diplopia


(چشم پزشکی) دوبینی (بیشتر می گویند: double vision)

جمله های نمونه

1. All symptoms of proptosis and diplopia disappeared.
[ترجمه گوگل]تمام علائم پروپتوز و دوبینی ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان]همه نشانه های proptosis و diplopia ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods Analyse diplopia image by red lens. Make examination using synoptophore, CT or MRI etc.
[ترجمه گوگل]روش ها تصویر دوبینی را با لنز قرمز تجزیه و تحلیل کنید معاینه را با استفاده از سینوپتوفور، CT یا MRI و غیره انجام دهید
[ترجمه ترگمان]روش ها تصویر diplopia را با لنز قرمز آنالیز کنید از synoptophore، CT یا MRI استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To determine the factors causing diplopia and ptosis after cataract extraction.
[ترجمه گوگل]تعیین عوامل ایجاد کننده دوبینی و پتوز پس از استخراج آب مروارید
[ترجمه ترگمان]تعیین عوامل موثر بر diplopia و ptosis پس از استخراج آب مروارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. METHODS: 68 cases of orbital facture associated with diplopia were examined by maxillofacial surgeon and oculist, by analyzing the CT and X-ray films of whom to make clear the reasons of diplopia.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 68 مورد فکچر اربیتال مرتبط با دوبینی توسط جراح فک و صورت و چشم‌پزشک با آنالیز فیلم‌های CT و اشعه ایکس مورد بررسی قرار گرفتند تا دلایل دوبینی مشخص شود
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۶۸ پرونده مربوط به اوربیتال های مداری مرتبط با diplopia، با آنالیز سی تی اسکن و اشعه ایکس مورد بررسی قرار گرفتند، و لایه های CT و اشعه ایکس را آنالیز کردند تا دلایل of را مشخص کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After subtotal thyroidectomy, he still had diplopia in a certain gaze.
[ترجمه گوگل]بعد از ساب توتال تیروئیدکتومی، همچنان در نگاه خاصی دوبینی داشت
[ترجمه ترگمان]پس از جمع thyroidectomy، هنوز نگاه خاصی به او دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How can better faster diplopia force?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان نیروی دوبینی سریعتر را بهتر کرد؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی سریع تر از نیروی کمکی استفاده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results 40 cases of 45 patients haven't diplopia and enophthalmos, effect of 5 cases patients is not satisfactory for varying degree extraocular muscles injury.
[ترجمه گوگل]يافته‌ها 40 مورد از 45 بيمار دوبيني و انوفتالموس نداشتند، اثر 5 مورد بيمار براي آسيب‌هاي عضلاني خارج چشمي درجات مختلف رضايت‌بخش نبود
[ترجمه ترگمان]نتایج ۴۰ مورد از ۴۵ بیمار haven و enophthalmos هستند که اثر ۵ مورد بیمار برای آسیب به درجات متفاوتی از ماهیچه ها رضایت بخش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Diplopia often disappears when one eye is covered.
[ترجمه گوگل]دوبینی اغلب با پوشاندن یک چشم ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک چشم پوشیده می شود اغلب ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How to return diplopia power quickly?
[ترجمه گوگل]چگونه توان دوبینی را سریع برگردانیم؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تونیم به سرعت برق رو برگردونیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the same time, she noticed diplopia.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، او متوجه دوبینی شد
[ترجمه ترگمان]در همان حال متوجه diplopia شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. CONCLUSION: The main cause of diplopia is for the changes of orbital structures.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: علت اصلی دوبینی تغییرات ساختار مداری است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: علت اصلی of برای تغییرات ساختارهای مداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do force of diplopia of laser surgery extensive to there is side effect?
[ترجمه گوگل]آیا شدت دوبینی جراحی لیزری تا حد زیادی عارضه دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا اعمال جراحی لیزری که به صورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرد، اثر جانبی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do not need iatrical method how can significant diplopia force?
[ترجمه گوگل]آیا نیازی به روش ایتریک نیست چگونه می تواند نیروی دوبینی قابل توجهی داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]به روش iatrical نیاز ندارید که چگونه می تواند نیروی diplopia را افزایش دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results Traumatic orbital hematoma resulted in vision decrease, orbital pressure increase, proptosis, diplopia and injuries of ocular motor nerve.
[ترجمه گوگل]نتایج هماتوم اربیتال تروماتیک منجر به کاهش بینایی، افزایش فشار مداری، پروپتوز، دوبینی و آسیب عصب حرکتی چشم شد
[ترجمه ترگمان]نتایج آنالیز اوربیتال می توانند منجر به کاهش بینایی، افزایش فشار اوربیتال، proptosis، diplopia و آسیب های عصب حرکتی چشمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Herniation of orbital fat, the inferior rectus muscle, and the inferior oblique muscle may occur and herniated extraocular muscles entrapped between the fragmented bone segments may lead to diplopia.
[ترجمه گوگل]فتق چربی اربیتال، عضله رکتوس تحتانی و عضله مایل تحتانی ممکن است رخ دهد و فتق عضلات خارج چشمی که بین بخش های استخوانی تکه تکه شده به دام افتاده اند ممکن است منجر به دوبینی شود
[ترجمه ترگمان]انقباض عضلانی اسکلتی، ماهیچه rectus تحتانی و ماهیچه oblique پایین ممکن است رخ دهد و ماهیچه extraocular entrapped بین بخش های استخوان پراکنده ممکن است منجر به diplopia شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• double vision, disorder of the vision in which one object is seen as two

پیشنهاد کاربران

احول
diplopia ( پزشکی )
واژه مصوب: دوبینی
تعریف: درک دو تصویر از شیئی یگانه به صورت هم زمان
دوبینی.
عدم توانایی مغز در منطبق کردن تصویر دریافتی از دو چشم به یک تصویر واحد

بپرس