای او. استاد و آموزگار سخن دان دامغان. تا بهرهء سرایندگی است برای او. آنک بهار را بنگر نیز چ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بردفتر گل بزن تو لبخند. ای دختر گل بزن تو لبخند. تا دفتر گل پر از غزل شد . بلبل که رسد بزن تو لبخند. دشت ودمنش پر است لاله. آلاله نمون بزن تو لب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای مهر فزای مهربانم. وی چهر گشای شادمانم. پیغام گذار از ره دور . پیغامک توست نقش جانم. در دل به کوی تو که هستم. گامی به فرای آن نتانم. تا زنگ ز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر چه ره شب و روز ماهرانه زدیم. بهر بهانه نهادیم یک بهانه زدیم. ببین که ریش ما در این آسیا سپید شد. کجا به دانش زی به هرزه چانه زدیم. به تیرهء سی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانشوران دانشوری آغاز دارید. هر راه جز دانشوری زان باز دارید. اندیشه و دانشوری سنجشگری راست. راه و روند این روش را ساز دارید. خواهید تا رهروی راه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاران منا آدم شدن دیری نیست. با بیسار وبا بهمان در گیری نیست. باید که روند خویش را راه روی. وین راه وروند جوانی و پیری نیست. زآغاز بباید تا به پا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرزانهء فرزانهء فرزانهء خویشم. دیوانهء دیوانهء دیوانهء خویشم. گفتم که سرودی بفرستم زبر خود. پندانهء پندانهء پندانهء خویشم. گفتم که پرستم بت و بتخ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخو: در زبانش لری به کسی که دارای گوسفنداست در برابر چوپان دوخا گفته می شود. شاید به دریافت و پنداشت ( خواهندهء دویدن باشد. ) مانند پادو.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" دَرِه "دَرِش":مدخل.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرا از چام خود رازی بود افسانه افسانه. تو را از جام خود رمزی بود رندانه رندانه. مرا از خود چه می پرسی که من افسون جانانم. تو را از خود چه می خواهم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاد مرا یاد مرا یاد مرا یاد کن. اشک مرا اشک مرا اشک مرا شاد کن. دل که به دست تو بود جای بسی مهر است. وین دل من وین دل من وین دل من راد کن. گفتی که ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان زندگانی چیست ای یار . جوانی و جوانمردی است می دار. اگر روزی جوانی باز آید . بیارد بت پرستی را به بازار. گرامی کیست در هر جا که هستی. نباشد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در چهار چوب خرد اندیشه کن. نی به دکان و فرای گیشه کن. تا که انسانی به دانش می گرای. جستجویش چون رگ و چون ریشه کن. وین روند روزگار تا بنگری. گاه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنشینم و اینک یک غزل ساز کنم. و آن را به نگاه تو من آغاز کنم. سازی که باشدش به رنگ تو بود. گویی که یکی موسیقی جاز کنم. آهنگ چنان بود که می خواهی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" راهدار ":رادارradar

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بادست تهی چگونه زر افشانیم. چون بی سر وپا چگونه سر افشانیم. چون باد به دست دام تا میباشد. بی بار و زبرگ چگونه زر افشانیم. باید که به گنج خویش دست ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز چون از سخن عشق کبابش کردم. شب که آمد زسرودیش بخوابش کردم. مه و خورشید به دیدار رخش می آمد. اختر اوج هما بود ورکابش کردم. می پرستیم و ز چشم سی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دی شب پیشین که حرف از مرد واز نامرد رفت. نیز ازهم روی سرخ و یا که روی زرد رفت. تا نسیم روز به بیداری سخن از یار بود. نیز هم از مهرورزی شد که همچون ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن پری چهره که دی راز ونیازم می گفت. از من دل شده بنگر دلنوازم می گفت. مهرورزی بنمود وناز فرمود و بگفت. تا ز پیوند به جاوید ترازم می گفت. کور دل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چند به جاودانگی سر خوشیم و مست. کز جاودان ساخته ایم و بویم هست. یک چند در پی آرمان می شویم روان. یک چند به پیروزیمان که هم نیست و هست. با یکدگر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه آن است که آیین اهورا نگری. برتر از آنچه نهان باشد وپیدا نگری. باغ زرتشت جهان پر گل و پر لاله ببین. روشنای دل وجان را زین زوایا نگری. مهر را آ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چه باشم و هر کجا باشم بی نبود تو داد می کنم. همه پار ه های بود ونبود پر از آن همه یاد می کنم. فرزانش همه آفرینش است همه بنگر همه بینش است. به ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گواهکده:مشهد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غزل برد من را به سوی عدم. . عدم راچشیدم بدیدم قدم. شدم بودن خویشتن را گواه. فرای همه هست پرچم زدم. چو لبخند زد یار دلجوی من. شده در سخن هردو پهل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنگر به کسی که دیگری را رام می کند. یا باهمند و کار دلارام می کند. آن دو زهم دوربدند نزدیک گشته اند. اینک به دل چون می وچون جام می کند. دوری دو ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود بر آزادی و آیینش. درود بر مرام و قوانینش. درود بر آزادی خجسته آزادی. درود برسرزمین حماسینش. درود برآزادی خجسته آزادی. درود بر اندیشه و آیین ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگر تا که کجایی یا که چندی. اگر یابی به اندرزی و پندی. روند روزگاران مردمانند. کم و بیشش نخواهی یا روندی. به زاد و مُرد مردم نیک بنگر. نگیرش هم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به راه آدمی شد ای بسا کار. تلاش و زندگی وشور در کار. اگر خامه نماید کار و دانش. نباشد دانش و نی هرگزش کار. به هر فردی توانی رشته ای بست. کنون آه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای که خواهی به زیگار تو خوش دل باشی. مرج آن است کنار گل خوش گل باشی. بی شکیبند بهاران همه مرغان چمن. باشد افسوس اگر باشی و خوردل باشی. فصل مهمانی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نگاه عشق بنگر نگرش از بود وهستم. زهمای مهر برتر ننهد بازی به دستم. من از آن کبوتران که شدست عشق آشیانم. به پرم به کار ناید به پرش شاهین شستم. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ای یار مرا بنگر و از خود دگری بین. وز چشم خرد بنگر و از خود مگری بین. چون موج زخود رفته به ساحل بخروشم. چون یم که به دریا بفشاند گهری بین. چون نا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستانند و برای دوستان می سوزند. در نیایش به خدایند به شب یا روزند. راستی را که نخست جملهء نابی آرند. دوستان امروزه روزی دشمنی آموزند. کس ندانست ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتی و عهد شکستی و نشد آوازی. راستی کج کله ها تا نقش خود می بازی. راستی در عهد وپیمان کجا بود وفا. تا که در نقش تو دیدیم شگفتی رازی. سر به سر دان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کجا گیتی بود از بهر سوری. ازل را تا ابد باید سروری. به روز رویدادم هر چه خواهید. که این گیتی نمی ارزد به گوری. به نزد باند راند و خواند بازی. چ ...