پیشنهادهای سجاد مصلحی (٣٠١)
موفق شدن به انجام کاری
as follows:به شرح زیر following: 1 - زیر - ذیل 2 - آینده - بعد 3 - آنچه که در زیر می آید - موارد زیر
To notice something is to see it for the first time
به جایِ - در عوضِ - به جای اینکه
اکثر اوقات - بیشتر مواقع - اغلب
فعلاً - عجالتاً
The community is a group of people who live together
به پایان رسیدن - تمام شدن
از سوی دیگر
Walks of life : ابعاد زندگی
نیاز شدید
1 - چشمگیر - شگرف - فوق العاده 2 - نمایشی - ( مربوط به ) نمایش
مواظب خودت باش.
( خاطره، نام ) زنده ماندن - باقی ماندن امرار معاش کردن
Public Relations :روابط عمومی
قابل ملاحظه - زیاد - قابل توجه
An impression is the way of thinking about someone or something
آرایش
لامپ
سیستم ایمنی بدن
دورهمی
Prodigy is a young person with exceptional abilities
گذشته فعل dig به معنی حفر کردن - کندن
انتخاباتی، ( مربوط به ) انتخاب کنندگان
نخ ماهیگیری
پذیرایِ - آماده ی شنیدنِ
اجرا کننده - هنرمند - ( تئاتر ) بازیگر - ( موسیقی ) نوازنده - خواننده
نتیجه - پیامد A consequence is a result of a choice or action
قانونمند کردن
رویداد بزرگ - حادثه دوران ساز - نقطه عطف
وابسته بودن به - متکی بودن به - حساب کردن روی
شعبده باز
A guy is an informal way to call a man
To have plenty of something is to have more than you need
مانند - همانند
آرایه تشخیص - جان بخشی به اشیاء
1 - لحظه - آن - دقیقه 2 - وقت - موقع - زمان at the moment: درحال حاضر - الان Of the moment: فعلی - کنونی - روز
1 - حال، حوصله 2 - ( سخنرانی و غیره ) فضا، حال و هوا be in the mood for something حال/حوصله چیزی را داشتن
انحراف ذهن و آگاهی فرد یا جامعه از انجام یک کار لازم و ضروری با دعوت فریبنده و شوم به انجام کاری که در آن موقعیت ضروری نیست
1 - متمرکز کردن 2 - متمرکز شدن 3 - دقت کردن 4 - توجه کردن
راه ماشین رو - ورودی اتومبیل
dollar or dollars
To debate is to seriously discuss something with someone
١ - روگردان شدن 2 - جداشدن - راهِ خود را جدا کردن
تحقیق - بررسی - مطالعه - رسیدگی - بازجویی
چاق تر
کنار آمدن با - ساختن با - جور بودن با
سؤال - پرسش - جست و جو
برای مثال - به عنوان نمونه
( کار، مسئولیت ) گرفتن - قبول کردن - پذیرفتن - بر عهده گرفتن