تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

1. کنار، دور 2. کنار 3. غایب 4. به فاصله 5. بعد 6. فاصله 7. کنار، جای دیگر 8. تمام شدن، از بین رفتن 9. پیوسته در حال 10. کل ( مثلا کل شب یا روز ) 11 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

اسم : 1. رسم، مرسوم، آداب و رسوم 2. عادت 3. customs گمرک 4. مشتری دائم صفت: سفارشی، به سفارش مشتری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

امضا کردن، تصویب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

1. بحبوحه 2. در میان، در وسط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. بی پول 2. go broke ورشکسته شدن 3. go for broke دل به دریا زدن، ریسک کردن 4. if it ain't broke, don't fix it سری که درد نمی کند دستمال نبند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خود بس، بی نیاز، خود بسنده، خودکفا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شور انگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کلیدی، قسمت کلیدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خزانه دار، صندوقدار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

علائم نوشتاری مانند نقطه، ویرگول، علامت سوال . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سرپیچی کردن، زیر پا گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسوخ کردنف پخش شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

زیرپا گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

1. نشست، مجمع 2. توافقنامه، پیمان 3. آداب و رسوم، عرف، رسم 4. قاعده، سبک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩١

1. احساس، عقیده 2. be under the impression ( that ) این تصور را داشتن 3. ادا، تقلید 4. تصور، خیال 5. رد، اثر 6. تعداد چاپ 7. تاثیرف اثر 8. نمایش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1. مورد پسند 2. مطلوب، مساعد 3. مناسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1. گروهی از نوازندگان 2. گروه، دسته 3. محدوده 4. بند ( مثلا بند کیف، ساعت ) 5. نوار، باریکه دسته بندی کردن، با بند بستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

1. تفکیک، جداسازی 2. اختلاف 3. تقسیم 4. قسمت، بخش ( در یک سازمان یا اداره . . . ) 5. ( ارتش ) لشکر 6. ( ورزش ) دسته بندی مثلا دسته یک 7. دسته بندی پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کجا محل، جا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مالیات مالیات گرفتن فشار آوردن بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1. رفتن و آوردن، آوردن 2. ( به قیمت . . . ) به فروش رفتن 3. به وجود آوردن 4. سیلی زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اسم: 1. تکه 2. قراضه، باطله، اوراق 3. ته مانده، باقیمانده غذا 4. خرده 5. دعوا فعل: 1. کنار گذاشتن 2. اوراق کردن 3. دعوا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گسترده، فراوان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

1. جزئی، مختصر، ناچیز 2. محجوبف باحیا 3. لباس پوشیده و ساده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فعل: 1. اظهار تاسف کردن 2. نالیدن، گله و شکایت کردن اسم: 1. گله و شکایت 2. مرثیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ازوقتی که از زمانی که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1. نظریه پردازی کردن، گمان پردازی کردن، حدس زدن 2. ( سهام یا زمین و غیره ) خرید و فروش کردن، سرمایه گذاری کردن در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

تبعید تبعید کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اسم 1. توقف 2. call a halt ( to something ) متوقف کردن 3. محل توقف اتوبوس ها برای سوار و پیاده کردن ( ایستگاه نیست ) فعل 1. متوقف کردن 2. از حرکت ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1. ترقی خواهانه، مدرن 2. تدریجی، رو به رشد 3. ترقی خواه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قابل توجه، چشمگیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

1. عادت 2. همیشگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

1. آوردگاه، محل مسابقات 2. عرصه، صحنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

صفت 1. بی طرف 2. ( تقریبا ) بی رنگ 3. بدون بار الکتریکی، ( برق ) نه مثبت نه منفی 4. خنثی 5. بدون تغییر اسم 1. ( اتوموبیل و غیره ) دنده خلاص 2. بی طرف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

محل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

فعل 1. مواجه شدن، روبرو شدن 2. برخورد کردن ( با . . . ) اسم برخورد، رویارویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

( آدم ) بیخود، بی دادب، نفرت انگیز ( بوی ) نامطبوع، ناخوشایند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

( پیشامد یا واقعه ) تلخ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاطره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اضطراب آور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1. زیاده روی 2. خوشگذرانی 3. چشم پوشی و گذشت ( نسبت به اشتباهات دیگران )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پیشامد، احتمال

پیشنهاد
٠

سر کسی داد زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به تصویر کشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

1. قانون اساسی 2. بنیه 3. ساختار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

اسم 1. گام های بلند 2. گام، قدم 3. take something in your stride با آرامش برخورد کردن 4. get into your stride به راه افتادن 5. طرز راه رفتن 6. break ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کند شدن متوقف شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به راه افتادن

پیشنهاد
٦

با آرامش برخورد کردن با چیزی

پیشنهاد
٣

با آرامش برخورد کردن