پیشنهادهای سعيد محمدي (٩٢)
متقاعد کردن بطوری که اسون بگیر و انجام بده
Follow?!!!!
Also, I've hear d it that in Madmen series No doubt about that
Comparative
جایی بمعنی نسل ، یک طول عمر ،
هیچ ضرری پیش نیفتاده هیچ خسارتی وارد نشده
پول علف خرس نیست اینجا خرجش نکن برای پولت ارزش بیشتری قایل باش قدر پولتو بدون
از دیدگاه من
throwing up
vomiting
Who’s your mean? The very one همون یارو ( کسی که دو طرف میشناسنش )
I am game
I am in
convertible car
تا نبینی نمیفهمی
به زور راضیم کردی
بزن تو دنده راه بیوفت
بو دیدن یا همان حس بویایی قوی
اندک شده از چیزی کم شده
اطمینان دادن مطمعن کردن
چون بدریا راه شد از جام خُم خُمّ با جیحون برآرد اُشتلم دفتر ششم مولانا
آسون ماسون
چه چیزی عذابت میده؟
تحقق یافته
فعل های نیکو
excuse me
In menu of a restaurant British: main course American: entree
British: starter American: appetizer
I’m dying I’m exhausted
بعد از آن برخاست آن شیر عتید تا سحرگه زر ببیرون میکشید مثنوی معنوی دفتر سوم
beat it
مرا دو دیده براه و دوگوش بر پیغام تو مستریح و بافسوس میرود ایام سعدی
ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام سعدی
تیم واکنش سریع
هر یکی را زان دگر تنها کنم چونک تنها شد سبالش بر کنم
همین الان
اگه اشتباه نگم پس شاهنامه یه نو عی، بلد میشه
جمع باغی
هست هشیاری ز یاد مامضی ماضی و مستقبلت پردهء خدا
بالاآوردن coughing up blood خون بالاآوردن
هر که داد او حسن خودرا در مزاد صد قضای بد سوی او رو نهاد مثنوی معنوی
medical doctor
بی سلیح این مرد خفته بر زمین من بهفت اندام لرزان چیست این مثنوی معنوی
زمانیکه به کسی میخای بگی عجله نکن
احول
احول دوبینی
کسی که دیگه خسته شده از مبارزه کردن و یجورایی وا داده و تسلیم شده
که اَلْاَمان شاه از حقد جهودانه چنان گشت احول کالامان یا رب امان
چون دهد قاضی بدل رشوت قرار کی شناسد ظالم از مظلوم زار
هم ضمیرت عقل را نعم النصیر هم جنابت فضل را حسن المآب خواجوی کرمانی
زیرکان، دهندگان
گر دسته گل نیاید از ما هم هیمه دیک را بشائیم بشائیم = بشوریم شستن
provider
caterer
fat ass
lazy couch potato
نام حکیمی در کلیله و دمنه
آسان بدست آوردن
کَرَت: کَرده تو
اگر از گز ترا مهستی همی باید اینک اورا ببر مرا شاید سنائی
ما سر اینک نهاده ایم بطوع تا خداوندگار را چه سرست سعدی
سر انگشتان مخضوبش نبینی که دست صبر بر پیچید و بشکست
tape of heart
tape of heart
اصلاح یا تربیت کردن نفس
جمع حمار بمعنی الاغ
دریای بی پایان
از خود بی خود شدن مثل افراد سیاه مست یکی غایت از خود یکی نیم مست یکی شعر گویان صراحی بدست سعدی بوستان
رحمت خدا بر تو
Are you sad?
use
Instead
post officer postman postwoman
A small cab that driven by one horse
ترک کردن چیزی I’ll pass the smocking
under, blow
easy
operation
unnamed
meaning
یک سره بوق زدن
Thank god
inexpensive, cheap
at once
suddenly
you know
فرضَن
for example
حرف زدن بدون تولید صدا مانند body language gesture
عتیقه فروشی
بیرون رفتن به منظور تفریح
غذای سبک