تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

thrift shop: store that sell used goods especially furniture, clothes and toys often in order to raise money for a charity

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صفحه مختصات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تازه - همین الان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

تار عنکبوت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Super means really good

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

منجر شدن به - انجامیدن به

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

Paralyzed in all four limbs کسی که چهار دست و پاش فلج شده است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( سرزمین، ایالت ) تجزیه شدن - جدا شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

قلب و عروق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ترجیح دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دادگاه تفتیش عقاید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

To interfere is to cause problems and keep something from happening

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

ژانر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

لذت - خوشی - شادی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

A colony is a country controlled by another country مثال ؛ the USA was at one time a colony of Great Britain

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

give an opinion about something

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درباره ی - راجع به - در خصوصِ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گرماده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

جفت شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( زمین شناسی ) فرو رانش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

خط چین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شکار کردن - به شکارِ. . . . . . رفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( جیغ، فریاد و غیره ) زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( عمل ) روشن کردن - نورپردازی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

disagree with

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Extreme sadness specially because someone you love has died

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

If the weather is cool it is a little bit cold

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تکانه - اندازه حرکت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

Authority is the power that someone has because of their position مانند: The policeman has authority on the streets

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

با اعتماد به نفس ( صفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( فعل ) بستن دکمه های لباس Button up your jacket

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Someone who is gentle is kind and calm

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دو تا دو تا - جفت جفت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

feeling

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خلاص شدن از دستِ/شرِ کسی یا چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نه چندان - به ندرت - بسیار کم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناگهانی all of a sudden: ناگهان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دشمن شدن با - مخالف. . . . . شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در حال حاضر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

Abbreviation of going to

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فر آورده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

از یک سو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

برای مدتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

abbreviation of got to

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

If someone ought to do something then it is the right thing to do

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

When someone is polite they are acting in a thoughtful way

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چه شده است؟

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

A driveway is a short private road that leads to a person's home

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

To declare is to say something officially