تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

موفق شدن به انجام کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

as follows:به شرح زیر following: 1 - زیر - ذیل 2 - آینده - بعد 3 - آنچه که در زیر می آید - موارد زیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

To notice something is to see it for the first time

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به جایِ - در عوضِ - به جای اینکه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اکثر اوقات - بیشتر مواقع - اغلب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فعلاً - عجالتاً

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

The community is a group of people who live together

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به پایان رسیدن - تمام شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

از سوی دیگر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Walks of life : ابعاد زندگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

نیاز شدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

1 - چشمگیر - شگرف - فوق العاده 2 - نمایشی - ( مربوط به ) نمایش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مواظب خودت باش.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( خاطره، نام ) زنده ماندن - باقی ماندن امرار معاش کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Public Relations :روابط عمومی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

قابل ملاحظه - زیاد - قابل توجه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

An impression is the way of thinking about someone or something

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

آرایش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

لامپ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سیستم ایمنی بدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دورهمی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Prodigy is a young person with exceptional abilities

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

گذشته فعل dig به معنی حفر کردن - کندن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

انتخاباتی، ( مربوط به ) انتخاب کنندگان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

نخ ماهیگیری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پذیرایِ - آماده ی شنیدنِ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

اجرا کننده - هنرمند - ( تئاتر ) بازیگر - ( موسیقی ) نوازنده - خواننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

نتیجه - پیامد A consequence is a result of a choice or action

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

قانونمند کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

رویداد بزرگ - حادثه دوران ساز - نقطه عطف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

وابسته بودن به - متکی بودن به - حساب کردن روی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

شعبده باز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

A guy is an informal way to call a man

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

To have plenty of something is to have more than you need

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مانند - همانند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

آرایه تشخیص - جان بخشی به اشیاء

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

1 - لحظه - آن - دقیقه 2 - وقت - موقع - زمان at the moment: درحال حاضر - الان Of the moment: فعلی - کنونی - روز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

1 - حال، حوصله 2 - ( سخنرانی و غیره ) فضا، حال و هوا be in the mood for something حال/حوصله چیزی را داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

انحراف ذهن و آگاهی فرد یا جامعه از انجام یک کار لازم و ضروری با دعوت فریبنده و شوم به انجام کاری که در آن موقعیت ضروری نیست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1 - متمرکز کردن 2 - متمرکز شدن 3 - دقت کردن 4 - توجه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

راه ماشین رو - ورودی اتومبیل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

dollar or dollars

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

To debate is to seriously discuss something with someone

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

١ - روگردان شدن 2 - جداشدن - راهِ خود را جدا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

تحقیق - بررسی - مطالعه - رسیدگی - بازجویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

چاق تر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

کنار آمدن با - ساختن با - جور بودن با

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

سؤال - پرسش - جست و جو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

برای مثال - به عنوان نمونه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

( کار، مسئولیت ) گرفتن - قبول کردن - پذیرفتن - بر عهده گرفتن