پیشنهادهای سعيد محمدي (٨١)
غذای سبک
بیرون رفتن به منظور تفریح
عتیقه فروشی
حرف زدن بدون تولید صدا مانند body language gesture
for example
فرضَن
you know
at once
suddenly
inexpensive, cheap
Thank god
یک سره بوق زدن
meaning
unnamed
operation
easy
under, blow
ترک کردن چیزی I’ll pass the smocking
A small cab that driven by one horse
post officer postman postwoman
Instead
use
Are you sad?
رحمت خدا بر تو
از خود بی خود شدن مثل افراد سیاه مست یکی غایت از خود یکی نیم مست یکی شعر گویان صراحی بدست سعدی بوستان
دریای بی پایان
جمع حمار بمعنی الاغ
اصلاح یا تربیت کردن نفس
tape of heart
tape of heart
سر انگشتان مخضوبش نبینی که دست صبر بر پیچید و بشکست
ما سر اینک نهاده ایم بطوع تا خداوندگار را چه سرست سعدی
اگر از گز ترا مهستی همی باید اینک اورا ببر مرا شاید سنائی
کَرَت: کَرده تو
آسان بدست آوردن
نام حکیمی در کلیله و دمنه
lazy couch potato
fat ass
caterer
provider
گر دسته گل نیاید از ما هم هیمه دیک را بشائیم بشائیم = بشوریم شستن
زیرکان، دهندگان
هم ضمیرت عقل را نعم النصیر هم جنابت فضل را حسن المآب خواجوی کرمانی
چون دهد قاضی بدل رشوت قرار کی شناسد ظالم از مظلوم زار
که اَلْاَمان شاه از حقد جهودانه چنان گشت احول کالامان یا رب امان
کسی که دیگه خسته شده از مبارزه کردن و یجورایی وا داده و تسلیم شده
احول دوبینی
احول
زمانیکه به کسی میخای بگی عجله نکن
بی سلیح این مرد خفته بر زمین من بهفت اندام لرزان چیست این مثنوی معنوی