پیشنهادهای سجاد مصلحی (٣٠١)
چند ( تا ) - یکی دو تا
Extremely sad or shocked
1 - اسارت - گرفتاری 2 - ( جانوران ) قفس - باغ وحش
1 - ( ماشین، دستگاه ) خراب شدن - از کار افتادن 2 - بی نتیجه ماندن - با شکست مواجه شدن
1 - نبوغ - خلاقیت 2 - نابغه - با استعداد
To sink into something is to slowly fall into it ( به آرامی ) فرو رفتن - ( به آرامی ) پایین رفتن - ( به آرامی ) غرق شدن
موجود زنده
Don't work too hard مواظب خودت باش.
A household is all the people who live in one house
تا وقتی که - تا زمانی که - تا قبل از اینکه
بزرگ - خیلی بزرگ - عظیم زیاد - فراوان
تجدید پذیر
دائماً - مدام - همواره - همیشه - پیوسته
قانع کننده - متقاعد کننده - ترغیب کننده
انتقال دادن - نقل مکان کردن - احساساتِ. . . . . . را برانگیختن
مخفف unidentified flying object
علی رغمِ - باوجودِ
۱ - اتفاقی - تصادفی ۲ - غیر رسمی - خودمانی
هیجان زده - ذوق زده - خوشحال
گاهی - بعضی وقت ها - گاه گاهی
1 - منتهی شدن به - انجامیدن به 2 - سرانجام به. . . . . . رسیدن
تا کی - چقدر طول دارد ( در ریاضیات )
1 - all the time دائماً - مدام - همواره - همیشه - پیوسته 2 - a short time مدت کوتاهی 3 - at a time هردفعه - هر بار 4 - at the time در آن وقت - در ...
as a result: بنابراین - پس - از این رو - در نتیجه as a result of: در نتیجه ی - به علتِ - به دلیلِ result from: ناشی بودن از - سرچشمه گرفتن از result ...
Stick ؛ 1 - چسبیدن - چسباندن 2 - لول - قطعه - تکه Stick in one's mind ؛ در ذهن کسی ماندن Stick out ؛ 1 - بیرون زدن ( از ) 2 - کاملاً آشکار بودن - پید ...
سینما
پیشنهاد کردن - عرضه کردن - ارائه کردن - مطرح کردن
بلکه
خوشوقتم
گستره - محدوده - طیف - حوزه - دامنه - نوسان داشتن - متغیر بودن - گسترش داشتن - امتداد داشتن
1 - از روی، به خاطرِ 2 - خارج از
در آن وقت - در آن موقع - در آن زمان
به طور همزمان
1 - آموزش 2 - ( در جمع ) دستور العمل 3 - ( در جمع ) دستور - دستورات 4 - ( در جمع ) توصیه - توصیه ها منظور از در جمع instructions است.
نخستین - اولیه - آغازین
1 - استراحت کردن - استراحت دادن به 2 - استراحت - فراغت 3 - بقیه - باقی rest on /upon: 1 - بستگی داشتن به - وابسته بودن به - متکی بودن به 2 - ناشی بود ...
حد - اندازه to a large extent : به میزان زیاد to some extent : تاحدی - تا اندازه ای
1 - اسیر کردن - دستگیر کردن - گرفتن 2 - تصرف کردن - تسخیر کردن
در - در ظرف - در داخل - در چارچوب
چه می شد اگر
1 - ( شخص ) سختگیر 2 - ( قانون، تربیت ) سخت - خشک - خشن
1 - گذشته 2 - ( ماه، هفته وغیره ) پیش، قبل، گذشته 3 - از جلویِ، از کنارِ
مطمئن - قطعی - حتمی - مسلّم - معین - مشخص - خاص
به شرط اینکه - مادامی که - تا وقتی که
به جز
( جنگ، دعوا، آتش و. . . ) در گرفتن - شروع شدن
( در جمع ) مقامات - مراجع - اولیای امور
فرض کردن - تصور کردن - گمان کردن - حدس زدن - فکر کردن be supposed to do something: قرار بودن که - بنا بودن که - موظف بودن که
هر دفعه - هر بار
1 - ( تلویزیون وغیره ) صدای. . . . . راکم کردن 2 - ( پیشنهاد، شخص وغیره ) رد کردن - نپذیرفتن