تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ارزیابی؛ سنجش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تامین مالی مباحث تامین مالی = funding discussions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مشارکت داده شدن کارآموزان در تصمیم گیری در مورد خدمات بالینی، مشارکت داده شدند = trainees are incorporated into clinical service decisions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختصاص دادن تخصیص بودجه= allocate funds

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بودجه دولتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تجزیه و تحلیل؛ آنالیز؛ کاوش در متون تخصصی روان شناسی = روانکاوی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

موقعیت ها مثال موقعیت های عملی = practicum sites

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیگیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف ارجاع در متون روان شناسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به موقع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

خط مشی ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تامین مالی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به قوانین مربوط به رفاه اجتماعی ایالات متحده اشاره دارد. به نظر من بهترین ترجمه عبارت است از "معافیت مالی رفاه اجتماعی"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

غائبین غیرموجه یا افرادی که علیرغم رزرو کردن بلیط، در محل مورد نظر حضور نیافته و یا لغو می کنند. در متون درمانی به بیماران یا مراجعینی اشاره دارد که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در متون درمانی به منزله رها کردن درمان است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پذیرش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

یک به یک؛ یکایک، تن به تن، تک به تک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پژوهش؛ تحقیق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سطح؛ لایه = مدل سه لایه یا مدل سه سطحی = three - tier model

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

حرفه؛ عمل؛ درمان؛ کار؛ تمرین؛ کاربست و همچنین حرفه clinical practice = حرفه بالینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فاصله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در برخی موارد میتوان از لفظ مداوم نیز استفاده کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

روند بهبودی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارشناس؛ قاضی؛ داور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

داوران؛ قضات؛ کارشناسان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در مواردی هم به معنی "اداره کردن" بکار برده می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٢٤

سازمانهای مردم نهاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در عرصه اجتماعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرزها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مرز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سوء استفاده؛ بهره کشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تهاتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مشغول به کار شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

در نظر داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ارجاع دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقرون به صرفه نبودن= it difficult to afford

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نابهنجار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تهاتر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نابرابری، بی عدالتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

abundance of = تعداد کثیری از . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

فراهم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

حس و حال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به معنی تامین معاش هم هست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در برخی جملات بجای هدف هم بکار برده می شود. مثال having a future orientation = داشتن یک هدف آتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

شرایط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

معطوف به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اصلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مختل شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مختل کردن