
سعید ترابی
دیکشنری
٣٣٠
٠
امتیاز در دیکشنری
٥٩,٨٥٤
رتبه در دیکشنری
٦٤
لایک
٦,٠٧٧
دیسلایک
٤٥٨
پیشنهادهای برتر
٣ سال پیش
٢٢٨
1. کوبیدن، خوردن به 2. ضربه زدن، زدن 3. خطور کردن یا به نظر رسیدن 4. اعتصاب کردن 5. حمله کردن ( به کسی ) 6. صدمه ( یا ضربه ) زدن ( به کسی یا چیزی ) ...
٣ سال پیش
١٦٨
فعل: 1. لیز خوردن، سر خوردن 2. جیم شدن 3. ( یواشکی ) گذاشتن 4. ( یواشکی ) دادن چیزی به کسی 5. به طور پیوسته حرکت کردن 6. در رفتن 7. بدتر شدن، نزول کر ...
٣ سال پیش
١٦٠
1. افتادن، انداختن، رها کردن 2. افتادن 3. انداختن 4. سقوط کردن 5. پایین آوردن 6. بیرون انداختن 7. کنار گذاشتن، پایان دادن 8. پایان دادن به صحبت کردن ...
٣ سال پیش
١٢٣
1. حفظ کردن، نگه داشتن 2. متحمل شدن 3. زنده نگه داشتن، کافی بودن 4. قوت قلب دادن، نیرو دادن 5. تحمل کردن، نگه داشتن 6. حمایت کردن
٣ سال پیش
١٠٤
اسم 1. وضعیت، وضع 2. دولت 3. کشور، کشوری 4. ایالت 5. the States ایالات متحده آمریکا فعل بیان کردن، ذکر کردن، نوشتن
ترجمههای برتر
ترجمهای موجود نیست.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.