پیشنهادهای صمد توحیدی(شهرام) (١,٩٣٤)
من واله هندوی توام ای ساقی. دل بستهء گیسوی توام ای ساقی* شیداییم از نرگس میگونت بین. شیدای می وجوی توام ای ساقی* بی خود ز خمار و می نرگس بودم. از ...
امروز تویی تماشایی به کوی باغ. از روی تو ای بتم سرشار بوی باغ* در استش زندگی در باورم تویی. آیینهء شادمانم جان و پوی باغ* چون با تو به شهر باغم جاو ...
ای حجت حق ای دما وند . باحق نموده ای تو پیوند* زآغازهء فرودین و جشنش. تا سوری شهروند آوند* پیروز و خجسته مردمانند. هر دیو تو کرده ایش پابند. * در ...
آن یار که بودی که خوش روی نمودی. وآن مهر چه بودی که بنمود به رودی* گر یار نبودی و غم یار نبودی. این جام صنوبری چه سرمایه ربودی* ور دوست نبودی و به ...
در نگاهت فرای پندار است. گفته هایت فرای گفتار است* هر چه با شد فرا ترین فراست. آنچه در نزدتان کرداراست. * مهر را گرمی از مهرتان باشد. زندگی به دار ...
ز یاد دوستان ما را همی سود است و آزادی. به پاس خوبی ایشان کنم از خویشتن یادی* اگر چه در همه زیگار بسی یاران همی جویم. بجویم دوستانی را که باشد سختی ...
بیا ببین تو هستی اگر که یار منی. هوا به رنگ چه زیبا گلش چه یاسمنی* به کوی عشق که پیرایه برو نبست کس. به هر طرف که رخ آری نگر که بر چمنی* نه نامه ای ...
" انجامگری ( ها ) " :عملیاتی.
" رزمایش ":عملیات.
این سخن در گوش کن چون در الفبا حرف گاف. گر چه از یا تا الف باشد سخن آنگاه کاف* چار وناچارت ز نادانی و آن را چاره هست. ای گرامی گر خرد ورزی به یزدان ...
به سبک مردم عاشق کند سر را گران نرگس. کران اندر کران بینی چو خورشیدی عیان نرگس* به یاد کس نمی آید چنین زیبا خرامانی. خوشا آن سرو وآن بالا ز ناز خود ...
کجا تا شهره ای در شهر قاموس. نمی یابد تو را صدچشم جاسوس* فرا پرواز وهم برتخت گاهی. نگاهت بر نمی افتد به کاووس* تو خود را بهتر از هر چیز یابی. نمی ...
سرمهء دیدهء هستی خاکت و می نالی. مردم دیدهء هستی گاهت و بی حالی* گوهر عشق تو گویی خانهء مستی شد. بر سر کوی توشد هر که پی آمالی* در شب و روزنمایی اخ ...
راستی شهرام زاندیشه خود باز آیی. گرچه در چام بدیدیم هنر آرایی* شعر شهرام بدین شیوایی و نیکویی. غزلش را به رسایی چو می آرایی. * چامهء تو همه اش فرزا ...
اینک سرود گوی که با آب وتاب به. نزد شما چامه خوش است یا شراب به* گاهی شراب هست وگهی هم رباب هست. گاهی شراب خوش است وگاهی رباب به* گویند گناه باشد و ...
بدست آرد اگر آن ترک تهرانی دل ما را. ز آب و خاک بگذشته نهم در کعبه بتهارا* اگر در آینه ساقی نماید روی زیبا را. نه یوسف را به چشم آریم نه دل جوید زل ...
ادلکم:بنمایم شما را. بنمایمتان.
راتَه:mouspad.
" روزگارانِ زرِّین " از پیشا دارالفنون تا پسا دانشگاه.
" فرهنگ ":فرِّ آهنگ که همان ادبیات زندگی باشد.
جوانی گرچه با ابزار آید. نمونه از جهان جاودان است* شهرام ( ص )
" دگره، دگرگی ":انصراف.
" چشم پوشی " : انصراف.
کیهان خود واژه ای است که پرسشناک است هر کسی از خود می پرسد کی هان یا از کی بوده است هان. برخی واژگان پرسشناکی را به دست می دهند.
دست دادن. دستی دارد. :ید طولایی دارد.
دوش از گلگشت جانم یادم از گلزار بود. نرگسانی مست رویش خواب از چشمم ربود* خویش را دادم توانی از مدامی جاودان. جای جامی عشق بود ومغز را خوش می غنود* ...
جزاءّ و فاقا:" پاداشی پوششی".
زندگی من زمانی است که، ۱_اعلامیهء حقوق بشر به دست کورش. ۲_گشایش آکادمی افلاطون . ۳_دانشوری. ۴_شهراوردهای ورزش در جهان. ۵_گرفتن کیهان به دست مردم ...
شاید هلو هَرو ( خورو ) به معنی خوردن و مِلِقی ( راحت الحلقوم ) باشد.
سه دلیل برای باور به خدا؛ ۱_اگر خدا نبود جهان ساختار نداشت و جهان بی خدا ساختارمندانه نیست. ۲_ در تاریخ بشر اگر خدا نبود دالان دار خر را خورده بود. ...
هنگامی که هنر روند به روز شود فرهنگ می شود و این خود نمودار فرهنگ است.
" هنر . فرهنگ. باستان. تاریخ " . چهار واژهء شگفت انگیز زبان فارسی هستند.
هر پدیداری دارای ارزش هایی میباشد واگر همه ارزش های هر پدیده را ناب نماییم وبه دست دهیم هنرپدیدارها خواهد بود. و این خودِ هنر است.
عمعق:عمِ عقیق مانند عم ِ جزء که جزء اعم است. عمعق بخاری سرایندهء سرشناس.
منشها:؛ ۱_سرکش. ۲_سرزنش. ۳_به فرمان. ۴_آرامش. ۵_خشنود. ۶_خشگوار. ۷_سربلند ۸_سر به زیر. ۹_سرافکنده. ۱۰_شکسته ۱۱_پیروز. ۱۲ - نابود. ۱۳_ امید ...
آمد بهار نوروز هم مبارکا مبارکا. هم سال نو پیروز باد مبارکا مبارکا* آمد گل وسوری رسید بر بلبل و برسرویان. بر آبشار از دل به جان مبارکا مبارکا* بر س ...
به برزن شو ببین گلها فراوان. به گلشن رو گزین ملها فراوان* به دشت وکوه وهم در مرغزاران. سراید مرغ و سنبلها فراوان. فراوان جویباران آبشاران. به نوش ...
" بنزین اَبَر ":بنزین سوپر.
پاورپوینتpoverpoint:"زورنما. نقطهء توان. زورگاه. توانگاه. قدرتگاه. نقطهءقدرت. نقطهء زور.
بروید، سبک و سنگین. رفتیم سفیده و سیاهه. سفیده :تنها. سیاهه:همراه، با بار وبنه ویابا دیگران.
descriptions:گشودن. باز نمودن. آشکارسازی.
" خواهندگان ":اولوالعزم
یکی از بهترین شناسه های از " مردم " آن است که جوزجانی شاگرد پورسینا از نوشته ای داستانی رمزی با نام حی بن یقظان که جوزجانی به " زندهء بیدار " ترجمه ک ...
در همهء تمدن ها و گراها و گرایشها نیکماندها هست ، نیکماندها که ؛ ۱ - نهادی. ۲ - نسلی. ۳ - نوشته ای. می افزایم که؛ یکی پررنگ. دوتا کم رنگ. سه تا ...
دوستان و اولیای خدا در این جهان از خدا درد وبلا و گرفتاری می خواهند؛ ایوب از بلا نشد سیر* ما از خدا بهشت واره ای می خواهیم ؛ شد سیر ز ملک خود سلیمان*
چام باشد از سرشت با فن آن. گر به باز و بست آراید جان. شهرام ( ص ) *
بورن سوته دلان خاک ایران. سر افرازی بکیمن اژ دلیران. بورن تا بهر فردا زنده واییم. چه کودکمان جوانان یا که پیران. شهرام ( ص ) *
" نیکخوانی ":تجوید. دانستِ نیکخوانی:علم تجوید. جویده سخن نگویید.
ریزتَه:فوتون.
سرمایه شناسی تاریخی.