heater

/ˈhiːtər//ˈhiːtə/

معنی: بخاری، چراغ خوراک پزی، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن
معانی دیگر: (دستگاهی که هوا یا آب را گرم می کند) بخاری، گرمکن، آبگرمکن، شوفاژ، رادیاتور، تون، گلخن، گرمگر، (کسی که کارش گرم کردن چیزی است) تون تاب، تنور تاب، سوخت رسان، (امریکا - خودمانی) هفت تیر، چراه خوراک پزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device that heats or provides heat, esp. for a water supply or air space in a building.

(2) تعریف: (slang) a pistol.
مشابه: piece, rod

جمله های نمونه

1. the heater pipe is filled with soot
لوله ی بخاری پر از دوده است.

2. an oil heater
بخاری روغن سوز (نفتی)

3. the adjustment on the heater
دکمه ی تنظیم بخاری

4. radiation of heat from a heater
تابش گرما از بخاری

5. it is dangerous if a kerosene heater smokes
بخاری نفتی اگر دود بکند خطر ناک است.

6. the kettle was singing on the heater
کتری روی اجاق قل قل می جوشید.

7. a flue takes the smoke from the water heater to the main chimney of the house
لوله دود را از آبگرمکن به دودکش اصلی خانه می برد.

8. They have a solar water heater.
[ترجمه گوگل]آبگرمکن خورشیدی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک آب گرم کن خورشیدی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The heater is on a timer switch.
[ترجمه گوگل]بخاری روی کلید تایمر است
[ترجمه ترگمان]گرم کن روی سوئیچ تایمر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's awfully cold in here. Is the heater on?
[ترجمه پری] اینجا خیلی سرد است آیا بخاری روشن است؟
|
[ترجمه گوگل]اینجا خیلی سرده بخاری روشن است؟
[ترجمه ترگمان]اینجا خیلی سرده بخاری روشن شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Could you turn up the heater, I'm cold.
[ترجمه گوگل]میشه بخاری رو روشن کن من سردم شده
[ترجمه ترگمان]بخاری را روشن کنید، سردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll turn on the heater.
[ترجمه گوگل]بخاری را روشن می کنم
[ترجمه ترگمان]بخاری را روشن می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I turned on the heater in the hall to take the chill off the house .
[ترجمه گوگل]بخاری توی هال رو روشن کردم تا سرما از خونه خارج بشه
[ترجمه ترگمان]بخاری را روشن کردم تا سرما را از خانه خارج کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This type of heater uses a lot of electricity.
[ترجمه گوگل]این نوع بخاری برق زیادی مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]این نوع از گرم کن از مقدار زیادی الکتریسیته استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The heater will run off mains gas or bottled gas.
[ترجمه گوگل]بخاری گاز اصلی یا گاز بطری را تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]بخاری گاز و یا گاز بطری را خاموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Nobody wants this type of heater anymore - I can't even give it away!
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگر این نوع بخاری را نمی خواهد - من حتی نمی توانم آن را بدهم!
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگر این نوع بخاری را نمی خواهد - حتی نمی توانم آن را کنار بگذارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخاری (اسم)
chimney, heater, stove, fireplace, oven, cooker

چراغ خوراک پزی (اسم)
heater, cooker, primus

دستگاه تولید گرما (اسم)
heater

متصدی گرم کردن (اسم)
heater

تخصصی

[شیمی] گرمکن
[عمران و معماری] گرمکن - بخاری
[برق و الکترونیک] گرمکن عنصر گرم کننده الکتریکی که کاتد لامپ الکترونی را به طور غیر مستقیم گرم می کند. - گرمکن
[مهندسی گاز] گرم کن، گرم کننده، دستگاه تولیدگرما
[نساجی] گرم کن
[ریاضیات] مولد گرمایی، گرمکن

انگلیسی به انگلیسی

• heating agent, device which produces heat
a heater is a piece of equipment which is used to warm a room or to heat water.

پیشنهاد کاربران

Fireplace : شومینه ( Gas Wall Heater )
Gas Heater : بخاری
Electric Heater : گرم کن یا هیتر برقی
گاهی از واژه ی Furnace هم استفاده میشه
1. دستگاهی برای گرم کردن هوا یا آب.
2. در بیسبال: توپی که با سرعت بالا پرتاب میشه.
heater ( عمومی )
واژه مصوب: اجاقک
تعریف: اجاق کوچک برقی
وسیله گرم کننده

بپرس