پیکره

/peykare/

مترادف پیکره: تندیس، مجسمه، بدنه، اساس، زمینه، شالوده، ترتیب، نسق، نظم

معنی انگلیسی:
figure, image, sculpture, statue, framework

لغت نامه دهخدا

پیکره. [ پ َ / پ ِ ک َ رَ / رِ ] ( اِ ) زمینه. شالده. اساس : از پیکره کار معلوم است که... || ترتیب. نسق. || مقابل بوم. زمینه. || عکس. تصویر. نقش.

فرهنگ فارسی

پیکر، تصویر، صورت، مجسمه، تندیس
( اسم ) ۱- تصویر صورت . ۲- مجسمه تندیس تندیسه . ۳- زمینه مقابل بوم . ۴- زمینه اساس شالده : از پیکر. کار معمول است که ...

فرهنگ معین

(پِ کَ رِ ) (اِ. ) ۱ - تصویر، نقش . ۲ - مجسمه ، تندیس .

فرهنگ عمید

۱. پیکر.
۲. تصویر صورت.
۳. مجسمه، تندیس.

دانشنامه عمومی

پیکره (موزه). پیکره یک موزه تعاملی انسان شناسی واقع در نزدیکی اوخستخیست در هلند است.
با بلیطی تحت عنوان "سفری از میان بدن انسان", [ ۱] تجربه آموزش و سرگرمی را به طور همزمان برای شما فراهم می کند[ ۲] و این ویژگی با ترکیبی از مجموعه های دائمی و متغیر فراهم شده است.
پیکره در سال ۲۰۰۸ توسط ملکه بئاتریکس تأسیس شد و به عنوان اولین موزه در نوع خود مطرح شده است.
عکس پیکره (موزه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

statue (اسم)
پیکر، مجسمه، تمثال، هیکل، تندیس، پیکره

فارسی به عربی

تمثال

پیشنهاد کاربران

قالب
پیکر/ پیکره: پیکر در متون قدیم به معنای متعدد به کار رفته است از جمله:" جسم، کالبد، صورت تصویر، نقش، استخوان بندی، مجسمه، درفش و جز این ها، و امروزه نیز کم و بیش به همین معانی رایج است. اما پیکره در متون قدیم نیامده و ظاهراً از ساخته های معاصر ان است و معانی متعدد آن تفاوت چندانی با معانی پیکر ندارد. اینکه بعضی خواسته اند پیکر را به معنای کالبد و پیکره را فقط به معنای مجسمه بگیرند البته درست نیست، زیرا شاهدی در تایید مدعای ایشان در متون معتبر یافت نمی شود و معاصران نیز میان معانی پیکر و پیکره فرقی قایل نشده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۹۴.

بدنه /هیکل
پیکره ی سخن : قالب سخن
" زیبایی در سخن است و پیکره ی ( قالب ) سخن. . . "
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ، ۱۳۸۴، ص۱۶۹.
مجسمه

بپرس