پیشنهادهای سجاد صالحی (٤٨٧)
ارزیابی؛ سنجش
تامین مالی مباحث تامین مالی = funding discussions
مشارکت داده شدن کارآموزان در تصمیم گیری در مورد خدمات بالینی، مشارکت داده شدند = trainees are incorporated into clinical service decisions
اختصاص دادن تخصیص بودجه= allocate funds
بودجه دولتی
تجزیه و تحلیل؛ آنالیز؛ کاوش در متون تخصصی روان شناسی = روانکاوی
موقعیت ها مثال موقعیت های عملی = practicum sites
پیگیری
مترادف ارجاع در متون روان شناسی
به موقع
خط مشی ها
تامین مالی
به قوانین مربوط به رفاه اجتماعی ایالات متحده اشاره دارد. به نظر من بهترین ترجمه عبارت است از "معافیت مالی رفاه اجتماعی"
غائبین غیرموجه یا افرادی که علیرغم رزرو کردن بلیط، در محل مورد نظر حضور نیافته و یا لغو می کنند. در متون درمانی به بیماران یا مراجعینی اشاره دارد که ...
در متون درمانی به منزله رها کردن درمان است
پذیرش
یک به یک؛ یکایک، تن به تن، تک به تک
پژوهش؛ تحقیق
سطح؛ لایه = مدل سه لایه یا مدل سه سطحی = three - tier model
حرفه؛ عمل؛ درمان؛ کار؛ تمرین؛ کاربست و همچنین حرفه clinical practice = حرفه بالینی
فاصله
در برخی موارد میتوان از لفظ مداوم نیز استفاده کرد.
روند بهبودی
کارشناس؛ قاضی؛ داور
داوران؛ قضات؛ کارشناسان
در مواردی هم به معنی "اداره کردن" بکار برده می شود
سازمانهای مردم نهاد
در عرصه اجتماعی
مرزها
مرز
سوء استفاده؛ بهره کشی
تهاتر
مشغول به کار شدن
در نظر داشتن
ارجاع دادن
مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford
مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford
نابهنجار
تهاتر کردن
نابرابری، بی عدالتی
abundance of = تعداد کثیری از . . .
فراهم کردن
حس و حال
به معنی تامین معاش هم هست.
در برخی جملات بجای هدف هم بکار برده می شود. مثال having a future orientation = داشتن یک هدف آتی
شرایط
معطوف به
اصلی
مختل شده
مختل کردن